مرکز اندیشه کوثر

دارای مجوز از سازمان تبلیغات اسلامی مشهد مقدس
مشخصات بلاگ
مرکز اندیشه کوثر

سلام علیکم
لاحول و لا قوه الا بالله
ان شاء الله با عنایت حضرت فاطمه سلام الله علیها، وبلاگ مرکز اندیشه کوثر زیر نظر تشکیلات محبان الزهرا (س) از تاریخ 7 اسفند 1399 مصادف با ولادت امام علی (ع) آغاز به کار می کند. امید است نگاه ویژه آن حضرت شامل حال این تشکیلات گردد و عنایات ایشان هادی و گره گشای راهمان باشد.
پروردگارا ما را برای خودت و برای راهت و برای نظام اسلامی و انقلاب مهدوی تربیت بفرما.
یا علی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۴ مطلب با موضوع «دلنوشت» ثبت شده است

۹ ارديبهشت ۱۴۰۲

روضه نمکی

گفت بیای خوشحال میشم. کلا بی غل و غشه. دلی حرف میزنه. گفتم من عصری دو سه جا کار دارم، اگه برسم حتما میام. گفت ساعت هشت و نیمه، خداحافظ، یاعلی...

شب دیدم جفت و جور میشه که برم، بهش گفتم لوکیشن بفرست. گفت میخوای خوشحالم کنی؟ ۹ هم اینجا باشی حله.

 

سمت یکی از محله های نسبتا بدنام تهران. رسیدم تو کوچه دم در بود، داشت تماس میگرفت.

 

 سلام چطوری، بفرما، گفتم سلام، ببخش جلوجلو میرم.

راه پله ساکت بود ولی دم در صدایی زیارت عاشورا میخوند. درو هول دادم، تاریک بود، بی صدا از بین جمعیت انبوه دوستانه شون که میشدن هف هشت نفر! گذشتم و گوشه پذیرایی نشستم.

 

خب جای جدیدیه برام. باید کمی اطرافمو پیدا کنم. ی نگاه به پرچم رو دیوار، ی نگاه به تیپ رفقا. جوونای حدود کمتر از ۳۰ سال، همه شلوار جین چسبون، اغلب تیشرت و دور موهاشون خالی و محاسن سایه انداخته.

 

مجلس گردون میخوند: وقتی افتاد زمین گفت مگه آقا به من غلام سیاه هم نگاه میکنه؟

(توی دلم گفتم بله که نگاه میکنه، وقتی منی که سنخیتی با بساط روضه ندارمو ششم شوال میاره زیر بیرق، مگه میشه نگاهت نکنه)

یهو زیر سرش دست آقا رو حس کرد... خدایا روی جون رو نورانی کن، بدنش رو خوشبو کن... تمام صحرا از بوی خوش عطر پیکر جون پر شد... (صدای گریه)

... آقا توی کربلا برای همه گریه کرد، ولی یجا بحال خودش گریه کرد، اونجایی که به سمت بدن عباس میرفت، دشمن آهنگ خیمه میکرد، وقتی سمت خیمه برمیگشت، حرامیا میرفتن سمت بدن عباس (صدای گریه)

روضه مادر، روضه رقیه... آروم آروم تموم کرد رفت توی دعا، آخرم برقا روشن شد.

توی ذهنشون در مورد من سوال میپرسیدن، منم چایی می خوردم و با لبخند بهشون جواب میدادم.

 

چایی آورد، با قند و شکلات... خب دعوت به روضه نمکی بودیم. ولی نمی دونم چرا یهو یکی که روی دستش تتو کرده بود اومد توی خونه و کلی غذا دستش بود. سفره انداختن. دوتا چیز زیاد بود بینشون، احترام و محبت.

گفتم داداش دعوتی ما روضه نمکی بودا، زحمت کشیدی. سمت پیروزی شب عاشورا کباب میدن، سمت شما تو روضه نمکی!؟ من عاشورا میام هیئت شما (همه خندیدن). خودشون ختم باحالی بودنا ولی شوخی منو تحویل گرفتن.

 

گفتم چیشد حالا روضه گرفتی اول شوالی؟! گفت هیچی بابام شهرستان وقت آب داشت، دیدم خونه خالی شده، گفتم روضه بگیرم. فقط براش نوشابه نگه دارید که اگه بو ببره، دمشو ببینم! عاشق نوشابست!

 

خوبه والا، پیچوندن ننه بابا، خونه خالی، جمع همه خوش تیپا و روضه امام حسین

 

تو این شلوغی رسانه های منحرف پر سر و صدای دنیا، جوونای آخر دهه هفتاد بلدن خوب زندگی کنن. ماشاالله بهتون.

 

ما ملت امام حسینیم...

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۲:۵۵
مرکز اندیشه کوثر

اربعین ...

مسیر پر است از آدم های رنگارنگ ...

زن و مرد ، پیر و جوان ، سیاه و سفید ، عرب و عجم ، بلند و کوتاه ،شاد و غمگین ، عاشق و نالایق(خودم) و...

هرکس را هوایی در سر است ،

هوایی که در طواف حرم سیدالشهدا هروله می کند و دلِ خون دارد !

اینجا دیگر من و تو ، ما می شود و یک هدف را می سازد ،

هدفی که ابتدایش سرخی خون حسین است

و انتهایش بیرق سبز مهدوی ، که آغاز تمدنِ اسلامی - علوی خواهد بود ...

اینجا دیگر نژاد پرستی معنا ندارد ،

ایرانی و پاکستانی ، عراقی ، لبنانی ، افغانستانی و آفریقایی ، آمریکایی و...

در کنار یکدیگر گام بر می دارند ، و دل و قلوه هم می دهند و می گیرند !

اینجا نمونه ای است از آن تمدن آخرالزمانی که یک زن از یک سوی زمین در کمال امنیت به سمتی دیگر می رود بدون تکان خوردنِ آبی در دل !

اینجا دلی نمی لرزد ، جز در غمِ حسین

اینجا ، جاده ای دارد که میلیون ها دلباخته

در طول تاریخ در آرزوی قدم زدن در آن بوده اند....

اینجا ، خاکش با تمام خاک ها فرق می کند

اینجا هر زائر برای رسیدن به کربلا باید ابتدا در این خاک ها ، غسلِ عاشقی کند ،

و خاک آلود و عاری از آلودگی گناه ، وارد بهشت شود ...

اینجا تمام حساب کتاب هایش ، فرق می کند ...

اینجا بهشت است ، بهشت ...

نه ، اینجا از بهشت هم بهتر است ...

اینجا ، مسیرِ رسیدن به حسین است ...

 خاطرات زندگی با ثبت عکس ها می گذرد ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۰۱ ، ۱۶:۱۴
مرکز اندیشه کوثر

یک.

فاصله این اجرام با تلسکوپ بالغ بر ۱۳ میلیارد سال نوری است.

معنای این سخن یعنی تصاویری که ما امروز در حال مشاهده هستیم، مربوط به ۱۳ میلیارد سال قبل است.

یعنی تصاویر الآن و امروز نیست! زنده نیست.

ستاره‌هایی که در آسمان شب می‌بینید و مثلا فاصله آن‌ها با زمین، ۳۰۰ سال نوری است، یعنی منظره‌ای که شما در حال تماشای آن هستید، تصویر ۳۰۰ سال قبل است و ممکن است الان، آن گونه نباشد. منفجر شده باشد، نباشد یا باشد. الآن‌ش مشخص نیست.

دو.

این منظره تخمین زده می‌شود که عمری ۱۰۰ میلیون ساله داشته باشد. البته تخمین است.

سه.

هر نقطه نور در تصویر، یک کهکشان عظیم است.

اندازه آن هم تنها مساوی یک دانه شن روی زمین است.

چهار.

طبق آیه ۱۲ سوره طلاق، هفت آسمان و هفت زمین ذکر شده است. "سُبْحانَ اللّه رَبِّ السَّمواتِ السَّبْع وَ رَبِّ الاْءَرَضِینَ السَّبْع وَ ما فیهِنَّ وَ ما بَیْنَهُنَّ". کیفیت این ۷ آسمان و ۷ زمین مشخص نیست.

پنج.

طبق همین آیه، چیزهایی یا کسانی در آن و بین آن هستند. "وَ ما فیهِنَّ وَ ما بَیْنَهُنَّ".

شش.

برخی معتقدند که برای حفظ ایمان و اعتقاد به خدای یگانه، ارتباط با آسمان ضروری است. ارتباط با آسمان نه به معنای راز و نیاز ! بروید در کوه‌ ها و دشت‌ ها و غرق تماشای آسمان پر ستاره شوید. مقداری مراقبت کنید، شیرینی ایمان به خدا، کوچکی خود نسبت به خدا و عظمت وصف نشدنی خدا را می‌چشید.

هفت.

اندکی فطرت لازم است تا کارکنان ناسا، موحد شوند؛ همین.

 

✍️علیزاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۱ ، ۲۱:۳۶
مرکز اندیشه کوثر
۱۲ خرداد ۱۴۰۱

طاقت نیاوردند...

یک نکته‌ی اساسی‌ انقلابی ماندن است.

ببینید جلسه، جلسه‌ی صمیمی و خصوصی است دیگر، جلسه‌ی برادرانه است.

الان کاملاً جلوی چشم بنده هست که کسانی بودند که مثلاً سال ۵۸

ــ که بنده عضو شورای انقلاب بودم و آن وقتها هنوز رئیس‌جمهور هم نبودم ــ

می‌آمدند پیش ما که حالا خودمان جزو بچّه‌های انقلاب بودیم

و مثلاً با سوابق مبارزاتی فلان، می‌نشستند حرفهایی میزدند تند، داغ، آتشین

که ما چشممان خیره میماند که اینها چه کسانی‌ هستند دیگر !

یعنی به تعبیر فرنگی‌مآب‌ها سوپر انقلابی ؛

بعد برگشتند و  انقلابی نماندند.

همان افراد با آن شیوه‌ی برخورد، با آن شیوه‌ی نگاه،

نتوانستند خط را ادامه بدهند، طاقت نیاوردند.

ببینید حقیقت قضیّه این است که طاقت نیاوردند !

اینکه کسی بخواهد وانمود کند که ما نگاه کردیم،

دیدیم این انتخاب بهتر از آن انتخاب است ؛

نخیر ، این حرفها نیست.

رفتن در این راه، ماندن در این راه طاقت میخواست،

طاقت نیاوردند . . .

مشکل تر از انقلابی بودن انقلابی ماندن است.

(از بیانات امام خامنه ای)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۰۱ ، ۰۵:۰۰
مرکز اندیشه کوثر
۸ بهمن ۱۴۰۰

ما سربازیم

بین تمام سمت‌های جهان، سرباز بودن را انتخاب کرده‌ایم.

ما پوتین‌های باورمان را با رویای مقاومت، سفت‌تر از همیشه بسته‌ایم.

 

ما آماده‌ایم مبارزه کنیم.

ما آمده‌ایم که مبارزه کنیم.

برای ما زندگی مبارزه است.

ان الحیات عقیده و جهاد .

باختن برای ما معنایی ندارد.

یا پیروزی یا رستگاری .

 

ما در جبهه‌ی اشتباهی نمی‌جنگیم؛ با آدم‌های اشتباهی هم‌جبهه هستیم.

آدم‌هایی که سرباز نیستند.

آدم‌هایی که جبهه دخل‌شان است اما دخلی به مبارزه ندارند.

باورهایشان از خانه ی عنکبوت سست‌تر است.

آن‌ها از مبارزه هیچ نمی‌دانستند و شب‌ها در سنگر ، سرود مقاومت نمی‌خواندند.

ستون پنجم نیستند اما لوله‌ی تفنگشان، ما را هدف قرار داده، نه دشمن را.

اما تمام شدند و تمام می‌شوند.

 

ما مبارزه می‌کنیم و در قلب خود، در این آخرین سنگرهای فتح نشده، سرود پیروزی می‌خوانیم.

هنوز به زخم‌هایمان، امید آبادی و آزادی می‌دهیم.

و هنوز به قله‌های فتح نشده، چشم دوخته‌ایم و در مسیر مقاومت قدم برمی‌داریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۰۰ ، ۱۵:۱۷
مرکز اندیشه کوثر

شروع حرکت قطعا پس از ندای هل من ناصر امام عشق است.

قطعا ما فقط تصور می کنیم و بعد دلها کارها را انجام می دهند. در ژرفای اعمال اگر کمی جستجو کنیم در می یابیم که قطعا توفیقات تنها و تنها با گذشتن یک نیت پاک از دل ها به سمت ما حرکت می کند دیگر اعمال در طی مسیر توفیق بستگی به ادامه حرکت در رسیدن به هدف دارد.

ابتدای حرکت نمی دانیم از چه به چه در حرکتیم اما در خروج از نوری و ورود به نوری دیگر جدا شدن از جاذبه نور پشت سر سخت و ورود به جاذبه نور روبرو دلنشین است...

در حرکت پیش آهنگ های آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حضور خود مولا باعث شفقت بیشتر بین افراد و نگاه ایشان باعث این فهم است.

نه شروع مسیر و نه اتمام آن دست ما نیست؛ در طول مسیر مطمئناً برنامه ریزی ها و ترتیب وقت ها علی رغم وجوب آن هیچ کاربردی ندارند زیرا با شروع مسیر در برنامه ریزی پر برکت دیگری وارد می شویم و در اتمام آن نیز...

در این مسیر هیچ چیز عادی نیست. در بزرگترین بارش معنویت و ریزش نورانیت بروح و جسم انسان کیست که از این بارش رحمت دست خالی برگردد.

در این مسیر هیچ چیز عادی نیست . در ریزش رگباری معنویات در این بزرگترین بارش قرن چه کسی می تواند این عنایت را توصیف کند چرا که هر لحظه از این سفر قطعا انسان ساز است و کل این  مسیر تمدن ساز...

در این مسیر هیچ چیز عادی نیست. چه خوش گفت شهید آوینی: اینانند قبیله نورخواران و نور آشامان و زمین به وجود اینان مباهات می کند و اگر نبودند ایشان زمین اهل خود را به یکباره فرو می بلعید.

اربعین راه آموزش صبر است. اربعین راه آموزش اخلاق است. اربعین راه آموزش غنی ترین معارف اسلامی است. اربعین صحنه نمایش ذره ای از تمامیت اسلام در تمام وجوه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و اخلاقی است که اگر غلو نکرده باشیم تأثیرگذاری آن برای آماده سازی تک تک افراد جامعه اسلامی شاید از صدر اسلام کم نظیر بوده باشد و تأثیر آن بر روح جامعه و جان های افراد بی مثال است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۰۰ ، ۰۰:۱۳
مرکز اندیشه کوثر

مدتی است به این فکر می کنم که اگر در این بازه زمانی و در این جغرافیا، چشم به جهان نمی گشودم، چه اتفاقی می افتاد؟ و زندگیم چه تغییری می کرد؟

یک جایی غیر از ایران مثلاً خوشبینانه باشم و فکر کنم کانادا ، آلمان ، مراکش و یا یکی از سرزمین های ملکه الیزابت مثلا استرالیا. خب در این صورت احتمالا در دوران نوجوانی عکس های هری کیول و تیم کیهیل را روی در و دیوار اتاقم می چسباندم.

آخر هفته ها با رفقا راگبی بازی می کردیم و هرسال تعطیلات به همراه girl freind ام برای موج سواری و شنا به سواحل گلد کوست می رفتیم.

دردوران جوانی احتمالا تشکیل خانواده می دادم، و درکمال آرامش به زراعت و یا هرکار دیگه ای که داشتم می پرداختم و پول در می آوردم و شاید نهایتِ دغدغه و فعالیت اجتماعی ام دفاع از کوالا های درمعرض انقراض و یا حفاظت از دیواره بزرگ مرجانی می بود؛

دردوران میانسالی و پیری زمانی که فرزندان و نوه هایم دور و بر من را گرفتند، وقتی از من سوال می شد:

- درباره ایران چه میدانی؟

اول چهارتا فحش به خداداد عزیزی می دادم و بعد می گفتم بمب اتم. یا وقتی از من درباره اسلام می پرسیدند در  جواب می گفتم:

me: Islamic women are beautiful.

Questioner: Just this?.

me: No , Isis(داعش)

علی ایحال یک زندگی آرام و بی دغدغه و بی خبر از اسلام می داشتم.

البته این درصورتی است که یک تروریست راستگرای افراطی خشن نمی بودم.

چون در این صورت یک اسلحه برمی داشتم و می رفتم داخل یکی از مسجد های ملبورن و اولین مسلمونی که به من می گفت Hello brother را به گلوله می بستم، اما خب اینطور نشد و من شانس آوردم.

من در بین204 کشورجهان در ایران به دنیا آمدم و درطول تاریخ چندهزارساله ایران در دهه اول حکومت جمهوری اسلامی پا به جهان گذاشتم، حکومتی که شرق و غرب خواهان نابودیش هستند (عجب شانسی، نخندین)

من شانس آوردم دریک خانواده مذهبی و دغدغه مند به دنیا آمدم که ازهمان ابتدای نوجوانی به من آموختند:

دین ، فقط نماز ، روزه و هیئت نیست...

دینِ ارثی تو به درد نمی خورد؛ باید تحقیق کنی و باید با عقلت دین را بپذیری، دین باید سبب حرکتت باشد و من شانس آورده ام که در تنها حکومت مردم سالار شیعه ی تاریخ، به دنیا آمدم که داعیه دار برپایی سنت اهل بیت(؏) و هدفش زمینه سازی برای ظهور است.

تامل میکنم و به خودم میگم: روا نیست با این همه شانس، سقف دغدغه هایت کوالا ، کانگرو و تفریح باشد... بماند، حرف زیاد است...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۰ ، ۰۰:۲۳
مرکز اندیشه کوثر
۳ خرداد ۱۴۰۰

چطور ممکن است

گفتم: نظرت درباره انتخابات چیست؟ رأی خودت را چگونه انتخاب می کنی؟

گفت: من شرکت نمی کنم!!!

گفتم: چرا؟

گفت: چه فایده ...  اصلا به چه دلیل شرکت کنم؟

گفتم: چطور ممکن است وضعیت خاکت، وطنت و مملکتت برایت بی اهمیت باشد؟

چرا باید حتما دنبال فایده باشیم که این نظام صدها فایده برای ما به ارمغان آورده است.

چطور ممکن است آیات و حجج الهی روی زمین را، یعنی شهدای عزیز، همانهایی که جان شیرین را بدون هیچگونه وعده و وعید دنیایی و به بهای رضایت حق فدای دین و وطن خود کردند و وصیتی جز حراست از دین و وطن و نظام نداشتند را ببینیم و باز حرف از بی تفاوتی بزنیم؟

چطور ممکن است اوضاع ظلم در منطقه خودمان را ببینیم و دم فروبندیم؟

چطور ممکن است شهادت سردارمان را فراموش کنیم؟

چطور ممکن است رشادت های سربازان حریم دین و انسانیت را ببینیم و به عقائد آنها کافر باشیم؟

چطور ممکن است وضعیت امروز فلسطین را ببینیم و ذره ای وجدانمان حتی تکان نخورد؟

چطور غم آن پدر سه فرزند از دست داده را و یا آن مادر افغان دختر از دست داده و یا بدن مطهر آن کودک فلسطینی را آویزان از لبه بولدوزر اسرائیلی و یا آن پدری که پیکر دختر کوچک خود را در آغوش کشیده و وداع آخر را با او می کند و یا ... را ببینیم و ذره ای از خود نپرسیم چرا سراسر جهان اسلام امروز نگاهشان به ایران است و صبرشان را و مقاومتشان را و جهادشان را به گفته خودشان و رهبرانشان آموخته از صبر و مقاومت و جهاد ملت و مردم و شهدای ایران دارند؟

و حرف تو بوی بی تفاوتی می دهد!

به تو بگویم ای عزیز برادرم و یا خواهرم

نمی توانی بی تفاوت بمانی حتی اگر حرفت بی تفاوتی ها و بی معرفتی ها و خیانت ها و رذالت ها و نفاق هایی باشد که در این سال ها دیده ای

که مطمئن باش ان وعدالله حق...

و مطمئن باش به صبح که قریب است...

و مطمئن باش از کشورت و مردمت که دستی بر سر دارند و عاقبت شان «یحبهم و یحبونه» است

و مطمئن باش این خاک است و این مردمند که أذلة علی المؤمنین عالم، هستند و خواهند بود و أعزة علی الکافرین، هستند و خواهد بود

و این نیاز به جهادی دارد که ترس در آن راهی ندارد که فرمود یجاهدون فی سبیل الله و لایخافون لومة لاءم.

پس عزیزم حرفی از نیامدن نزن که اماممان غائب اما ناظر و راهمان طولانی اما نورانی است...

والعاقبة للمتقین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۰۰ ، ۰۰:۳۳
مرکز اندیشه کوثر
۶ فروردين ۱۴۰۰

تمدن نوین اسلامی...

به پیرامون و محیط حرکتی و تربیتی نظام شیعه که می نگریم مساله ای است که جلب توجه میکند.
تمامی حرکات و سکنات شیعیان و یا دلسوزان برای نظام اسلام به صورت خواسته و یا نا خود آگاه به سمت حرکت جمعی و تشکیلاتی پیش می رود.

تشکیلات به آن معنی که برای رسیدن به هدفی واحد تلاش می شود!

گویی دستی در پس پرده ی غیبت یاران خویش را می‌پروراند، تربیت می‌کند، رشد می‌دهد تا در مسیر و حرکت برای رسیدن به آن هدف والا یعنی رسیدن به تمدن نوین اسلامی به کار روند.

آری اینچنین است

آینده ی بشریت آینده ی اسلامی است

و رسیدن به این مهم نیاز به افرادی مودب به این آداب و پرورش یافته در این مکتب را دارد.

رب اجعنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۰۰ ، ۰۴:۰۱
مرکز اندیشه کوثر
۵ فروردين ۱۴۰۰

حیات طیبه ائمه اطهار...

با سیر در حیات طیبه ی ائمه اطهار به سوالی می‌ رسیم. رازی سر به مهر که خود حضرات همان را به واسطه ی حضور خناسان و بد فهمان و دشمنان پنهان داشته اند.

آن چیزی که از زمانه یا حرکت ائمه علیهم السلام در ذهن و فکر ما بجا مانده جزئی کوچک از حرکت اصلی ایشان بوده است.

چگونه این مذهب سراسر مورد هجوم و غصب و تحریف در تمام دوران هایش اینچنین عالی و کامل به ما رسیده است؟

رازی است که در کلام و عمل هریک از ایشان می‌توان ازان پرده برداشت و آن حرکتی سری برای تربیت افراد تاثیر گذار در مقاطع و جایگاه‌های مختلف جامعه و نیز مجتمع کردن ایشان و آموزش برای تخلق به اخلاق تشکیلاتی برای حفظ و پیشبرد اهداف این بار بزرگ برای رسیدن به مقصد نهایی آن است.

یا لیتنا کنا معکم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۰۰ ، ۲۰:۲۶
مرکز اندیشه کوثر