اربعین سفری با طعم «لذّت» یا «رنج»
بخش اول : تأملی در فلسفه «حجّ» و تطبیق بر «سفر اربعین»
یکی از عمیقترین و ریشهایترین بیماریهای انسان، «عافیتطلبی» است؛ میل سیریناپذیر او به آسایش، رفاه و گریز از سختی. انسان، ذاتاً خواهان راحتی است و طبیعتش با رنج، چندان سازگاری ندارد. اما دقیقاً در همین نقطه است که راز رشد و تعالی او نهفته است . امیرالمومنین(ع) در خطبه قاصعه از حکمت شگفتانگیزی پرده برمیدارند و می فرمایند: « خداوند، خانهی خود، کعبه را نه در سرزمینی سرسبز و خوشمنظر، که در زمختترین و ناهموارترین سرزمینها قرار داد؛ در زمینی بیگیاه، در درّهای تنگ، میان کوههایی سخت و خشن، با کمترین منابع آب، و دور از آبادیها؛ جایی که حتی حیوانات نیز آسایش ندارند. » درحالیکه خداوند میتوانست کعبه را در دل گلزارها و جویبارها، در میانهی شهرهایی آباد، یا در نزدیکی قصرها و باغها بنا نهد؛ اما چنین نکرد. چرا؟ حکمتش در چیست؟
حضرت در ادامه به یک قاعده تربیتی مهم اشاره کرده و می فرمایند: « اساساً هرچه آزمون سختتر باشد، پاداش آن نیز والاتر و بزرگتر خواهد بود. » اگر کعبه در موقعیت خوبی قرار داشت، اگر زیارت خانهی خدا آسان و بیرنج میبود، دیگر معلوم نمیشد چه کسانی برای خدا میآیند و چه کسانی برای آسایش و گردش. امتحان در کار نبود، و صدق نیتها پنهان میماند. اما رنج سفر، پردهها را کنار میزند و چهرهها را روشن میسازد؛
تنها آنان که عاشقانه دل در گرو خدا دارند، رنج این راه را به جان میخرند. لذا خداوند کعبه را در چنین شرایط بدی قرار داد تا انسان ها را مورد امتحان و آزمایش قرار دهد و ببیند چه کسانی حاضرند این همه رنج و سختی را به جان بخرند و فقط برای خدا به آنجا بیایند.
پس مهمترین ملاک، وجود سختی و رنج هایی است تا بوسیله آن، انسان ها از یکدیگر شناخته شوند. البته امروزه، «حجّ» با امکانات فراوان، دیگر آن رنج و سختیِ پیشین را ندارد. حج امروز، عمده رنج مالی و دوری چند روزه را به دنبال دارد و از سختی های گذشته خبری نیست. اما در روزگار ما، «اربعین» با جلوهای متفاوت، تا حدودی همان نقش و خاصیت تربیتی را ایفا میکند.
راهپیمایی اربعین، با وجود شور و عشق بیمانندش، عرصهای از آزمون و ابتلای مؤمنانه است. ساعات طولانی پیادهروی زیر آفتاب داغ، کمبود امکانات، ازدحام بیامان، تأخیر، بیخوابی، خستگی و رنجهایی که در متن سفر تنیده شدهاند، همگی بخشی از آن غربال الهیاند که حقیقت نیتها را آشکار میسازد.
گرچه امروزه موکبهای فراوان، امکاناتی فراهم کردهاند که سفر را راحتتر کنند، که در جای خودش بسیار هم لازم است، اما به لحاظ تربیتی، مؤمنین نباید اربعین را به تجربهای صرفاً تفریحی بدل کنند، وگرنه آن جوهره تربیتیاش را از دست خواهد داد. با توجه به رونق گرفتن موکب های اربعین، برخی به نحوی سفر می کنند که کمترین رنج و سختی را بچشند، اما با لحاظ آن ملاک محوری، شاید حداقل برای خودمان بتوانیم این نسخه را بپیچیم که خیلی به سمت «راحتطلبی» های اینچنینی نرویم بلکه نشان دهیم که ما فقط برای زیارت سیدالشهدا(ع) قدم در این مسیر گذاشته ایم و حاضریم همه سختی ها و رنج هایش را به جان بخریم.
اساساً رشد و تعالی آدمی، در گرو پذیرش سختیها و حرکت در دلِ رنجهاست؛ چرا که «لذّت» و شیرینیِ اینگونه سفرهای معنوی، نه در آسایش، که در همان رنجِ جانسوزی است که دل را به شور میآورد و روح را به تماشا میبرد.
و چه جلوههایی که آدمی، از این منظر، در مسیر اربعین نمیبیند! هنیئًا لهم...
بخش دوم : آداب زیارت
الف) امام صادق(ع) خطاب به مفضّل بن عمر: برخى اگر زیارت کنند، بهتر از آن است که زیارت نکنند، اما برخى زیارت نکردنشان بهتر از زیارت کردنشان است. مفضّل واکنش نشان داده و می گوید: با این کلامت کمرم را شکستى!
حضرت فرمود: به خدا سوگند، هر یک از شما به سوى قبر پدرش که می رود، با حزن و اندوه مىرود؛ اما شما به زیارت سیدالشهدا(ع) که می روید، با غذای خوب و سفرههاى رنگین مىروید! هرگز پاداشى نخواهید داشت، مگر آن که پریشان و غبار آلوده به زیارتش بروید. 1
ب) امام صادق(ع):
به من گزارش شده گروهى به قصد زیارت امام حسین(ع) حرکت کرده و با خود سفره هایى را برداشته اند که در آنها شیرینى جات و حلواها و امثال اینها را گذاشته اند، درحالیکه آنها اگر به زیارت قبور محبوب های خود روند، امثال این گونه خوراکی ها را با خود نمی برند. 2
ج) امام صادق(ع):
عده ای براى زیارت امام حسین(ع)، سفرهها و غذاهاى رنگارنگ بر مىدارند! اما بدانید که اگر به زیارت قبر پدر و مادر خودشان مىرفتند، چنین نمىکردند. راوی نقل می کند که از حضرت پرسیدم: پس چه بخورند؟ حضرت فرمود: «نان و ماست» [یا در روایت دیگری: نان و شیر]. 3
انگار این روایات دقیقا برای امروز ما و برای اربعین امروز صادر شده است. این روایات، ناظر به انحراف خطرناکی است که گاه مناسک دینی به آن دچار میشود. یعنی تبدیل ساحت مقدس زیارتِ «اندوهآلود» و «تأملبرانگیز» به نوعی گردش، تفریح یا «فستیوال معنوی». وقتی به حضرت گفته می شود که برخی سفر زیارتی را به سبک «خوشگذرانی» پیش می برند، حضرت به شدت گلایه کرده و از آن نهی می کنند؛ اینکه گویی عده ای در مسیری توریستی قدم میگذارند، نه در راهی سرشار از اندوه، پریشانی و بیداری.
پیادهروی اربعین، بیتردید یکی از شگفتآورترین جلوههای دلبستگی تودهها به سیدالشهدا(ع) است. حرکتی عظیم، مردمی و جهانی که در آن مشقت راه، گرمای هوا، پاهای تاولزده و بدنهای خاکآلود، زبان حال عشقی ناب و خالصانهاند. اینها همان «شعثاً غُبرا»ست که حضرت می فرمود؛ زائرانی که با رنج، خود را به آستان جانسوز کربلا میرسانند.
اما در کنار این شکوه، زنگهای خطر نیز به صدا درآمده است: موکبهایی که این ماهیت را قلب می کنند، خوراکهایی متنوع و لوکس که دیگر نشانی از «نان و ماست»ی که حضرت می فرمود، ندارند. ما زائران هم باید مراقب این مسئله باشیم، حداقل نسبت به خودمان.
اساساً زیارت، سفری است آمیخته با اندوه، با یاد مظلومیت، با التزام به مسیر حق، با چشمهایی اشکبار و گامهایی خسته. اگر «لذت» و «خوشگذرانی» سایه بر این سفر افکند، و اگر هدف از زیارت، صرفاً تجربهای دلچسب باشد، آنگاه چنین زیارتی از ماهیتش تهی شده است.
پی نوشت:
1. المزار للمفید، ص98؛ کامل الزیارات، ص130
2. کامل الزیارات، ص129
3. تهذیب الاحکام، ج6، ص77؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص281