مرکز اندیشه کوثر

دارای مجوز از سازمان تبلیغات اسلامی مشهد مقدس
مشخصات بلاگ
مرکز اندیشه کوثر

سلام علیکم
لاحول و لا قوه الا بالله
ان شاء الله با عنایت حضرت فاطمه سلام الله علیها، وبلاگ مرکز اندیشه کوثر زیر نظر تشکیلات محبان الزهرا (س) از تاریخ 7 اسفند 1399 مصادف با ولادت امام علی (ع) آغاز به کار می کند. امید است نگاه ویژه آن حضرت شامل حال این تشکیلات گردد و عنایات ایشان هادی و گره گشای راهمان باشد.
پروردگارا ما را برای خودت و برای راهت و برای نظام اسلامی و انقلاب مهدوی تربیت بفرما.
یا علی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۷ مطلب با موضوع «رسانه» ثبت شده است

* قبل نوشت:کلیات داستان واقعی است اما ماجرا و اعداد ذکر شده برای قابل هضم تر شدن، تغییر کرده است و این یک مثال برای کل جامعه جهانی می باشد.

در اواسط قرن ۱۷ میلادی یک معدن طلا و کارخانه که استخراج ناخالصی از طلا را انجام می داد با حداقل هزار کارگر مستقیم و غیر مستقیم توسط چند شریک اداره می شد.

به علت شروع فعالیت جنبش های کارگری و همچنین افزایش هزینه های زندگی در اواسط قرن ۱۷ میلادی، این کارگرها دست به اعتصاب زده و خواهان افزایش حقوق از روزی ۷۰ دلار به ۱۳۰ دلار شدند و شرکای صاحب معدن را به استعفا، تخریب ابزار و ساختمان ها و حتی قتل و ضرب و شتم تهدید کردند.

شرکا در یک جلسه دور هم جمع شدند تا تصمیم بگیرند چگونه باعث افزایش سوددهی معدن و کارخانه شوند و با کمترین ضرر ممکن، حقوق کارگران را افزایش دهند.

پیشنهادهایی که در آن جلسه بیان شد، عبارت اند از:

1. افزایش تولید به وسیله افزایش ساعت کاری یا استخدام کارگر جدید (حقوق پرداختی بیشتر برای کارگرهای اضافه یا اضافه کاری و کوتاه شدن عمر معدن)

2. خرید معدن جدید (هزینه بسیار زیاد و ریسک بالا برای بهره برداری مطلوب)

3. تعدیل نیرو (کاهش تولید و بازدهی)

4. افزایش بازدهی معدن با خرید ابزار جدید و قوی تر( هزینه گزاف برای خرید ابزار و کاهش عمر معدن)

5. گرفتن وام ( سود بالا و غیر عقلانی)

6. گران تر فروختن طلا یا کاهش عیار آن ( کاهش مشتری به علت بازار رقابتی )

هرکدام از این راهکارها باعث بالا بردن سود معدن و در عین حال باعث افزایش هزینه، زمان بری زیاد، یا کاهش فروش می شد.

اما هریک از شرکا با توجه به منافع خودش بر یکی از این روش ها پافشاری می کردند و این موضوع باعث درگیری شدید میان شرکا شد تا جایی که کارگران به عنوان وساطت تا حدودی از حق خود کوتاه آمدند

در تمام این مدت و درگیری ها یکی از شرکا به نام آقای جان دیویس راکفلر بنیان گذار شرکت راکفلرها ساکت بود.

اما او با یک پیشنهاد همه ی شرکا را حیران کرد.

اما پیشنهاد عجیب راکفلر چه بود؟

الف. با توجه به قبول کارگر ها به حقوق 100 دلاری، این مبلغ به آن ها پرداخت شود.

ب. مابقی 30 دلار از 130 دلار، که قرار بود به کارگر ها داده شود را به صورت یک جا برای 6 ماه به راکفلر بدهند.

ج. او متعهد شد در طی شش ماه با همین 30 دلارها کاری کند که هر کارگر از 100 دلار حقوق خود 50 دلار آن را با دست های خودش به شرکا پس بدهد.

د. اگر طرح راکفلر موفق بود علاوه بر سهم خودش 30 درصد سود حاصل از این 20 دلار برای او بشود و اگر ناموفق بود راکفلر از سهم خودش در معدن و کارخانه باید ضرر بقیه شرکا در طی این 6 ماه را پرداخت کند.

این پیشنهاد که یک بازی برد برد برای همه شرکا به جز راکفلر بود بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

راکفلر با آن سی دلار ها طی این شش ماه چه کرد؟

افتتاح کاباره، قمارخانه، مشروب فروشی، دکه سیگار فروشی، مغازه فست فود، رستوران های مختلف و دکه های نوشابه فروشی مخصوص کارگران...

با این کار علاوه براینکه کارگران انرژی و شادابی بیشتری برای کار کردن داشتند، کمتر مرخصی برای استراحت و دیدن خانواده هاشون می رفتند و نصف حقوق دریافتیشون رو هم با یک واسطه دوباره به شرکا بر می گرداندند.

همزمان آقای راکفلر دید که :

اول. افرادی که الکل و نوشابه زیاد می نوشیدند، سیگار میکشیدند، کاباره و فاحشه خونه میروند... در آینده دچار انواع بیماری ها از قبیل سرطان، مشکلات کبدی ، بیماری های تنفسی، بیماری های قلبی، قند، چربی، بیماری های مقاربتی و... خیلی بیماری های دیگر می‌شوند؛ پس با دکترها و داروسازهای مربوط به این بیماری ها شریک شد و سهامشان را خرید.

دوم. از آن طرف همزمان با کمپانی های نوشابه سازی، روغن گیری، با کاباره دارهای بزرگ، سیگارسازی ها ، مزارع انگور ، مزارع تنباکو و ... و هرچیزی که با این صنایع مرتبط بود هم شریک شد و سهامشان را خرید.

سوم. به مرور زمان طبقه کارگر فقیرتر و شرکای معدن طلا به خصوص آقای راکفلر هرروز پولدارتر می شدند. کارگرها وقتی پا به سن می گذاشتند از کار افتاده می شدند و تازه علاوه براینکه حقوقی دریافت نمی کردند باید اندک پس انداز و حقوق بازنشستگیشون را خرج دوا و درمان می کردند که بازهم غیر مستقیم آقای راکفلر برنده این بازی بود.

چهارم. حتی برای فرار از پرداخت مالیات، بخش اندکی از پول هایی که از کارگرها دریافت شده بود را به صورت قطره چکانی در قالب سازمان های خیریه به اون ها پس می دادند ولی در عوض از پرداخت مالیات های فوق سنگین معاف می شدند.

و این داستان هنوز هم در دنیا جریان دارد و بیشتر مردم هرروز فقیرتر می‌شوند تا یک جمعیت یک درصدی هرروز پولدار و پولدارتر بشوند و شوخی هم نداریم که پول قدرت می آورد و آن یک درصد بر کل مردم و دولت ها در حال حکومت کردن‌هستند.

در جهان بیشتر داورسازی ها، بیمارستان ها، شرکت های غذا و نوشیدنی سازی، شرکت های مشروب سازی، صندوق های بازنشستگی، دانشگاه ها، خیریه ها و... همگی در کمال تعجب دست صه.یونیزم جهانی می باشد...( صهیونیزم یک تفکر است نه دین ، یک نفر  ممکن است بی خدا باشد ولی در عین حال صه.یونیزم هم باشد)

به همین دلیل یک روزنامه نگار ایتالیایی به نام کارلو کلودی در قرن 18 میلادی داستان شخصیت پینوکیو و ماجرای شهربازی معروفش را که تبدیل به خر می شدند ساخت.

کلودی قصد داشت تا به ما بفهماند که تمام این لهو و لعب ها (قمار، بازی، مشروب، سیگار که توی انیمیشن هم به آنها اشاره شده) برای خر کردن و بیگاری کشیدن از ماست.

کلودی مجبور شده زیرکانه داستانش را باب میل صه.یونیزم ها بسازد تا اثرش دیده و تبلیغ شود و مفهوم برده داری نوین را هم به مخاطب خودش که بیشترشان کودکان و نوجوانان هستند برساند.

حداقل 30 درصد داستان پینوکیو اصلی درباره همان شهربازی است ولی هرچه نسخه های جدید از پینوکیو درحال ساخته شدن هست ، شهربازی کمرنگ و کمرنگ تر شد تا جایی که در دو فیلم آخر پینوکیو دیگر اثری از شهربازی نبود و اثر آخر هم که کلا در فضای جن و پری بود.

تمام

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۰۲ ، ۰۸:۳۰
مرکز اندیشه کوثر

لوگوی جدید

ضمن عرض سلام و تبریک خدمت برادران عزیز و خواهران گرامی به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان، به استحضار می رسانیم با توجه به گسترش روز افزون فعالیت اعضای تشکیلات محبان الزهرا (سلام الله علیها) به عنوان افسران جنگ نرم، پس از دستور امام خامنه ای مبنی بر جهاد تبیین در فضای عمومی جامعه، مرکز اندیشه کوثر تصمیم دارد از لوگوی جدید خود رونمایی کند.

لازم به ذکر است علاوه بر اینکه نماد جدید برگرفته از کلمه "کوثر" بوده، شکل هندسی و ترکیب رنگ انتخاب شده نیز بیانگر آمدن سپیده دم و سحر پس از تاریکی شب می باشد که می توان آن را به نمایان شدن حق پس از جولان دادن باطل به دلیل روشنگری تفسیر کرد. از سویی دیگر تلنگریست به ما که بدانیم پس از دوران ظلمانی غیبت کبری، هم اکنون بیش از همیشه در زمان قبل از طلوع خورشید صبح صادق و در یک کلام در عصر ظهور قرار داریم ان شاء الله...

یا علی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۰۱ ، ۲۲:۴۴
مرکز اندیشه کوثر
۱۳ فروردين ۱۴۰۱

عصر جدید

چرا این دوره داوران این‌همه خرابکاری می‌کنند؟

هرساله و در روزهای برگزاری جشنواره فجر، وقتی از دیدن اثری فارغ می‌شویم، سوالی آزارم می‌دهد: «فیلم را دوست داشتی؟» و این سطحی‌ترین و عوامانه‌ترین سوالی است که ما جماعت مثلا دوست‌دار فرهنگ، که فکر می‌کنیم آسمان دهان گشوده و ما را به زمین انداخته تا در آن ده روز برای سینمای مملکت حرف بزنیم و تولید محتوا کنیم، از یکدیگر می‌پرسیم.

ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود؛ در مقابل بادی به غبغب می‌اندازیم که انگار حاصل سال‌ها هم‌نشینی با کاپولا و گدار و اسکورسیزی را قرار است به پرسشگر منتقل کنیم؛ و پاسخ می‌دهیم: «نه! دوست نداشتم»

این عبارات ساده‌انگارانه و سطحی شده، از آن ده روز جشنواره فجر فراتر آمده و هر شب در این مسابقه‌ای که قرار است مثلا «عصر جدید»ی را برایمان بسازد، تکرار می‌شود.

داوران مبنای داوری‌شان را «دوست داشتن یا دوست نداشتن» گذاشته‌اند، آن دیگری «حوصله سر بر بودن یک استعداد» را بهانه‌ای می‌کند برای مخالفت با آن و یکی دیگر هم گذاشته‌اند که بگویند «همه این نظرات علمی است» که امیدواریم حداقل این یکی، «مافیا» نشود و «دکتر» باقی بماند تا حداقل چند شهروند را نجات دهد.

در لغت‌نامه دهخدا تعاریف مختلفی از «داوری» ارائه داده‌اند که وجه مشترک آن، تشخیص میان حق و باطل و یا نیک و بد است.

سوال اساسی از داورانی که میخواهند سازندگان «عصر جدید» کشورمان را داوری کنند، این است که اگر مبنا و معیار شما برای داوری و تشخیص درست و غلط، «دوست داشتن و نداشتن» و یا «حوصله سر بر بودن و نبودن» است، تفاوت شما با آن مخاطب عامی که در خانه نشسته و برای هر اجرا دست می‌زند و یا روی ترش می‌کند چیست؟

هر دو برای واکنش خود به یک چیز رجوع می‌کنید و آن علایق و سلایق ذاتی‌تان است نه فهم دقیق از یک هنر، استعداد و یا مهارت.

اگر ما جا شما بودیم، آیا جملاتی سطحی‌تر از آنچه که هست می‌گفتیم؟ قطعا نه.

ای کاش به مفاهیم رحمی شود.

داوری کردن در هر حوزه‌ای، به اذعان بزرگان آن حوزه، یکی از سخت‌ترین کارها است؛

حداقل ما به عنوان بیننده حواس‌مان باشد که مفهوم داوری، انقدر لوث نیست.

این داوری به مخاطب کمک نمی‌کند که بفهمد، اثر خوب کدام است و اثر بد کدام.

یعنی باز هم رشد مخاطب به کناری می‌رود و تصمیم بر اساس سلیقه، محور می‌شود.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۰۱ ، ۰۰:۳۵
مرکز اندیشه کوثر
۱۲ فروردين ۱۴۰۱

موقعیت مهدی

«موقعیت مهدی» موقعیت زندگی است و عشق.

هرگاه صحبت از عشق به میان می‌آید، قانون و منطق رنگ می‌بازند؛ پس می‌توان به حکم بی‌اعتباری منطق در میدان عشق، «موقعیت مهدی» را نه یک فیلم دفاع مقدسی که یک عاشقانه مقدس دانست که عشق دو برادر، دو رفیق و دو عزیز را برایمان بر پرده نقره‌ای، نقاشی می‌کند.

«موقعیت مهدی» ما را با قهرمان یکی می‌کند؛ با خنده‌اش می‌خندیم، با گریه‌اش اشک می‌ریزیم، با شادی‌اش شاد هستیم، در غم برادرش مغموم می‌شویم و آنگاه که مهدی، عزم سفر می‌کند، خود را در «موقعیت مهدی» قرار می‌دهیم؛

نام خود را به فراموشی می‌سپاریم، بار سفر سبک می‌کنیم و می‌خواهیم دست در دست مهدی، قدم در مسیر گمنامی و مانایی بگذاریم؛ اما ناگاه به خود می‌آییم و می‌بینیم ما فقط ناظران عشق بازی این مردان خدا هستیم و نهیبی زده می‌شود و می‌فهمیم که «ما را بدان شه بار نیست. »

«موقعیت مهدی» ، موقعیت زندگی است

زندگی در عین مرگ

که اگر شهید، زنده نبود و نور نبود، مگر می‌شد چنین اثری خلق کرد و این چنین روح را در سالن خشک سینما جاری ساخت و نور را در اتمسفر تاریک آن، نشر داد؟

عجب هنرمندی است آنکه نور را نقاشی می‌کند و رنگ روح به آن می‌زند...

«موقعیت مهدی» موقعیت شیدایی است و هادی حجازی‌فر هنر شیدا شده خود را در آن متجلی کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۰۱ ، ۲۳:۵۹
مرکز اندیشه کوثر

بمناسبت سالگرد شهید فخری زاده:

شهادت دکتر محسن فخری زاده اتفاقی عادی نبود ، تحلیل‌های امنیتی-سیاسی درباره عملیات تروریستی جمعه 7 آذر از همان ساعت اولیه درز خبر شروع شد. از دست دادن یک چهره مهم که قدرت ملی مان را مدیون او و امثال او هستیم سنگین است، اما سخت‌تر از آن دیدن وضعیت اسف‌بار نظام سیاسی-رسانه ای ما در مواجهه با این حادثه تلخ است.

اتاق فکر و عملیات ترور می‌داند بخش موثری از اثر کارش روی افکار عمومی در همان ساعات و روزهای اولیه رخ می‌دهد، اینکه دستگاه عریض و طویل رسانه‌ای ایران چگونه با مخاطب حرف می‌زند و چه پیامی به آنها می‌دهد از نظر رسانه‌ای حتما اندازه اصل واقعه اهمیت دارد.

اما ما چه کردیم؟

اصل جنایت حدودا نیم ساعت مانده به 3 بعدازظهر جمعه رخ داد و خبرهای اولیه به صورت غیررسمی حدودا 2 ساعت بعد دست به دست شد، کاری به این ندارم که کدام فرد رسانه‌ای یا غیر رسانه‌ای زودتر مطلع بود اما رسانه‌های رسمی تقریبا از انتشار خبر اولیه عقب ماندند.

مشکل بزرگتر نوع معرفی شهید فخری‌زاده بود، جالب است سیاسیون در 24 ساعت بعد مکرر به ضعف سیستم حفاظتی شخصیت مهم شهید ترور اخیر انتقاد می‌کردند اما خودشان اندازه سر سوزنی درباره اینکه او را چگونه به افکار عمومی باید معرفی کرد فکر و ایده نداشتند!

شبکه خبر که اگر در این جور وقایع کاربرد نداشته باشد دیگر بناست به چه دردی بخورد را برای نمونه ببینید؛ در اولین واکنش رسمی تلویزیون شهید فخری‌زاده دانشمند هسته ای معرفی شد، دقایقی بعد تبدیل به دانشمند برجسته دفاعی شد و تا ساعت‌ها رسانه‌های رسمی برای معرفی مهمترین چهره روز سردرگم بودند.

همه استراتژیست های رسانه‌ای که هفتاد سمت رسمی و غیر رسمی هم در کشور دارند هیچ ایده‌ی خاصی برای مواجهه رسانه‌ای با ترور مردی بزرگ مانند محسن فخری‌زاده نداشتند.

از برخی جزییات می‌گذرم و فقط توجه شما را به تغییر ادبیات رسانه‌ها بعد از پیام رهبری معظم انقلاب و مطالعه ی آنها جلب می‌کنم، جایی که همه فرمان‌ها به یکباره 180 درجه چرخید!

معضل معرفی شهید بزرگوار با ورود رهبری حل شد اما حرف‌های تکراری و بی‌سر و ته که از مسئله مخاطب درباره واقعه دور است همچنان تا مدت‌ها ادامه داشت.

با از دست دادن شهید فخری‌زاده ضربه بزرگی خوردیم، اما در طول ساعات پس از  ترور او ضربات بزرگتری به خودمان زدیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۰۰ ، ۰۰:۰۲
مرکز اندیشه کوثر
۲۶ شهریور ۱۴۰۰

لجبازی با تاریخ

"امضای محمدرضا شاه پهلوی، جزو 10 امضای زیبای سیاستمداران محسوب میشده است!"

 

این ادعا را که دیدم با خودم گفتم اصلا چه لزومی دارد به این "لطیفه مضحک" توجه کنم؟ این دروغ خوشگل و جذاب جامعه مجازستان چه ارزش علمی و پژوهشی دارد که حالا برای اثبات یا رد آن وقت هزینه شود!؟ یعنی صبح تا شب تحقیق در کتب تاریخی، اسناد، روایت ها و خاطرات برای این است که به این خزعبلات روزانه پاسخ دهیم؟ فرض هم بر اینکه آمدم نوشتم و زیرآب این دروغ را زدم بعد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا ماه بعد، هفته بعد یا روز دیگر دروغ جدیدتری "جعل" نخواهد شد تا از پهلوی قهرمان و اسطوره مجازی برای نسل جدید بسازند؟

خواستم از کنار این تصویر عبور کنم اما دیدم در چند صفحه اینستاگرامی پرمخاطب بازنشر داده شده است‌، تا حدودی هم گویی سازمانی دارد که هر جعل جدید تاریخی را با قدرت پمپاژ می‌کنند تا در ذهن مخاطب بنشیند. باز هم اهمیت ندارد. مهم آن است که زیر هر پُست چند هزار نظر(کامنت) نوشته شده بود در تعریف و تمجید یا در توجیه این داستانک جدیدالتاسیس!

کسانیکه شبانه روز از این جنس تولیدات می آفرینند مسلما اتاق فکر برنامه ریزی شده ای را در نظر گرفته و رسالت مشخصی دارند. مقصود من این طیف نیست که ماموریت دارند،مخاطب من آن کسانی هستند که از لجبازی با شرایط فعلی در دامن جعلیات مجازی و بادکی قرار گرفته و بدون هیچ پرسشی هر گزاره ای را میپذیرند.

در واقع نارضایتی بحق از شرایط اقتصادی و معیشتی فعلی فضا را برای آن اتاق فکرها فراهم نموده است که دروغ تولید کنند و در جامعه دست به تصویرسازی های از پهلوی بزنند که مرغ پخته هم از خواندن آنها خنده اش بگیرد!

اما بعد...

محمدرضا شاه پهلوی خوش خط بود. هنگام اعزام به سوئیس رضا خان تکلیف کرد که هر هفته ولیعهد باید به خط خود برای پدر نامه بنویسد کاری که محمدرضا از آن نفرت داشت. میرزا حسنعلی مستشارالملک از سمت رضاشاه همراه ولیعهد به سوئیس اعزام شد و وظیفه او نظارت بر تعلیم ادبیات و خطاطی محمدرضا بود. رضاشاه در اداره پست و تلگراف ماموری گذاشته بود که بلافاصله نامه ولیعهد را به شاه برسانند اگر نامه دیر میرسید اوقات شاه تلخ و واویلا می شد. پس از مدتی رضاشاه نامه ای نوشت و دستور داد ولیعهد به کشور بازگردد،محمدرضا هم که در مدرسه در تیم های ورزشی فعال تر بود و در درس ها ضعیف ناچار شد درس را نیمه کاره رها کند و به کشور بازگردد. محمد رضا مستقیم به دانشکده افسری رفت.

داستان خوش خطی محمدرضا ریشه دراین سخت گیری پدر دارد اما تخیل اینکه امضای شاه جز ده امضای برتر سیاستمداران جهان است از آن دست خزعبلات ساختگی ماه‌های اخیر است.

به قلم: علیرضا زادبر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۰۰ ، ۱۸:۰۰
مرکز اندیشه کوثر
۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۰

زیست مجازی

کاش در زیست مجازی خود یاد بگیریم راجع به آنچه می‌بینیم و می‌شنویم آنقدر سریع و سطحی قضاوت نکنیم. اخبار تک خطی و یک‌طرفه مطلقا قابل اعتماد نیستند و بارها ثابت شده موضوع فراتر از چیزی است که روایت و پذیرفته می‌شود. خیلی اگر احساسات‌مان جریحه‌دار شده، برویم دنبال کشف حقیقت و مطالبه واقعیت، نه نشر بدون تحقیق روایت. خدا را شکر که این جماعت دست به نقد مجازی قاضی نشده‌اند وگرنه معلوم نبود سر چند بی‌گناه را بدون تحقیق برباد می‌دادند! هیچ‌وقت بدون شنیدن توضیحات طرف از زبان خود او نباید قضاوت کرد.

به چند مورد عجله در قضاوت و نتیجه متفاوت روایت توجه کنید:

۱. پسری سیرجانی فیلمی در اینستاگرامش منتشر می‌کند که دارد دختری را در خانه باغی کتک می‌زند. همه چیز طبق ویدئو به نفع دختر و شبیه یک جنایت است. ماجرا اما یک حلقه مفقوده مهم دارد؛ دختر عاشق پسر بوده و چند ماه در مجازی به دلیل بی‌محلی شدن از جانب او فحاشی می‌کرده و آن پسر آنگونه انتقام گرفته. با وجود این نکته حق با کیست؟ نمی‌دانیم! اما می‌دانیم قضیه خیلی تفاوت می‌کند با روایت نخست.

۲. فیلمی منتشر می‌شود که دختری آبادانی، زخمی روی زمین افتاده و چند زن دست‌وپای او را گرفته‌ و کتک می‌زنند و نگهبانی نیز بدن او را لمس می‌کند. اینجا هم همه چیز تداعی کننده یک جنایت است اما در ادامه مشخص می‌شود آن دخترِ دارای اختلال روانی، به قصد باج‌گیری و با سلاح سرد به خانه و خانواده طرف مقابل حمله کرده. در این صورت آیا همه تقصیر متوجه اوست؟ شاید آری و شاید خیر؛ اما در اینجا نیز آنچه اهمیت دارد این است که ماجرا به کلی متفاوت شد از آنچه در ابتدا نقل محافل بود.

۳. طبق توضیحات ذیل قطعه فیلمی منتشره در رسانه‌ها از یک دوربین مدار بسته‌، گفته می‌شود مردی با ظاهر مذهبی به زنی بی‌حجاب تذکر می‌دهد و در ادامه با او درگیری فیزیکی پیدا می‌کند. تیترها چنین تنظیم می‌شود: کتک خوردن یک زن به دلیل کشف حجاب! اذهانی که زن را همیشه مظلوم می‌پندارند و از تیتر تأثیر می‌پذیرند، مرد را مقصر می‌دانند؛ خصوصا که فرصت تخریب فریضه امربه‌معروف نیز مهیاست! دقت در فیلم اما نشان دهنده موضوعی دیگر است: تذکر مرد به زن، لگد پرانی زن به مرد، و سپس دفاع و واکنش فیزیکی متقابل مرد. در اینجا حق با کیست؟ چون روایات دو طرف را نشنیده و کلام رد و بدل شده را نمی‌دانیم، از قضاوت و تعیین تقصیر اجتناب می‌کنیم و البته می‌دانیم که اگرچه فیلم همان است اما تیترهای شیطنت‌‌آمیز و بی‌دقتی در فیلم، چقدر می‌تواند حتی بر مشاهدات عینی مخاطب اثر بگذارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۳:۱۰
مرکز اندیشه کوثر