مرکز اندیشه کوثر

دارای مجوز از سازمان تبلیغات اسلامی مشهد مقدس
مشخصات بلاگ
مرکز اندیشه کوثر

سلام علیکم
لاحول و لا قوه الا بالله
ان شاء الله با عنایت حضرت فاطمه سلام الله علیها، وبلاگ مرکز اندیشه کوثر زیر نظر تشکیلات محبان الزهرا (س) از تاریخ 7 اسفند 1399 مصادف با ولادت امام علی (ع) آغاز به کار می کند. امید است نگاه ویژه آن حضرت شامل حال این تشکیلات گردد و عنایات ایشان هادی و گره گشای راهمان باشد.
پروردگارا ما را برای خودت و برای راهت و برای نظام اسلامی و انقلاب مهدوی تربیت بفرما.
یا علی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسرائیل» ثبت شده است

هارون هیوبی عکاس نشریه نشنال جئوگرافیک وقتی به کمپ رزرو پانگریج رفته بود، بومیان لاکوتا او را برادر یا عمو خطاب می‌کردند. اما هیوبی خوب می دانست که در هر شرایطی یک  واشیچو است. واشیچو در ادبیات لاکوتاها به افراد غیر سرخ پوست می‌گفتند، اما معنی دیگری هم دارد که آن به معنای «کسی است که بهترین قسمت غذا را برای خود برمی‌دارد.» هیوبی وقتی باخود فکر کرد که سفیدها مدرسه‌های خصوصی دارند، امکانات رفاهی دارند، پول توی جیبشان دارند، خوب می‌فهمید لاکوتاها همه چیزشان را باختند تا سفید پوستان برنده باشند! و این فقط در مورد مردم لاکوتا صادق نیست بلکه راجع به تمام مردم بومی دنیاست!! من ترجیح می‌دهم که سرگذشت بومیان آمریکای شمالی را فلسطین یک نامگذاری کنم. می دانید چرا؟ تاریخ بومیان آمریکا چیزی ندارد جز جنگ‌ها و معاهدات زیر پا رفته توسط سفیدپوستان به علاوه «کشتارهایی» که شیادانه نام «نبرد» بر روی آن گذاشته می‌شد. نکته حیاتی این که تمام این اتفاقات در لوای سلسله اقداماتی بزک شده به نام «توسعه ایالات متحده» بوده است. مثلاً قانون  هومستد (Homestead_Act)  آبراهام لینکلن که موجب هجوم سیل آسای جمعیت سفیدها به سمت مناطق سرخ پوست نشین شد، قطعا نمی‌تواند بدون اغراض تصفیه نژادی طراحی شده باشد. با اسم زیبای مالکیت خصوصی، ۸۰ میلیون هکتار از زمین‌های لاکوتاها توسط دلالان سفید پوست بلعیده شد. همچنین به بهانه تشویق مالکین سفیدپوست برای ساختن خانه در مزارع هکتاری با قیمتی ارزان، بومیان چند هزار ساله منطقه را با زور به کمپ‌های رزرو کوچاندند. اردوگاه آوارگان به گوشتان آشنا نیست!؟ جالب است بدانیم که به ساکنان سفیدپوست جدید مناطق قبایلی لاکوتا  شهرک نشین می‌گفتند. تصویر اذهان جمعی شرقی ها از معاهدات با غرب چیست؟

در آمریکا هم معاهده  فورد لارمی در ابتدا چیزی جز مرزبندی مناطق بومیان به عنوان کشور مستقل نبود، ولی به راحتی به واسطه قانون هومستد نادیده گرفته شد و هر بار که بومیان برای عهدشکنی سفید پوستان درگیر به جنگ با این انسان های  مدرن بربر می‌شدند، کشتار، اعدام دسته جمعی، کوچ اجباری، فشار و سخت‌گیری جدید در انتظارشان بود. مثلاً آبراهام لینکلن با اجرای طرح  راه آهن سراسری از وسط سرزمین بومیان کلید جنگی فراگیر توسط  ابر سرخ (سه قبیله بومی) را زد که موجب سه شکست سخت ارتش آمریکا از بومیان شد و  معاهده فورد لارمی ۲ تضمین مالکیت  تپه بلک هیلز ، اعطای حق کشاورزی و شکار در ایالت‌های اطراف و بسته شدن دریاچه پائودر ریور به روی سفید پوستان شد. یعنی فقط سمبه پر زور شاید توانست احقاق حقی کند. سوابق تاریخ استعماری ۳۵۰ ساله غرب تا آن روزها، دست سفیدپوست ها را در بازگشت به تقابل با بومیان پر می کرد. این بار با تکمیل راه آهن سراسری و همزمان عزیمت وسیع شکارچیان سفید که نابودکننده منبع مهم غذایی  بوفالوها و پوست چرم تن پوش بومیان شد، باز گشتند. و باز قانونی تمامیت خواهانه به نام  قانون تملک بومیان غیر از نادیده انگاشتن مرزها، اینبار کل بومیان سرخ پوست را تحت تملک دولت تعریف نمود که بر اساس این قانون، بومیان اجازه خروج از کمپ‌ها را نداشته و از اینجا بود که لاکوتاها تبدیل به  اسیران جنگی بومی آمریکا شدند.

مدرن بربرهای سفیدپوست با شروع  تب طلا در ۱۸۷۴ به تپه‌های بلک هیلز هجوم آوردند و  جورج آرمسترانگ کاستر روانه این تپه مقدس شد و به پیشنهاد کاستر، کنگره به دنبال راهی برای نقض کلیه معاهدات قبلی گشت و اینجا شروع جنگ لاکوتا با کاستر بود. یا  قانون داوز در ۱۸۸۷ نسخه جدید قانون هومستد آبراهام لینکون بود که به موجب آن مالکیت اشتراکی بومیان بر زمین ها ملغی شده و به اجبار باید قسمت بندی های جدید به بومیان به عنوان ملک خصوصی واگذار می‌شد. خب تجربه هومستد به وضوح نشان داده بود که این طرح نیز راهی برای حضور مجدد سفته بازان برای خرید زمین‌های مرغوب بومیان و پایان مالکیت بومیان بر سرزمین آبا و اجدادیی‌شان بود. اکنون شاید واضح‌تر باشد که چرا متن حاضر را اولین فلسطین تاریخ نام گذاشتم.

سال ۱۸۹۰ و  کشتار وُندِدنی توسط ارتش آمریکا مهر پایانی بر مالکیت، عزت، هویت و قدرت بومیان لاکوتا و تقدیم گورستان جمعی به بازماندگان ایشان توسط انگلوساکسون ها بود. هیچ رسانه‌ای در قلب جزیره دور افتاده آمریکای شمالی سال ۱۹۰۰ وجود نداشت که به دنیا بگوید آن جمعیت ۸.۵ میلیونی سال ۱۴۹۲ میلادی حالا به کمتر از ۲۵۰ هزار نفر رسیده بود. تازه اگر آمار توسط نهادی بی طرف تایید شده باشد. ۸۰ سال بعد یعنی ۱۹۸۰ زمانی که چند نسل از آن خاطرات تلخ گذشته بود، طولانی‌ترین روند دادرسی تاریخ ایالات متحده، بین  قبیله سو و دولت انجام شد که به موجب رای دادگاه، ۱۰۶ میلیون دلار غرامت به نفع بومیان صادر شد. لاکوتاها اعتراض کردند و گفتند که بلک هیلز فروشی نیست اما راه به جایی نبردند.

سال ۲۰۱۰ آمارها درباره وضعیت لاکوتاها بسیار بسیار تکان دهنده است. تاریخی مملو از نقض معاهدات، کوچ اجباری ، استعمار و کشتار دسته جمعی بومیان آنان را به بدترین وضعیت ممکن رسانده است:

* بیکاری در کمپ رزرو پانگریج ۸۵ تا ۹۰ درصد

* عدم توانایی دولت ایالتی در ساخت خانه جدید

* سکونت بومیان در بناهای پوسیده و در کنار ۵ خانواده دیگر

*۳۹ درصد فاقد برق

*۶۰ درصد آلوده به قارچ سیاه

*۹۰ درصد زیر خط فقر فدرال

* بیماری سل ۸ برابر متوسط آمریکا -مرگ نوزادان ۳ برابر قاره

* شیوع عجیب سرطان

* ۷۰ درصد ترک تحصیل دانش آموزان

* ترک شغل معلمان

* اعتیاد به الکل و خشونت

* ۵۰ درصد جمعیت بالای ۴۰ سال مبتلا به دیابت و

* امید به زندگی ۴۶ سال!

هیوبی این گونه صحبت خود را به پایان می‌رساند: او می‌گوید آخرین پرده هر نسل کشی موفقیت آمیز این است که ظالم و غاصب از کنار به صحنه که خود ایجاد کرده نگاه می‌کند و می‌گوید: «وای خدای من این‌ها دارند چه بلایی سر هم می‌آورند؟! این‌ها دارند خودشان را می‌کشند!» ولی سفید پوستان آمریکا باید بدانند این وضعیت میراث ملی آمریکا است. وضعیت غم انگیز بچه‌های بومی که در کمپ اسرای جنگی به دنیا می‌آیند در واقع استخوان‌های بهترین قسمت غذا هستند! بله دقیقا تمامی این فجایع توسط واشیچو ها اتفاق افتاده است و راه جبران آن گسیل گروه‌های خیریه و رنگ آمیزی مدارس کمپ ها نیست. سفید پوستان باید زمین‌های بومیان و تپه مقدس بلک هیلز را به بومیان پس بدهند و به آنها هیچ ارتباطی ندارد که با آن چه می‌خواهند بکنند. می دانم به چه چیز فکر می کنید، همه اتفاقات رخ داده برای ما مسلمانان غرب آسیا تنها یک تجدید خاطره است.

برگرفته از کتاب خاطرات هارون هیوبی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۰۲ ، ۲۳:۱۶
مرکز اندیشه کوثر
۸ آذر ۱۴۰۲

آقا روح‌الله

* آقا روح‌الله در آبادی کوچک و سردی میان سروهای ایستاده‌ی پاریس بود. تنها او بود و عبای سیاه پشمین‌اش.

*سیدعلی خامنه‌ای در گوشه سلولی به طول و عرض قد آدمیزاد با دیوارهای سیاه و منجمد و زیلویی آبی‌رنگ و پاره‌پاره زانو در بغل گرفته بود.

*قاسم بهترین فوتبالیست روستای‌ قنات‌ملک کرمان بود. کودکی ۱۲ ساله؛ با استعداد؛ آفتاب سوخته؛ و البته با کفش‌هایی پاره از فقر و نداری. به ناچار عصرها شاگرد بنا بود.

*عبدالکریم نصرالله، میوه‌فروش دوره‌گردی بود در صور لبنان صبح‌ها چرخ‌دستی پرسروصدایش را به راه‌ می‌انداخت و کوچه به کوچه تا غروب میگشت تا آخرین دانه‌های سیب و زیتون‌اش فروش برود. پسر کوچکی هم روی چرخ‌دستی‌اش می‌نشست و همراهی‌اش میکرد. حسن!

*اسقاطیل بود.

اسقاطیل تازه‌تاسیس و تازه‌نفس بود.

قوی بود.

با ارتباطات قوی و تجهیزات بسیار.

اسقاطیل خدای خاورمیانه بود.

همه همزمان جاری بود؛

هیچ‌کدام اما نمی‌دانستند تقدیر چه نقشه‌ها برایشان دارد. نه آقا روح‌الله. نه سیدعلی. نه قاسم. نه حسن و نه آن جرثومه سرطانی.

تقدیر تو بخوان خداوند خدا مهر روح‌الله را از دهکده‌های محقر حومه پاریس در قلب‌های همیشه‌تپنده‌ی پابرهنگان عالم انداخت.

خدا روح‌الله را ساکن جماران میخواست نه نوفل‌لوشاتو.

ساکن قلب‌‌های غبارگرفته و بنده‌زده‌ی ما مستضعفین.

ما رعیت کوخ‌نشین کلافه از ستم‌ها.

سیدعلی را هم.

و خدا خواست که ما فقرا؛

ما پابرهنگان خمینی‌دوست؛

ما ستم‌کشیده‌های شلاق‌خورده؛

ما حبس‌کشیده‌ها در سلول کناری سیدعلی؛

ما ایمان‌آورندگان به «نرید ان نمن علی الذین استضعفوا»؛

ما آقای جهان شویم.

همین ما گرسنه‌های کفش‌پاره‌ی بنا و میوه‌فروش.

نظم جهان را عوض کنیم و بر خدای خاورمیانه طغیان کنیم؛

موشک‌ها و راکت‌هایمان را از زمین و آسمان بر آنها بباریم و منطقه را زیر پوتین‌هایمان قرق کنیم.

آتش به خرمن کفر بیندازیم و با پای خودشان به پناهگاه‌هایی بفرستیم‌شان با دیوارهای سیاه و منجمد،به طول و عرض قد آدمیزاد!

سید علی امروز از کنج سلول بیرون آمده؛

زیلوی آبی استضعاف‌نشان خود را زیر پا انداخته.

از مسلحان تحت امر خود سان می‌بیند و انگشت‌ غضبش را به‌سوی خدای خاورمیانه نشانه رفته؛ که پیوسته خدای سیدعلی و روح‌الله، بزرگ‌تر از خدای خاورمیانه است.

 

مهدی مولایی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۰۲ ، ۰۱:۲۴
مرکز اندیشه کوثر
۲۲ فروردين ۱۴۰۱

اطراف ایران چه خبر است

رفت و آمدهای اخیر سران عرب، آشتی‌کنان امارات و ترکیه ، ملاقات صهیونیستیها با الهام علی‌اف و اردوغان و بن‌زاید و اخیرا اجلاس شرم الشیخ و دیدار بِنِت، بن‌زاید و السیسی همه مربوط به جهان پسا حمایتِ آمریکا و تشکیل ائتلافهای امنیتی برای مقابله با ایران و حفظ اسرائیل است.

ائتلافهای امنیتی که در مرحله اول در حال اقدام برای محاصره کردن ایران میباشند« ائتلاف ترکی-آذری با پشت‌پرده سرویس مخفی انگلیس، ائتلاف عبری-عربی در جنوب و البته کردستان عراق، طالبان در شرق و ارتش تجهیز شده و البته کاملا غربگرای عراق و قدرتگیری جریانات معاند با مقاومت و ایران در بغداد».

مرحله بعدی شامل دوگانه تجهیز گروههای تجزیه طلب و همزمان تلاش برای رشد اقتصادی کشورهای فوق و مقابله با تجارت و رشد اقتصادی ایران جهت کمتر شدن اعتماد به نفس ملی آریایی‌ها و ایجاد نارضایتی بیشتر برای همراهی با تجزیه طلبان است.

البته قضیه طالبان متفاوت از سه مورد بالا است و ائتلافهای مذکور با تغذیه مادی آن، صرفا مصائب امنیتی و ۸ و نیم میلیون مهاجر فعلی را بر ایران تحمیل خواهند کرد.

نتیجتا همه موارد فوق نشان از این دارد که اگر ایران بدنبال ارتقای بازدارندگی،هم در بعد نظامی و هم اقتصادی و بازسازی سرمایه اجتماعی حاکمیت خود نباشد، بتدریج محاصره و تضعیف شده و چه بسا با قدرت یافتن جریانات تجزیه طلب تبدیل به «یوگسلاوی خاورمیانه» شود.

فرصت بحران نفت و احتمالا تنفس موقت برجام باید به تقویت زیرساختهای اقتصادی و نظامی کشور بیانجامد در غیر این صورت ایران قافیه را باخته و به ایرانستان تبدیل خواهد شد.

نکته مهم در مورد مذاکرات وین آنکه، برای در امان ماندن از ناتوی بین‌المللی، نباید میز برجام به فروپاشی بازدارندگی هسته‌ای ایران بیانجامد در غیر این صورت، قبل از انکه ائتلافهای فوق بخواهند تمام قوای خود را بکار گیرند، با چند ضربه کاری و هزینه ساز می توانند زیرساختهای قدیمی نظامی ایران بخصوص ارتش را، زمین گیر و اعتماد بنفس ملی ایران را ویران نمایند، کاری که با ترور فرمانده در فرودگاه بغداد گام اول آن را برداشتند و حالا با سعی برای دور کردن سوریه از ایران تا حدودی پیش رفته‌اند.

اگر بخواهم با نگاه عاقلانه جهت حفظ امنیت ملی کشورم نظری بدهم، امروز روز عدم مخاصمه با طالبان، و همچنین فروش برخی فناوری‌های هایتک و مورد نیاز روسیه در جنگ با ناتو، در عوض نوسازی برخی ساختارهای مهم نظامی خصوصا در حوزه هوایی، پدافندی و دریایی و همچنین نیروگاههای اتمی و صنعت گاز و نفت است.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۰۱ ، ۲۰:۵۰
مرکز اندیشه کوثر

مهمترین مصادیق مدیریت هشت ساله تهدیدی به نام حسن روحانی توسط رهبر انقلاب:

۱تلاش برای اصلاح مسیر و محتوای مذاکره با «جواز» از سر اجبار و «تمجید» از مذاکره کنندگان و تشخص دادن به آنان

۲. خنثی کردن توطئه آشوب و بی‌دولتی با حمایت از مصوبه منتسب به سران در قضیه افزایش سه برابری قیمت بنزین

۳. جلوگیری از هرج‌ومرج و بحران سیاسی امنیتی ناشی از بی‌دولتی با مخالفت با استیضاح روحانی و دفع مقدم استعفای او از طریق اصرار به ادامه کار رییس‌جمهور تا آخر

۴. جلوگیری از توطئه قتل عام کرونایی مردم با ایجاد ستاد کرونا و سپردن فرمان آن به دست حسن روحانی

۵. جلوگیری از آسیب و تلفات مردم ایران با ممنوع اعلام کردن واردات واکسن پرتلفات آمریکایی و انگلیسی و همزمان خلع اهرمِ فشار مذاکراتی از آمریکا به واسطه بستن باب واردات واکسن از آن دو کشور

۶. جلوگیری از فشار معیشتی و آشوب ناشی از آن با دستور به «رزمایش همدلی» و توزیع گسترده و مستمر اقلام خوراکی به عاملیت نهادهای زیرمجموعه رهبری

۷. واداشتن دولت به کار و هماهنگی با دیگر قوا با تدبیر جلسات سران سه قوه و لازم الاجرا اعلام کردن مصوبات آن

۸. جلوگیری از آسیب‌های سوء مدیریت اقتصادی دولت با یاری رساندن نهادهای انقلابی زیرنظر رهبری به تولید و اشتغال

۹. کنترل دولت و مهار مفسدین با انتصاب آیت‌الله رییسی به ریاست قوه قضائیه

۱۰. جلوگیری از تمدید دولت ترامپ با مخالفت مطلق با مذاکره ایران و آمریکا و خالی گذاشتن دست رییس‌جمهور آمریکا برای انتخابات

۱۱. تغییر محاسبه دشمن در حمله به ایران با فرمان به رزمایش‌های متعدد نظامی

۱۲. تغییر محاسبه دشمن و واداشتن آن به عقب نشینی، با ایجاد توازن وحشت و وارد کردن ضربات امنیتی متعدد و متقابل به آمریکا، اسرائیل و سعودی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۴:۱۸
مرکز اندیشه کوثر