در حفاظت از افکار عمومی هم باختیم
بمناسبت سالگرد شهید فخری زاده:
شهادت دکتر محسن فخری زاده اتفاقی عادی نبود ، تحلیلهای امنیتی-سیاسی درباره عملیات تروریستی جمعه 7 آذر از همان ساعت اولیه درز خبر شروع شد. از دست دادن یک چهره مهم که قدرت ملی مان را مدیون او و امثال او هستیم سنگین است، اما سختتر از آن دیدن وضعیت اسفبار نظام سیاسی-رسانه ای ما در مواجهه با این حادثه تلخ است.
اتاق فکر و عملیات ترور میداند بخش موثری از اثر کارش روی افکار عمومی در همان ساعات و روزهای اولیه رخ میدهد، اینکه دستگاه عریض و طویل رسانهای ایران چگونه با مخاطب حرف میزند و چه پیامی به آنها میدهد از نظر رسانهای حتما اندازه اصل واقعه اهمیت دارد.
اما ما چه کردیم؟
اصل جنایت حدودا نیم ساعت مانده به 3 بعدازظهر جمعه رخ داد و خبرهای اولیه به صورت غیررسمی حدودا 2 ساعت بعد دست به دست شد، کاری به این ندارم که کدام فرد رسانهای یا غیر رسانهای زودتر مطلع بود اما رسانههای رسمی تقریبا از انتشار خبر اولیه عقب ماندند.
مشکل بزرگتر نوع معرفی شهید فخریزاده بود، جالب است سیاسیون در 24 ساعت بعد مکرر به ضعف سیستم حفاظتی شخصیت مهم شهید ترور اخیر انتقاد میکردند اما خودشان اندازه سر سوزنی درباره اینکه او را چگونه به افکار عمومی باید معرفی کرد فکر و ایده نداشتند!
شبکه خبر که اگر در این جور وقایع کاربرد نداشته باشد دیگر بناست به چه دردی بخورد را برای نمونه ببینید؛ در اولین واکنش رسمی تلویزیون شهید فخریزاده دانشمند هسته ای معرفی شد، دقایقی بعد تبدیل به دانشمند برجسته دفاعی شد و تا ساعتها رسانههای رسمی برای معرفی مهمترین چهره روز سردرگم بودند.
همه استراتژیست های رسانهای که هفتاد سمت رسمی و غیر رسمی هم در کشور دارند هیچ ایدهی خاصی برای مواجهه رسانهای با ترور مردی بزرگ مانند محسن فخریزاده نداشتند.
از برخی جزییات میگذرم و فقط توجه شما را به تغییر ادبیات رسانهها بعد از پیام رهبری معظم انقلاب و مطالعه ی آنها جلب میکنم، جایی که همه فرمانها به یکباره 180 درجه چرخید!
معضل معرفی شهید بزرگوار با ورود رهبری حل شد اما حرفهای تکراری و بیسر و ته که از مسئله مخاطب درباره واقعه دور است همچنان تا مدتها ادامه داشت.
با از دست دادن شهید فخریزاده ضربه بزرگی خوردیم، اما در طول ساعات پس از ترور او ضربات بزرگتری به خودمان زدیم.