بایدها و نبایدهای استراتژیک جبهه مقاومت
دو نگاه به موازات در برخورد با اسراییل هست که در اصل تقابل همنظر هستند ولی در نوع تقابل متفاوت.
نگاه اول میگوید نتانیاهو نیاز به جنگ فرامرزها دارد تا بتواند با اجماع سازی جهانی برای حیات سیاسی خود وقت بخرد؛ لذا هرگونه حرکت حساب نشده و حمله نظامی کلاسیک و آشکار را بازی در زمین اسراییل می داند.
نگاه دوم اما میگوید حساب شده بزن نه فقط با تیراژ بالای موشک و پهباد؛ بلکه با تحریم، بستن کریدورها، جنگ اطلاعاتی، ترور، باز کردن جبهه های جدید، سایبری و ... در موقعیت های دقیق.
مسئولان ما در لحظه تصمیم می گیرند، ولی ما بعد از وقایع تحلیل می کنیم. کار مسئولان گاهی درست و گاهی غلط از آب در می آید که این طبیعی است ولی اینکه ما هم نقدی نداشته باشیم غلط است، در نتیجه باید حواسمان جمع باشد که حتما در همراهی با جبهه مقاومت انتقاد کنیم.
دشمنان ترکیبی بازهای حرفه ای هستند؛ موساد همواره بسیار قوی کار میکند طوریکه شما متوجه آن نمیشوید و در دهه های اخیر فرودی در عملکردشان مشاهده نشده است، حال آنکه در داخل کشور به خاطر جنگ قدرت، برخی مسئولان و مقامات بلند پایه مانند آب خوردن حفاظت اطلاعات سپاه را جوان مرگ می کنند ! و کسی نمی تواند نقدی به باعث و بانی اش داشته باشد...
جبهه مقاومت در حوزه های نفوذش با مردمی کار میکند که دولت های فاسد، بی عدالتی، فقر و بی عرضگی بخش روزمره زندگیشان شده است! ربط آن چیست؟ اینکه از درون این کشورها بخاطر ضعف اعتقادی کرور کرور جاسوس به استخدام در می آیند و مثل پوست پیاز مجاهدان مظلوم را می فروشند ولی در طرف مقابل یک پادگان نظامیست که انصافا به لحاظ مدیریت جامعه خیلی حساب شده تر و منسجم تر از کشورهای جبهه مقاومت پیش می روند! ایدئولوژیک تر هستند! متعهدتر هستند! پروتکل های امنیتی بسیار شدید، آموزش های همگانی دقیق و ... نفوذ به درون آنها را سخت تر کرده است.
باید دید حزب الله لبنان چرا اینقدر در پشتیبانی بد عمل کرده که این طور مبتلا به نفوذ دشمن شده است!!! باید دید چرا فرماندهان حزب الله در این شرایط حساس بدون رعایت اصول امنیتی و حفاظتی دور یک میز می نشستند و جلسه برگزار می کردند!!!
درک دشمن از عرصه های نوین نهادینه تر می باشد و این درحالیست که ما هنوز در بدنه نظامی هم از این عرصه ها تلقی هالیوودی داریم نه واقعی؛ اتصال آنها به قدرت های جهانی بی نظیر بوده که در نتیجه در نقطه مقابل دهها کشور در حال پشتیبانی های مختلف از اسراییل هستند! با این حساب آنها دست ما را خوانده اند که دنبال استراتژی برق آسا نیستیم بلکه دنبال نبرد فرسایشی هستیم که با حداقل تبعات و هزینه، بیشترین خسارت را به آنها بزنیم. بنابراین در این شرایط اسراییل دنبال استراتژی های برق آسا و فلج کننده رفته است تا خودش را از فرسایش نجات دهد. در نتیجه بی محابا و ترکیبی عمل میکند و چون بحث وجودی برایش مطرح است خط قرمزی را رعایت نمی کند...
و اما راهکار این است که ما باید همه جوره حواسمان جمع باشد و مرتب بدل بزنیم، غیر قابل پیش بینی باشیم، ترکیبی و فعالانه عمل کنیم ولی در برهه اخیر اینطور نبودیم. نوعا قابل پیش بینی شدیم...
القصه از هر ابزاری و هر نگاهی میخواهیم برخورد کنیم، باید سریعتر تصمیم بگیریم تا فرصت بازدارندگی از دستت نرود، ناامیدی ایجاد نکنیم، فقط تهدید کنیم بدون اقدام های عینی هیچ فایده ای ندارد.
باید برگ جدید رو کنیم تا ضمن خروج از وضعیت فعلی، در افکار عمومی هم برد داشته باشیم...
در آینده نزدیک جنگ گسترده خواهد شد، امیدوارم ایمان و عمل ما طوری باشد که ضمن کسب نتایج پیروزمندانه در میدان، تبعات جامعه شناختی خوبی برای کشورمان داشته باشد و قدری از این فضای آلوده فعلی فاصله بگیریم
(آنگاه که طبل جنگ نواخته شود مرد از نامرد شناخته می شود)
پناه بر خدا از فتنههای آخرالزمان 😢