کانون فرهنگی مرکز اندیشه کوثر

دارای مجوز فعالیت از سازمان تبلیغات اسلامی استان خراسان رضوی
مشخصات بلاگ
کانون فرهنگی مرکز اندیشه کوثر

سلام علیکم
لاحول و لا قوه الا بالله
ان شاء الله با عنایت حضرت فاطمه سلام الله علیها، وبلاگ مرکز اندیشه کوثر زیر نظر تشکیلات محبان الزهرا (س) از تاریخ 7 اسفند 1399 مصادف با ولادت امام علی (ع) آغاز به کار می کند. امید است نگاه ویژه آن حضرت شامل حال این تشکیلات گردد و عنایات ایشان هادی و گره گشای راهمان باشد.
پروردگارا ما را برای خودت و برای راهت و برای نظام اسلامی و انقلاب مهدوی تربیت بفرما.
یا علی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

بمناسبت سالگرد شهید فخری زاده:

شهادت دکتر محسن فخری زاده اتفاقی عادی نبود ، تحلیل‌های امنیتی-سیاسی درباره عملیات تروریستی جمعه 7 آذر از همان ساعت اولیه درز خبر شروع شد. از دست دادن یک چهره مهم که قدرت ملی مان را مدیون او و امثال او هستیم سنگین است، اما سخت‌تر از آن دیدن وضعیت اسف‌بار نظام سیاسی-رسانه ای ما در مواجهه با این حادثه تلخ است.

اتاق فکر و عملیات ترور می‌داند بخش موثری از اثر کارش روی افکار عمومی در همان ساعات و روزهای اولیه رخ می‌دهد، اینکه دستگاه عریض و طویل رسانه‌ای ایران چگونه با مخاطب حرف می‌زند و چه پیامی به آنها می‌دهد از نظر رسانه‌ای حتما اندازه اصل واقعه اهمیت دارد.

اما ما چه کردیم؟

اصل جنایت حدودا نیم ساعت مانده به 3 بعدازظهر جمعه رخ داد و خبرهای اولیه به صورت غیررسمی حدودا 2 ساعت بعد دست به دست شد، کاری به این ندارم که کدام فرد رسانه‌ای یا غیر رسانه‌ای زودتر مطلع بود اما رسانه‌های رسمی تقریبا از انتشار خبر اولیه عقب ماندند.

مشکل بزرگتر نوع معرفی شهید فخری‌زاده بود، جالب است سیاسیون در 24 ساعت بعد مکرر به ضعف سیستم حفاظتی شخصیت مهم شهید ترور اخیر انتقاد می‌کردند اما خودشان اندازه سر سوزنی درباره اینکه او را چگونه به افکار عمومی باید معرفی کرد فکر و ایده نداشتند!

شبکه خبر که اگر در این جور وقایع کاربرد نداشته باشد دیگر بناست به چه دردی بخورد را برای نمونه ببینید؛ در اولین واکنش رسمی تلویزیون شهید فخری‌زاده دانشمند هسته ای معرفی شد، دقایقی بعد تبدیل به دانشمند برجسته دفاعی شد و تا ساعت‌ها رسانه‌های رسمی برای معرفی مهمترین چهره روز سردرگم بودند.

همه استراتژیست های رسانه‌ای که هفتاد سمت رسمی و غیر رسمی هم در کشور دارند هیچ ایده‌ی خاصی برای مواجهه رسانه‌ای با ترور مردی بزرگ مانند محسن فخری‌زاده نداشتند.

از برخی جزییات می‌گذرم و فقط توجه شما را به تغییر ادبیات رسانه‌ها بعد از پیام رهبری معظم انقلاب و مطالعه ی آنها جلب می‌کنم، جایی که همه فرمان‌ها به یکباره 180 درجه چرخید!

معضل معرفی شهید بزرگوار با ورود رهبری حل شد اما حرف‌های تکراری و بی‌سر و ته که از مسئله مخاطب درباره واقعه دور است همچنان تا مدت‌ها ادامه داشت.

با از دست دادن شهید فخری‌زاده ضربه بزرگی خوردیم، اما در طول ساعات پس از  ترور او ضربات بزرگتری به خودمان زدیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۰۰ ، ۰۰:۰۲
مرکز اندیشه کوثر

اگر سرمستی ناشی از احکام سبک عراقچی (۸ سال حبس) و سیف (۱۰ سال حبس) فرونشسته، لازم است بپرسم مگر مجازات اخلال در نظام اقتصادی اعدام نبود؟!

قرار است مانند حسین فریدون و مهدی هاشمی در هتل پنج ستاره اوین با مرخصی‌های طولانی و پی‌درپی دوره محکومیت را بگذرانند؟!

قوه قضاییه خودش را مسخره کرده؟!

ماده ۲ قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور:

«هر یک از اعمال مذکور در بندهای ماده ۱ چنانچه به قصد ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران و یا به قصد مقابله با آن و یا با علم به مؤثر بودن اقدام در مقابله با نظام مزبور چنانچه در حد فساد فی‌الارض باشد مرتکب به اعدام و در غیر این صورت به حبس از پنج سال تا بیست سال‌محکوم می‌شود و در هر دو صورت دادگاه به عنوان جزای مالی به ضبط کلیه اموالی که از طریق خلاف قانون به دست آمده باشد حکم خواهد داد. دادگاه می‌تواند علاوه بر جریمه مالی و حبس، مرتکب را به ۲۰ تا ۷۴ ضربه شلاق در انظار عمومی محکوم نماید».

چطور برای دادگاه حتی "علم به موثر بودن اقدام" هم طبق معمول احراز، و حکم اعدام صادر نگشته؟!

فارغ از این عدم احراز همیشگی، چرا حبس ۲۰ ساله و مجازات شلاق تعیین نشده؟!

ماجرا هنوز تمام نشده است!

رئیس قوه، دادستان کل، رئیس دیوان عالی و رئیس دادگستری استان، هریک مستقلا مکلف به درخواست اعاده دادرسی هستند.

ماده ۴۷۷ آیین دادرسی کیفری:

«در صورتی که رییس قوه قضاییه رأی قطعی صادره از هریک از مراجع قضایی را خلاف شرع بیّن تشخیص دهد، با تجویز اعاده دادرسی پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال تا در شعبی خاص که توسط رییس قوه قضائیه برای این امر تخصیص می‌یابد رسیدگی و رأی قطعی صادر نماید. شعب خاص مذکور مبنیا بر خلاف شرع بیّن اعلام شده، رأی قطعی قبلی را نقض و رسیدگی مجدد اعم از شکلی و ماهوی به عمل می‌آورند و رأی مقتضی صادر می‌نمایند».

تبصره ۳ ماده ۴۷۷:

«در صورتی که رییس دیوان عالی کشور، دادستان کل کشور، رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح و یا رییس کل دادگستری استان در انجام وظایف قانونی خود، رأی قطعی اعم از حقوقی یا کیفری را خلاف شرع بیّن تشخیص دهند، می‌توانند با ذکر مستندات از رییس قوه قضاییه درخواست تجویز اعاده دادرسی نمایند».

لازم به تذکر است که ‏حتی در کشورهایی که اعدام لغو شده است، خیانت در جنگ، مجازات اعدام دارد.

اکنون اما برای کسانی که در جنگ اقتصادی ، با جنایت حراج و تاراج ذخایر ارزی، اقتصاد کشور و زندگی ملت را به آتش کشیده‌اند، حبس کوتاه بریده‌اند!

نه تنها این حکم عجیب بازدارندگی ندارد، که دعوت به جرم و تکرار آن است!

 

احمد قدیری

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۰ ، ۱۰:۳۶
مرکز اندیشه کوثر
۳۰ مهر ۱۴۰۰

ظلم، ظلم است...

چه وسط کابل و قندهار و قدس و غزه بوی خون بگیرد

یا کف خیابان‌های پاریس، بوی عطرهای فرانسوی؛

یا جای دیگر در میانه میدان الؤلؤ بحرین باشد

و یا زیر لوای مجسمه آزادی، زرورق پیچی شده باشد

و چه در بندرعباس و غیزانیه و کرمانشاه و هفت‌تپه

خانه‌ای را خراب

و صدای «خدا خدا» را بلند کند

میان اینها تفاوتی نیست...

نظام ضعف دارد

آدم ضعیف دارد

مدیر خائن دارد

دزد دارد

قاضی ناعادل دارد

فساد دارد

صنعت ناقص دارد

نماینده نادان دارد

اقتصاد ربوی دارد

و اصلا چه کسی گفته

چون جمهوری اسلامی حاکم است، باید در بی‌نقص‌ترین وضعیت به سر ببریم تا بتوانیم بگوییم «این جامعه لجن» نیست!؟

من به یک تفاوت قائلم که به آینده امیدوارم می‌کند

و آن حرکت نظام به سمت اصلاح پس از هر اشتباه است

حرکتی اصلاحی حتما شکل می‌گیرد

یا با برخورد قانونی یا با تغییر قوانین و یا با بازنگری در ساختارها

همین‌ها باعث می‌شود که

انگشت اتهامم را به سمت نظام نگیرم

و نگویم «آقای جمهوری اسلامی» ظلم سرتاپایت را فرا گرفته

من کلیت جمهوری اسلامی را می‌بینم

بخشی از این کلیت وسط سوریه و عراق و شب و روز در لب مرزها از کشورم دفاع می‌کند

بخش دیگرش محرومیت زدایی می‌کند

آن بخش دیگر، موفقیت علمی را رقم زده

آن یکی وسط سخت‌ترین تحریم‌های تاریخ نمی‌گذارد به نان شب محتاج شویم

بخش دیگرش از فلسطین و لبنان و یمن و افغانستان و عراق و ونزوئلا و بوسنی و... دفاع می‌کند

این هم جمهوری اسلامی است

و اتفاقا جمهور اسلامی مستضعفان است

انقلاب مال ماست

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۳۰ مهر ۰۰ ، ۱۹:۴۸
مرکز اندیشه کوثر

 

حسین فردوست رییس دفتر ویژه اطلاعات شاه در خاطراتش درباره سپهبد عبدالکریم ایادی، پزشک بهایی شاه می‌نویسد:

«صبح‌ها، هنوز محمدرضا بیدار نشده، ایادی حاضر بود و شب‌ها تا وقت خواب در اتاق می‌ماند. زمانیکه محمدرضا ازدواج می‌کرد، این عادت ترک نمی‌شد و ایادی با زن‌های محمدرضا هم خودمانی می‌شد.

بدین ترتیب، ایادی با نفوذترین فرد کشور شد. او برای خود ۸۰ شغل در سطح کشور درست کرده بود؛ مشاغلی که همه پولساز بود! یک‌بار مشاغل او را کنترل کردم و به ۸۰ رسید. به محمدرضا گزارش کردم. محمدرضا در حضور من از او ایراد گرفت که ۸۰ شغل را برای چه می‌خواهی؟

ایادی به شوخی گفت: می‌خواهم مشاغلم را به ۱۰۰ برسانم! »

 

پی‌نوشت:

ولایتی ۳۷ و حدادعادل ۱۶ مسئولیت در حوزه‌های مختلف ادبی، تاریخی، پزشکی، دیپلماسی، سیاسی و... دارند. یعنی ۵۳ منصب در کشور فقط در اختیار ۲نفر است.

تاریخ بی‌رحم است و برایش تفاوتی میان پهلوی و جمهوری اسلامی ندارد. تاریخ درباره جمهوری اسلامی چه خواهد نوشت؟!

مراقب باشیم خوابمان نبرد ...

 

منبع: خاطرات فردوست؛ عبدالله شهبازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۰۰ ، ۰۷:۲۴
مرکز اندیشه کوثر

شروع حرکت قطعا پس از ندای هل من ناصر امام عشق است.

قطعا ما فقط تصور می کنیم و بعد دلها کارها را انجام می دهند. در ژرفای اعمال اگر کمی جستجو کنیم در می یابیم که قطعا توفیقات تنها و تنها با گذشتن یک نیت پاک از دل ها به سمت ما حرکت می کند دیگر اعمال در طی مسیر توفیق بستگی به ادامه حرکت در رسیدن به هدف دارد.

ابتدای حرکت نمی دانیم از چه به چه در حرکتیم اما در خروج از نوری و ورود به نوری دیگر جدا شدن از جاذبه نور پشت سر سخت و ورود به جاذبه نور روبرو دلنشین است...

در حرکت پیش آهنگ های آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حضور خود مولا باعث شفقت بیشتر بین افراد و نگاه ایشان باعث این فهم است.

نه شروع مسیر و نه اتمام آن دست ما نیست؛ در طول مسیر مطمئناً برنامه ریزی ها و ترتیب وقت ها علی رغم وجوب آن هیچ کاربردی ندارند زیرا با شروع مسیر در برنامه ریزی پر برکت دیگری وارد می شویم و در اتمام آن نیز...

در این مسیر هیچ چیز عادی نیست. در بزرگترین بارش معنویت و ریزش نورانیت بروح و جسم انسان کیست که از این بارش رحمت دست خالی برگردد.

در این مسیر هیچ چیز عادی نیست . در ریزش رگباری معنویات در این بزرگترین بارش قرن چه کسی می تواند این عنایت را توصیف کند چرا که هر لحظه از این سفر قطعا انسان ساز است و کل این  مسیر تمدن ساز...

در این مسیر هیچ چیز عادی نیست. چه خوش گفت شهید آوینی: اینانند قبیله نورخواران و نور آشامان و زمین به وجود اینان مباهات می کند و اگر نبودند ایشان زمین اهل خود را به یکباره فرو می بلعید.

اربعین راه آموزش صبر است. اربعین راه آموزش اخلاق است. اربعین راه آموزش غنی ترین معارف اسلامی است. اربعین صحنه نمایش ذره ای از تمامیت اسلام در تمام وجوه اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و اخلاقی است که اگر غلو نکرده باشیم تأثیرگذاری آن برای آماده سازی تک تک افراد جامعه اسلامی شاید از صدر اسلام کم نظیر بوده باشد و تأثیر آن بر روح جامعه و جان های افراد بی مثال است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۰۰ ، ۰۰:۱۳
مرکز اندیشه کوثر

بعد از انتقاد علمای قم به وضع حجاب سال ۵۷ و با وجود مخالفت‌های مردم و زنان بی‌حجاب جامعه، با نظر مثبت من، تصمیم گرفتیم حجاب را الزامی کنیم و طرح اجباری شدن حجاب در ارتش به عهده من بود که به همه دژبان‌ها گفتم هیچ زن بی‌حجابی را از فردا راه ندهید.

در گام اول، همه زنان کارمند مستقر در ستاد مشترک ارتش را که نزدیک به ۳۰ نفر بودند، جمع کردم و پس از گفت‌و‌گو با آنان قرار گذاشتیم از فردای آن‌روز با روسری در محل کار حاضر شوند.

زنان کارمند که همگی بجز دو یا سه نفر بی‌حجاب بودند، شروع کردند به غر زدن و شلوغ کردن، ولی من محکم ایستادم و گفتم: از فردا صبح، دژبان مقابل درب ورودی موظف است از ورود خانم‌های بی‌حجاب به محوطه ستاد مشترک ارتش جلوگیری کند.

نام کتاب : خاطرات دکتر حسن روحانی

 

پی نوشت 1 :خدا عزتت بده سید که توو همین مدت کوتاه اینقدر خوب و مؤثر عمل کردی، ان شاءالله که ذخیره آخرتت بشه. و اینکه توو همین مدت کوتاه هم میشه عملکرد این دو نفر رو ارزیابی کرد.

پی نوشت 2 : جالبه که حرف دیوارکشی هم از اول برای خود ایشون بود و وصلش کرد به آقای رییسی و تعجبم از اون مردمیه که این حرف دیوارکشی مسخره که به بچه هم بگی خندش میگیره رو باور کردن و اینجوری با سرنوشت ایران ۸ سال بازی کردن ... به قول حضرت آقا واسه دونه دونه این رأی های بدون تحقیق فردای قیامت باید جواب بدیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۰۰ ، ۰۰:۲۳
مرکز اندیشه کوثر

مدتی است به این فکر می کنم که اگر در این بازه زمانی و در این جغرافیا، چشم به جهان نمی گشودم، چه اتفاقی می افتاد؟ و زندگیم چه تغییری می کرد؟

یک جایی غیر از ایران مثلاً خوشبینانه باشم و فکر کنم کانادا ، آلمان ، مراکش و یا یکی از سرزمین های ملکه الیزابت مثلا استرالیا. خب در این صورت احتمالا در دوران نوجوانی عکس های هری کیول و تیم کیهیل را روی در و دیوار اتاقم می چسباندم.

آخر هفته ها با رفقا راگبی بازی می کردیم و هرسال تعطیلات به همراه girl freind ام برای موج سواری و شنا به سواحل گلد کوست می رفتیم.

دردوران جوانی احتمالا تشکیل خانواده می دادم، و درکمال آرامش به زراعت و یا هرکار دیگه ای که داشتم می پرداختم و پول در می آوردم و شاید نهایتِ دغدغه و فعالیت اجتماعی ام دفاع از کوالا های درمعرض انقراض و یا حفاظت از دیواره بزرگ مرجانی می بود؛

دردوران میانسالی و پیری زمانی که فرزندان و نوه هایم دور و بر من را گرفتند، وقتی از من سوال می شد:

- درباره ایران چه میدانی؟

اول چهارتا فحش به خداداد عزیزی می دادم و بعد می گفتم بمب اتم. یا وقتی از من درباره اسلام می پرسیدند در  جواب می گفتم:

me: Islamic women are beautiful.

Questioner: Just this?.

me: No , Isis(داعش)

علی ایحال یک زندگی آرام و بی دغدغه و بی خبر از اسلام می داشتم.

البته این درصورتی است که یک تروریست راستگرای افراطی خشن نمی بودم.

چون در این صورت یک اسلحه برمی داشتم و می رفتم داخل یکی از مسجد های ملبورن و اولین مسلمونی که به من می گفت Hello brother را به گلوله می بستم، اما خب اینطور نشد و من شانس آوردم.

من در بین204 کشورجهان در ایران به دنیا آمدم و درطول تاریخ چندهزارساله ایران در دهه اول حکومت جمهوری اسلامی پا به جهان گذاشتم، حکومتی که شرق و غرب خواهان نابودیش هستند (عجب شانسی، نخندین)

من شانس آوردم دریک خانواده مذهبی و دغدغه مند به دنیا آمدم که ازهمان ابتدای نوجوانی به من آموختند:

دین ، فقط نماز ، روزه و هیئت نیست...

دینِ ارثی تو به درد نمی خورد؛ باید تحقیق کنی و باید با عقلت دین را بپذیری، دین باید سبب حرکتت باشد و من شانس آورده ام که در تنها حکومت مردم سالار شیعه ی تاریخ، به دنیا آمدم که داعیه دار برپایی سنت اهل بیت(؏) و هدفش زمینه سازی برای ظهور است.

تامل میکنم و به خودم میگم: روا نیست با این همه شانس، سقف دغدغه هایت کوالا ، کانگرو و تفریح باشد... بماند، حرف زیاد است...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۰ ، ۰۰:۲۳
مرکز اندیشه کوثر
۲۶ شهریور ۱۴۰۰

لجبازی با تاریخ

"امضای محمدرضا شاه پهلوی، جزو 10 امضای زیبای سیاستمداران محسوب میشده است!"

 

این ادعا را که دیدم با خودم گفتم اصلا چه لزومی دارد به این "لطیفه مضحک" توجه کنم؟ این دروغ خوشگل و جذاب جامعه مجازستان چه ارزش علمی و پژوهشی دارد که حالا برای اثبات یا رد آن وقت هزینه شود!؟ یعنی صبح تا شب تحقیق در کتب تاریخی، اسناد، روایت ها و خاطرات برای این است که به این خزعبلات روزانه پاسخ دهیم؟ فرض هم بر اینکه آمدم نوشتم و زیرآب این دروغ را زدم بعد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا ماه بعد، هفته بعد یا روز دیگر دروغ جدیدتری "جعل" نخواهد شد تا از پهلوی قهرمان و اسطوره مجازی برای نسل جدید بسازند؟

خواستم از کنار این تصویر عبور کنم اما دیدم در چند صفحه اینستاگرامی پرمخاطب بازنشر داده شده است‌، تا حدودی هم گویی سازمانی دارد که هر جعل جدید تاریخی را با قدرت پمپاژ می‌کنند تا در ذهن مخاطب بنشیند. باز هم اهمیت ندارد. مهم آن است که زیر هر پُست چند هزار نظر(کامنت) نوشته شده بود در تعریف و تمجید یا در توجیه این داستانک جدیدالتاسیس!

کسانیکه شبانه روز از این جنس تولیدات می آفرینند مسلما اتاق فکر برنامه ریزی شده ای را در نظر گرفته و رسالت مشخصی دارند. مقصود من این طیف نیست که ماموریت دارند،مخاطب من آن کسانی هستند که از لجبازی با شرایط فعلی در دامن جعلیات مجازی و بادکی قرار گرفته و بدون هیچ پرسشی هر گزاره ای را میپذیرند.

در واقع نارضایتی بحق از شرایط اقتصادی و معیشتی فعلی فضا را برای آن اتاق فکرها فراهم نموده است که دروغ تولید کنند و در جامعه دست به تصویرسازی های از پهلوی بزنند که مرغ پخته هم از خواندن آنها خنده اش بگیرد!

اما بعد...

محمدرضا شاه پهلوی خوش خط بود. هنگام اعزام به سوئیس رضا خان تکلیف کرد که هر هفته ولیعهد باید به خط خود برای پدر نامه بنویسد کاری که محمدرضا از آن نفرت داشت. میرزا حسنعلی مستشارالملک از سمت رضاشاه همراه ولیعهد به سوئیس اعزام شد و وظیفه او نظارت بر تعلیم ادبیات و خطاطی محمدرضا بود. رضاشاه در اداره پست و تلگراف ماموری گذاشته بود که بلافاصله نامه ولیعهد را به شاه برسانند اگر نامه دیر میرسید اوقات شاه تلخ و واویلا می شد. پس از مدتی رضاشاه نامه ای نوشت و دستور داد ولیعهد به کشور بازگردد،محمدرضا هم که در مدرسه در تیم های ورزشی فعال تر بود و در درس ها ضعیف ناچار شد درس را نیمه کاره رها کند و به کشور بازگردد. محمد رضا مستقیم به دانشکده افسری رفت.

داستان خوش خطی محمدرضا ریشه دراین سخت گیری پدر دارد اما تخیل اینکه امضای شاه جز ده امضای برتر سیاستمداران جهان است از آن دست خزعبلات ساختگی ماه‌های اخیر است.

به قلم: علیرضا زادبر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۰۰ ، ۱۸:۰۰
مرکز اندیشه کوثر

لینک نمایش ویدئو در آپارات

 

سه هفته پیش این ویدئو که بخشی از یک برنامه تلویزیونی در افغانستان است، در فضای مجازی وایرال شد و تیترهای تحقیرآمیز و ناامید کننده، اذهان‌ ما اهالی ایران را هدف گرفت.

از آن روز تا کنون، در ایران دلار حدود ۱۲۰۰ تومان گران‌تر شد و در افغانستان، طالبان، این عنصر خطرناک و ترسناک، پایتخت کشور را فتح کرد، دولت سقوط کرد و شبکه‌های تلویزیونی تعطیل شدند، مردم آواره شدند، آمریکایی‌ها هم که ۲۰ سال کشورشان را اشغال کرده بودند، اعضای سفارت خودشان را خارج کرده و به قول افغان‌ها به آنها پشت کردند(که تعبیر دقیقی نیست، چون آمریکایی‌ها با توافق با طالبان، به مردم افغانستان، خنجر زدند)

این ویدئو و این مرور، به من می‌گوید، اگرچه اقتصاد مهم است، اگرچه کاهش ارزش پول ملی، ذهن ما را با نگرانی همراه و برنامه‌ریزی برای ادامه زندگی را سخت کرده و می‌کند، اما نه امنیت و نه استقلال را نمی‌توان با چیزی عوض کرد.

روزی برای استقلال خون می‌دادند اما حالا این پول بی‌ارزش شده، شده تاوان استقلال‌خواهی ما.

در این راه برای ابر قدرت‌ها فرقی ندارد که چه هستی و که هستی!

خواه مصدق باشی و دولت ملی و اولین دولت مردمی، خواه جمهوری‌ اسلامی؛ هرگونه حرکت برای ایستادن روی پای خودتان، ابرقدرت‌ها را مجاب می‌کند برای نابود کردن‌تان!

استقلال‌خواهی هر کشوری در خاورمیانه، این انبار پر از نفت و گاز مترادف است با تحریم!

اگرچه در راه مستقل شدن، امثال اشرف غنی‌های بی‌شرف کم نداریم، اما چه کنیم، معتقدیم حفظ استقلال اگر به قیمت تحریم و زندگی سخت‌تر از حالت نرمال و ایده آل هم باشد، باز هم شرف دارد به زندگی همراه با چشم انتظاری برای نجات توسط چشم‌آبی‌ها که آن هم محقق نشود و مردم کشورمان آواره شوند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۵ شهریور ۰۰ ، ۰۸:۳۱
مرکز اندیشه کوثر

سال ۱۲۸۶ در اوج مجاهدت ملت رنج دیده ایران در مسیر پیروزی انقلاب مشروطه دولت انگلستان و روسیه بصورت سری و بدون اطلاع ایران طی قرارداد ۱۹۰۷ کشورمان را بین خود تقسیم کردند. این قرارداد چراغ سبز انگلستان به روس ها بود تا مشروطه را سرکوب کنند.

چند سال بعد یعنی در ۱۲۹۴ دولت انگلستان و روسیه تزاری قرارداد قبلی را تکمیل کرده و مناطق نفوذ خود را گسترش دادند. این قرارداد، همان قرارداد ۱۹۱۵ است که در این تقسیم بندی خاک ایران باز هم دولت ایران از انعقاد آن اطلاع نداشت.

ششم آذر ۱۳۲۲ در دوره محمدرضا پهلوی و دوره پیروزی نهایی متفقین بر آلمان نازی بدلیل درخواست استالین کنفرانسی در سفارت شوروی در تهران برگزار شد. نخست وزیر انگلستان چرچیل و رئیس جمهوری آمریکا روزولت نیز در اجلاس حضور داشتند. اما این بار هم سری و بدون اطلاع دولت علی سهیلی وارد ایران شدند

سهیلی نخست وزیر می نویسد:

ابتدا از طریق کاردار شوروی در تهران در جریان برگزاری این اجلاس در تهران قرار گرفتم... روز چهار آذر استالین و روز پنجم آذر روزولت و چرچیل وارد تهران شدند. کنفرانس مشترک آنان روز شش آذر شروع شد. روز هفتم آذر نشست محرمانه آنان در سفارت شوروی جریان داشت، روز نهم این نشست خاتمه یافت و اعلامیه مشترک آنان منتشر شد و روز دهم رهبران هر سه کشور از ایران خارج شدند

چرچیل در صحن سفارت به شاه ایران به اندازه احوال پرسی وقت داد، روزولت حاضر نشد به کاخ و دیدار شاه جوان برود و استالین شرط گذاشت در صورت تغییر محافظان کاخ شاه و گماشتن روس‌ها بعنوان محافظ به دیدار شاه خواهد رفت.

تحقیر پشت تحقیر...

حالا استعمارگران دیروز که پر و بال شان ریخته امروز با خاطرات خوش آن دوران زندگی می‌کنند!!!!

واکنش تند و غیرتمندانه کاربران فضای مجازی به این گستاخی سفیر روسیه در یادآوری آن روز تحقیر آمیز ملت ایران قابل ستایش است. البته مقامات رسمی ما نباید به "موضع گیری" بسنده کنند و برخورد لازم است.

در واقع وزارت خارجه و رئیس مجلس به توییت زدن اکتفا نکنند، این دو نفر را فراخوانده و دو کتاب تاریخ معاصر و تحولات ایران به آنها بدهند تا قدری با مطالعه متوجه شوند: اینجا "انقلاب" شده است. الان قاجاریه یا پهلوی نیست که اینها بتازند.

نه ما آن ایران توسری خوریم...

نه شما ابرقدرت های بعد جنگ جهانی دوم...

تمام شده...

بفهمید...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۰۰ ، ۰۸:۰۸
مرکز اندیشه کوثر