کانون فرهنگی مرکز اندیشه کوثر

دارای مجوز فعالیت از سازمان تبلیغات اسلامی استان خراسان رضوی
مشخصات بلاگ
کانون فرهنگی مرکز اندیشه کوثر

سلام علیکم
لاحول و لا قوه الا بالله
ان شاء الله با عنایت حضرت فاطمه سلام الله علیها، وبلاگ مرکز اندیشه کوثر زیر نظر تشکیلات محبان الزهرا (س) از تاریخ 7 اسفند 1399 مصادف با ولادت امام علی (ع) آغاز به کار می کند. امید است نگاه ویژه آن حضرت شامل حال این تشکیلات گردد و عنایات ایشان هادی و گره گشای راهمان باشد.
پروردگارا ما را برای خودت و برای راهت و برای نظام اسلامی و انقلاب مهدوی تربیت بفرما.
یا علی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسطین» ثبت شده است

تحولات اخیر در جنگ غزه و پیامدهای آن، صرفاً به یک درگیری نظامی محدود نمی‌شود. آنچه در این نبرد رخ داد، نه تنها معادلات سیاسی و امنیتی غرب آسیا را دستخوش تغییر کرد، بلکه بر ساختار نظام بین‌الملل نیز تأثیر عمیقی گذاشت. این جنگ، تعاریف پیروزی و شکست را دگرگون ساخت و نشان داد که در برابر قدرت‌های سلطه‌گر، نیرویی فراتر از تجهیزات نظامی و اقتصادهای بزرگ وجود دارد: نیروی ایمان، مقاومت و ایستادگی.

جهان غرب همواره تلاش کرده است سلطه خود را بر پایه ابزارهای نظامی، اقتصادی و رسانه‌ای تحکیم کند، اما مقاومت اسلامی ثابت کرد که این قدرت ظاهری، در برابر نیروی ایمان و اراده، شکننده و آسیب‌پذیر است. عملیات «طوفان الاقصی» نمونه‌ای آشکار از این تغییر معادلات بود؛ عملیاتی که نشان داد رژیم صهیونیستی، که سال‌ها به‌عنوان قدرتمندترین بازیگر نظامی و امنیتی منطقه معرفی می‌شد، نه تنها در برابر مقاومت ضربه‌پذیر است، بلکه مشروعیت و فلسفه وجودی آن نیز زیر سؤال رفته است.

آنچه در این نبرد اتفاق افتاد، صرفاً یک شکست نظامی برای اسرائیل نبود، بلکه تحول جدیدی در ادراک جهانی ایجاد کرد و افکار عمومی را علیه این رژیم تحریک نمود. این جنگ، مشروعیت اسرائیل را حتی در میان حامیانش متزلزل ساخت. افکار عمومی جهان که تا پیش از این اسرائیل را قدرتی بلامنازع می‌دانستند، امروز با این پرسش مواجه شده‌اند که رژیمی که با حمایت‌های گسترده غربی همچنان ناتوان از تأمین امنیت خود است، چه ارزشی دارد؟ و چرا باید هزینه‌های هنگفتی برای حفظ آن پرداخت شود؟

جنگ غزه، در حقیقت نبردی میان تمامی قدرت‌های غربی و یک منطقه کوچک تحت محاصره بود. اسرائیل، که در هفتم اکتبر دچار شوک شد، به امید بازیابی اعتبار خود، حمایت‌های گسترده‌ای از آمریکا و متحدانش دریافت کرد. ناوهای جنگی، تسلیحات پیشرفته و کمک‌های اطلاعاتی به صحنه آورده شدند، اما در نهایت هیچ‌کدام نتوانستند حقیقتی را تغییر دهند: اسرائیل شکست خورد.

صبور باش که وعده پروردگار حق است...

پروردگار در قرآن کریم وعده داده است که صبر، زمینه‌ساز پیروزی خواهد بود(سوره روم-آیه 60).

امروز مقاومت اسلامی بیش از هر زمان دیگری به پیروزی نزدیک شده است. رژیم صهیونیستی در عرصه بین‌المللی منزوی شده، شکاف‌های داخلی آن افزایش یافته و توان نظامی‌اش با چالش‌های جدی مواجه شده است. در چنین شرایطی، مهم‌ترین وظیفه جبهه مقاومت، حفظ روحیه امید و جلوگیری از نفوذ جریان‌های سازش‌کار و ناامیدکننده است.

پیروزی غزه، پیروزی همه آزادگان جهان

این پیروزی نه‌تنها متعلق به مردم فلسطین، بلکه متعلق به تمامی انسان‌هایی است که برای عزت و کرامت مقاومت تلاش کرده‌اند. به همه کسانی که آرزو داشتند برای فلسطین کاری انجام دهند، به آن‌ها که درد فلسطین را درد خود می‌دانستند و حتی به آن‌هایی که در بی‌خبری به سر می‌بردند؛ چرا که پیروزی مقاومت به نفع همه آزادی‌خواهان جهان است.

این پیروزی را باید به همه کسانی که نسخه سازش و تسلیم می‌پیچیدند، نیز تبریک گفت؛ شاید درک کنند که تسلیم شدن، راهی جز نابودی عزت ندارد. همچنین، این پیروزی را باید به مسئولانی تبریک گفت که هنوز به ایمان و اقتدار مردم خود باور ندارند و حتی به آن‌هایی که با زبان دینی، تفرقه‌افکنی و دوقطبی‌سازی می‌کردند.

تحولی در معادلات قدرت جهانی

تحولات اخیر نشان داده است که معادلات قدرت در حال تغییر است. غرب که خود را قدرت بلامنازع جهانی می‌دانست، اکنون در برابر نیروهای مؤمن و مقاوم، دچار تزلزل شده است. اسرائیل که روزگاری قدرت برتر منطقه محسوب می‌شد، امروز در آستانه فروپاشی قرار گرفته است.

در این مسیر، تنها یک حقیقت پایدار است: به وعده پروردگار اعتماد کنید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۴ ، ۲۳:۲۲
مرکز اندیشه کوثر

۱- تاکید ویژه بر روی دعا و تضرّع؛ نه تنها در مشکلات شخصی و دم دستی بلکه برای بزرگترین مشکلات بشر و برای به زانو درآمدن فرعون‌ها نیز دعا کارساز است؛ در پاسخ پیامبر آن دوران که برای نابودی فرعون دعا کرد، ندای آسمانی مبنی بر پذیرفته شدن دعای ایشان آمد؛ (یونس - 89)

۲- تاکید بر صبر به معنای ایستادگی در ادامه مسیر پر رنج اما افتخار آمیز مقاومت. باید از پروردگار یاری خواست و شکیبایی ورزید؛ (اعراف - 128)

۳- در نبرد تاریخی حق و باطل یقینا حقّ پیروز است اگرچه هزینه‌ های سنگین بدهد.

۴- ملت ایران ملتی با ظرفیت و رشید است و مشکلات و خسارت‌های مختلف سال ۱۴۰۳ به ویژه فقدان رئیس جمهور و دیگر همراهان و از دست دادن سران مقاومت اسلامی (که مشابه حوادث سال ۱۳۶۰ بود) نتوانست در عزم راسخ این مردم با روحیه و با ظرفیت خلل ایجاد کند و کشور در مهلت مقرر قانونی در کمال امنیت دوباره تشکیل دولت داد، این در حالی بود که این مشکلات با انواعی از معضلات اقتصادی (که معمولا در همه جای دنیا موجب ناامیدی مردم می‌شود) همراه بوده است.

۵- خسارات آمیخته به مشکلات اقتصادی سال ۱۴۰۳، نتوانست عزم راسخ مردم ایران را بشکند و آنان چه زن و چه مرد و چه پیر و چه جوان پای کار دفاع از جبهه مقاومت برآمدند و بویژه بانوان سیل اهدای طلا راه انداختند!

۶- در سال گذشته اگر چه به دلیل فقدان رئیس جمهور و تغییر دولت شعار سال کاملا محقق نشد اما تلاش خوبی از سوی ملت بزرگ ایران در میادین کار و عمران و پیشرفت و آبادانی کشور صورت گرفت و مردم کم نگذاشتند.

۷- راهپیمایی۲۲ بهمن (به عنوان اعلام بیعت دوباره با جمهوری اسلامی) در چشم رهبری برجسته ترین قله حضور مردمی در سال گذشته بود! همانطوری که تشکیل سریع دولت، ظرفیت، عقلانیت و ثبات نظام اسلامی را نشان می‌دهد؛ تشییع‌های پرشکوه سال گذشته و نماز جمعه نصر و حضور پرشور و مردانه ملّت در این وقایع، ملت ایران را به دیگران شناساند، خود ملت هم باید خودش را بشناسد!

8- شعار «سرمایه گذاری برای تولید» نباید سریع ذهن برخی را به سمت سرمایه گذاری خارجی ببرد، بلکه سرمایه عظیمی که در دست مردم خودمان است می تواند مانع از وابستگی کشور شود.

9- نبود برنامه و عزم درست اقتصادی پول‌های مردم را به سمت خرید طلا و ارز و زمین و مسکن روانه می‌کند که نه تنها برای کشور نفعی ندارد بلکه مشکلات اساسی ایجاد می‌کند.

10- وظیفه مردم نسبت به شعار سال جدید این است که گروهی که دارای سرمایه کافی هستند، در حدّ وسع خود کارگاه یا کارخانه تولیدی تاسیس کنند و آن‌ها که سرمایه‌های خرد دارند آن را در خدمت رشد تولید قرار دهند.

11- وظیفه دولت، مجلس و قوه قضائیه ایجاد زمینه مناسب برای تولید است؛ باید امنیت سرمایه مردم حفظ شود؛ اگر احساس امنیت نباشد کار تولید پیش نخواهد رفت!

۱2- ضرورت دارد قوانین و بخشنامه‌ها ثبات داشته باشد و هر روز تغییر پیدا نکند، این کار برنامه ریزی و امنیت سرمایه گذاری را مختل می‌کند.

13- معطل کردن مردم برای صدور مجوزها همچنان یکی از موانع تولید است.

14- در نظارت‌های دولتی افراط و تفریط نشود؛ برخی جاها گویا اصلا نظارتی نیست و برخی‌ جاها نظارت‌ها اذیت کننده است.

15- جلوی وارداتی که مشابه داخلی دارد گرفته شود و دولت خود وارد کننده این کالاها نباشد، این کمر تولید را می‌شکند.

16- دستگاه‌های زیربط برای هدایت کردن سرمایه‌های خرد مردم وظیفه دارند با مشاوره دادن و معرفی کردن، فرصت‌های شغلی و سرمایه گذاری را به مردم نشان دهند!

17- طرح کالا برگ و طرح‌های حمایت از معیشت مردم خوب است اما کار اساسی توانمند کردن مردم به وسیله تولید و اشتغال است.

18- رهبری نظام جز ابلاغ سیاست‌ها و خط مشی‌های کلّی در برنامه ریزی‌های اقتصادی دولت‌ها مداخله‌ای ندارد و (طبق قانون اساسی) اجازه دخالت ندارد!

19- آمریکایی‌ها خودشان را خسته نکنند از طریق تهدید و ارعاب ایران، به هیچ خواسته‌ای نخواهند رسید و اگر جرات کرده و خباثتی علیه ایران اسلامی انجام دهند، سیلی بسیار سختی خواهند خورد.

20- دشمن برای تحقیر و نامشروع خواندن مقاومت‌ ملت‌هایی مثل لبنان و یمن آن‌ها را نیروی نیابتی ایران می‌خواند! مطلقا اینطور نیست! ملت‌ها خود شخصیت، درک و انگیزه دارند و متوجهند که در برابر جهانخواران و صهیونیست‌های خبیث و بی‌رحم راهی جز ایستادگی وجود ندارد.

21- امروز اغلب مردم جهان به راه مقاومت ایمان دارند و در دل خود از مقاومت تمجید می‌کنند و هرگونه بتوانند از آن دفاع می‌کنند و برخورد دولت امریکا با دانشجویان و جوانان آزاده حامی فلسطین، پوشالی بودن شعارهای آنان مثل حقوق بشر، آزادی بیان، گردش آزاد اطلاعات و... را نشان داد.

22- ایران اسلامی بدون لکنت و لاپوشانی، صریح و قاطع از مقاومت ملت‌ها بویژه فلسطین و لبنان حمایت خواهد کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۴ ، ۲۳:۳۲
مرکز اندیشه کوثر

۱. مقایسه وضعیت کنونی با گذشته جهان اسلام و شیعه پیش از انقلاب ایران

برای درک شرایط کنونی، باید وضعیت پنج دهه پیش جهان اسلام را بررسی کرد. در آن زمان:

جهان اسلام از معادلات جهانی حذف شده بود.

شخصیت و هویت مسلمانان دچار تزلزل شده بود.

بی‌هدفی وناامیدی بر جوامع­اسلامی سایه افکنده بود.

بحران خودباوری به‌شدت گسترش یافته بود.

مسلمانان هیچ پیام بزرگی برای جهان نداشتند.

شیعه در مناسبات و معادلات جهانی حضور تأثیرگذاری نداشت.

اما با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این معادلات تغییر کرد. این انقلاب، امید تازه‌ای ایجاد کرد، ذهنیت‌ها را اصلاح کرد و درس‌های مهمی را به جهان اسلام و بشریت آموخت. مقایسه وضعیت اروپا و آمریکا قبل و بعد از انقلاب اسلامی نیز نشان می‌دهد که امروز واقعیت‌های جدیدی در حال شکل‌گیری است.

۲. دستاوردهای عملیات طوفان الاقصی در نظم آینده منطقه

امروز، جبهه مقاومت در برابر نظم آمریکایی، پایه‌های یک نظم جدید جهانی را بنا نهاده که نتایج آن در آینده روشن‌تر خواهد شد.

طوفان الاقصی ضربه‌ای اساسی به اسرائیل وارد کرد. اگر حمایت سریع و قاطع آمریکا و اروپا و سکوت عجیب جهان عرب نبود، این رژیم سقوط می‌کرد.

این عملیات نشان داد که حتی یک گروه مقاومت می‌تواند جنگی در سطح بین‌المللی به راه بیندازد.

جهان اسلام از این سکوت پشیمان شده و این تجربه فراموش نخواهد شد؛ بلکه ذخیره‌ای است برای تحولات آینده و رسیدن به «انفجار بزرگ».

ضعف‌های رژیم صهیونیستی آشکار شد: نقص اطلاعاتی، ضعف نظامی، اختلافات داخلی و کاهش مشروعیت جهانی. این ضربه مانند رسوایی غرب در ماجرای کرونا، فراموش نخواهد شد.

این عملیات باعث توقف طرح‌های منطقه‌ای مانند کریدور عربستان-اسرائیل شد و چهره مقاومت را پررنگ‌تر کرد. قدرت حماس و پایبندی مردم غزه به مقاومت اثبات شد. پس از این همه شهید، ۴۰ هزار نفر جدید به مقاومت پیوستند.

مقاومت شیعیان لبنان بیش از پیش تأثیرگذار شد و همکاری آنها با اهل سنت تقویت گردید.

حمایت ایران نیز موجب بازگشت حزب‌الله به میدان شد، و دشمنان امروز بیش از گذشته از این گروه هراس دارند.

۳. جایگاه «نرم‌افزار مقاومت» در پیروزی و شکست

رهبر انقلاب تأکید دارند که مقاومت فقط یک استراتژی نظامی نیست، بلکه یک تفکر و سبک زندگی است که بر مبنای ایمان به پروردگار، کرامت انسانی و امدادهای آسمانی بنا شده است.

هر چه دشمنان فشار بیشتری وارد کنند، مقاومت قوی‌تر می‌شود. مبارزه با رژیم صهیونیستی و حامیان آن، با وجود تمام سختی‌ها، نتیجه‌بخش بوده است.

هرچند آسیب‌هایی متحمل شده‌ایم، اما این ضربه‌ها در نهایت می‌توانند به نفع ما تمام شوند.

آینده سوریه همچنان ناآرام است و ممکن است روزی درخواست کمک از ایران داشته باشد.

۴. نقش ایران در دوره پس از طوفان الاقصی

ایران در نبردهای منطقه‌ای، برخلاف دشمنان، با منطق و برنامه عمل کرده است؛ درحالی‌که دشمنان به‌شدت سردرگم هستند.

ویژگی‌های عملکرد ایران:

*حفظ امنیت شیعه: ایران اجازه نداده که یک جنگ ویرانگر، شیعیان را در معرض خطر جدی قرار دهد.

*پرهیز از متهم شدن در سطح جهانی: ایران ابتدا از ابزارهای دیپلماتیک و حقوقی برای محکوم کردن دشمنان استفاده کرده و سپس اقدامات عملی انجام داده است تا از پشتیبانی بین‌المللی برخوردار باشد.

ایران براساس منطق قرآنی و عقلانیت عمل می‌کند، نه به شیوه غربی‌ها. این مسیر اگر با «اراده» ادامه یابد، هر چه دشمنان بیشتر تلاش کنند، نتیجه آن به نفع جبهه مقاومت خواهد بود. رهبر انقلاب تأکید دارند که اراده جبهه مقاومت ضعیف نیست، بلکه حتی دشمنان ناخواسته آن را تقویت می‌کنند.

۵. ضرورت آگاهی عمومی در ایران

یکی از مشکلات این است که مردم ایران هنوز خود را در وضعیت جنگی احساس نمی‌کنند. میزان امنیت موجود نباید باعث غفلت از شرایط جهان شود.

رسانه‌ها، روحانیت و نیروهای متدین باید آگاهی‌بخشی بیشتری انجام دهند تا مردم بدانند که در چه دنیایی زندگی می‌کنند و چگونه می‌توانند در این نبرد سرنوشت‌ساز نقش داشته باشند.

در نهایت، آینده منطقه در حال تغییر است و جبهه مقاومت نه ‌تنها یک نیروی نظامی، بلکه یک جریان فکری، اعتقادی و مردمی است که معادلات جهانی را دگرگون خواهد کرد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۰۵
مرکز اندیشه کوثر

یکی از دوستان، بخشی از بیانیه سپاه پاسداران نسبت به آتش بس غزه را فرستاده بود و می گفت:

«این فتح مبین و پیروزی بزرگ که در آن اشاره شده ، مصداقاً یعنی چه؟ ما که هرچه می بینیم ، چیزی جز خرابی ، کشته شدن ، فلاکت مردم و شخم زده شدن غزه نیست.

قبول کنیم که شکست خورده ایم... »

پدیده های اجتماعی را می توان از زاویه نگاه های مختلف تحلیل کرد. بله ، میتوان با چنین عینک و زاویه نگاهی نیز تحلیل کرد اما این نگاه ، به شدت سطحی و ظاهربینانه بوده و اساساً متوجه ماجرا نشده است...

اما در زاویه نگاه راهبردی و دستگاه محاسباتی پروردگار، مهمترین مؤلفه ، «اراده انسانها» ست.

فتح بزرگ فلسطین این بود که توانست در مقابل وحشی گری شدید اسرائیل ، مقاومت کرده و اراده خود را بر آنها تحمیل کند. اساساً همانگونه که قرآن کریم می فرماید ، متعلق فتح و پیروزی ، ایستادگی و اراده انسان هاست ، نه مثلاً سالم ماندن خانه ها یا زنده ماندن انسانها، چون از سنخ «جنگ اراده‌ها» ست.

اراده اسرائیل ، نابودی حماس ، باز پس ­گیری اسرا با ابزار نظامی و در نهایت حذف جغرافیایی به نام فلسطین بود؛ اما این اراده پیش­نرفت ، چرا که مقاومت فلسطین و اراده آنها نگذاشت و این همان «فتح الفتوح فلسطین» است.

این همان زاویه نگاه امام خمینی به دفاع مقدس بود که فتح الفتوح جنگ را  «ساخت انسان­های مقاوم و با اراده» می دانست ، همان ها که توانستند اراده خود را بر صدام تحمیل کنند، با لحاظ همه خرابی ها و آسیب های ظاهری...  البته که این به معنای ندیدن کاستی ها و خطاها نیست ، بلکه حتی لازم و ضروری است.

سردار سلامی گفت : ما از جنگ آموخته‌ایم‌ هیچ ملتی خارج از مساحت ذهن و قلب شکست نمی‌خورد و پیروز نمی‌شود و پیروزی نیازمند باور قلبی به آن است.

همچنین سردار سلامی در خصوص قدرت نظامی ایران گفت: سامانه‌های دفاعی وقتی مطمئن عمل می‌کنند که اطمینان به پیروزی باشند. دنیا هم به این واقعیت پی برده است که برای اینکه جامعه‌ای را شکست دهند باید آن را با فروپاشی روحی و روانی مواجه کنند. وی در خصوص حادثه تروریستی پیجرهای لبنان گفت: صهیونیست‌ها با انفجار پیجرها که شبیه به سلاح‌های کشتار جمعی بود به دنبال فروپاشی روانی بود. آنها قصد داشتند با این عمل فرماندهی عملیاتی حزب الله را از میدان خارج و یک شکست همه جانبه را به آنها تحمیل کنند.

بنابراین تحلیل وقایع کف میدان ،  با تحلیل راهبردی متفاوت است.  اسراییل پیروز راهبردی نیست هرچند توفیقات داشته ولی آسیب هایش بیشتر است. برعکس ما در راهبرد شکست نخورده ایم ،  هر چند آسیب راهبردی هم دیده ایم. در مورد غزه قطعا شکست راهبردی برای اسراییل بوده است و در لبنان هنوز زود است اظهار نظر کنیم ، اما در سوریه پیروزی راهبردی برای اسراییل نیست ولی برایش گشایش راهبردی ایجاد شده و به جبهه مقاومت ضربه راهبردی وارد شده است. نتیجه اینکه در جنگ بالا و پایین برای همه هست...

ما با اختیار وارد جنگ نشدیم ،  شرایط حساس منطقه ما را وادار به ورود کرد ، پس باید به بهترین شکل نقش آفرینی کنیم. همچنین باید به فکر مشکلات داخلی هم بود ، در منطقه پتانسیل تغییر و تحولات سریع و پیش بینی نشده بسیار بالاست ، جنگ ادامه دارد و تا پایان راه زیادی مانده...

"جیمز فرانسیس برنز" وزیرخارجه دولت ترومن (طراح اصلی خاورمیانه جدید) همزمان با اعلام پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۴ هجری شمسی و تأسیس سازمان ملل گفته بود «همه کشورهای اسلامی باید یا تجزیه یا نابود شوند تا تهدیدی برای غرب نباشند، و همه بازی برای ایجاد اسرائیل هم اولین قدم برای همین سیاست است». اکنون پس از حدود ۸۰ سال از بیان این سخن ، توافق اسرائیل با حماس نشان داد که آمریکا هنوز در اولین قدم خود درجا می‌زند و نتوانسته امنیت پادگان نظامی خود در منطقه را تأمین و تضمین کند! سه دلیل پذیرش آتش‌بس توسط رژیم صهیونیستی از نگاه "استیون کوک" تحیلیل گر ارشد روابط بین الملل آمریکا به شرح ذیل است:

۱- تعداد جنگجویانی که حماس قادر به جذبشان بود بیشتر از جنگجویانی بود که اسرائیل توان کشتن آنها را داشت.

۲- اسرائیل در یک درگیری چریکی ، بدون امکان خروج از آن ، در خطر غرق شدن بود.

۳- برخلاف انتظار مبنی بر کاهش تسلط حماس بر غزه پس از یحیی سنوار ، این گروه همچنان غزه را مدیریت می‌کرد.

دفاع از جان و ناموس را باید در مقیاس بزرگ و در دل دفاع از هویت اسلامی و اصل مقاومت سنجید؛ و الا حرکت امام حسین (ع) با اهل بیت و خانواده را نمی شود تبیین کرد.

پیروزی و شکست را باید در ساحت اراده ها و در بازه زمانی وسیع سنجید. و اگرنه همیشه جبهه حق در طول تاریخ شکست های ظاهری و مقطعی داشته ، کما اینکه پیروزی هایی هم داشته است. در مجموع وقتی از بالا نگاه می کنید متوجه می شوید که اراده قاهر برای کدام طرف می باشد.

منظور از اراده یعنی اینکه آمریکا و اسرائیل قبل از طوفان‌الاقصی (بر اساس برنامه معامله قرن) تصمیم به آغاز پاکسازی غزه در ۱۴ اکتبر و شروع جنایاتی که در ۱۵ ماه اخیر انجام دادند ، گرفته بودند تا برای همیشه پرونده فلسطین را ببندند؛ که اگر طوفان الاقصی رخ نمی‌داد چه بسا به اهداف خود یعنی نابودی کل مقاومت در منطقه و کشورهای اسلامی می‌رسیدند؛ اما اراده مقاومت با طوفان‌الاقصی آمریکا را از رسیدن به این هدف خود بازداشت و توافق آتش‌بس غزه نتیجه شکست اهداف آمریکاست! و این پیروزی بزرگی برای مردم و رزمندگان غزه است که با ایستادگی و صبر و اراده خود در یک جنگ وجودی خطر بزرگی را با دادن بزرگ‌ترین هزینه‌ها از سر منطقه دور کردند؛ هرچند برخی کشورهای منطقه قدر این جانفشانی را ندانستند و نمی‌دانند و در مقابل این همه جنایت سکوت و خیانت کردند! نتانیاهو فرمان اجرای این توطئه خبیثانه را یک هفته قبل از ۷ اکتبر در سازمان ملل صادر و ادعا کرد «۹۵ درصد اعراب با اسرائیل رابطه دارند و می‌ماند پنج درصد اهل غزه ، که آنها هم در این معادله هضم خواهند شد»! اما اکنون نه تنها نتوانستند مردم غزه را در معامله قرن خود هضم کنند، بلکه مجبور شدند به خواسته‌های همان ۵ درصدی از اعراب که غیرت و مردانگی در وجودشان موج می‌زند، تن دهند و با آنها سر میز مذاکره بنشینند و توافق نامه امضا نموده و اسرا را تبادل کنند!!!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۰۳ ، ۱۰:۵۸
مرکز اندیشه کوثر

هارون هیوبی عکاس نشریه نشنال جئوگرافیک وقتی به کمپ رزرو پانگریج رفته بود، بومیان لاکوتا او را برادر یا عمو خطاب می‌کردند. اما هیوبی خوب می دانست که در هر شرایطی یک  واشیچو است. واشیچو در ادبیات لاکوتاها به افراد غیر سرخ پوست می‌گفتند، اما معنی دیگری هم دارد که آن به معنای «کسی است که بهترین قسمت غذا را برای خود برمی‌دارد.» هیوبی وقتی باخود فکر کرد که سفیدها مدرسه‌های خصوصی دارند، امکانات رفاهی دارند، پول توی جیبشان دارند، خوب می‌فهمید لاکوتاها همه چیزشان را باختند تا سفید پوستان برنده باشند! و این فقط در مورد مردم لاکوتا صادق نیست بلکه راجع به تمام مردم بومی دنیاست!! من ترجیح می‌دهم که سرگذشت بومیان آمریکای شمالی را فلسطین یک نامگذاری کنم. می دانید چرا؟ تاریخ بومیان آمریکا چیزی ندارد جز جنگ‌ها و معاهدات زیر پا رفته توسط سفیدپوستان به علاوه «کشتارهایی» که شیادانه نام «نبرد» بر روی آن گذاشته می‌شد. نکته حیاتی این که تمام این اتفاقات در لوای سلسله اقداماتی بزک شده به نام «توسعه ایالات متحده» بوده است. مثلاً قانون  هومستد (Homestead_Act)  آبراهام لینکلن که موجب هجوم سیل آسای جمعیت سفیدها به سمت مناطق سرخ پوست نشین شد، قطعا نمی‌تواند بدون اغراض تصفیه نژادی طراحی شده باشد. با اسم زیبای مالکیت خصوصی، ۸۰ میلیون هکتار از زمین‌های لاکوتاها توسط دلالان سفید پوست بلعیده شد. همچنین به بهانه تشویق مالکین سفیدپوست برای ساختن خانه در مزارع هکتاری با قیمتی ارزان، بومیان چند هزار ساله منطقه را با زور به کمپ‌های رزرو کوچاندند. اردوگاه آوارگان به گوشتان آشنا نیست!؟ جالب است بدانیم که به ساکنان سفیدپوست جدید مناطق قبایلی لاکوتا  شهرک نشین می‌گفتند. تصویر اذهان جمعی شرقی ها از معاهدات با غرب چیست؟

در آمریکا هم معاهده  فورد لارمی در ابتدا چیزی جز مرزبندی مناطق بومیان به عنوان کشور مستقل نبود، ولی به راحتی به واسطه قانون هومستد نادیده گرفته شد و هر بار که بومیان برای عهدشکنی سفید پوستان درگیر به جنگ با این انسان های  مدرن بربر می‌شدند، کشتار، اعدام دسته جمعی، کوچ اجباری، فشار و سخت‌گیری جدید در انتظارشان بود. مثلاً آبراهام لینکلن با اجرای طرح  راه آهن سراسری از وسط سرزمین بومیان کلید جنگی فراگیر توسط  ابر سرخ (سه قبیله بومی) را زد که موجب سه شکست سخت ارتش آمریکا از بومیان شد و  معاهده فورد لارمی ۲ تضمین مالکیت  تپه بلک هیلز ، اعطای حق کشاورزی و شکار در ایالت‌های اطراف و بسته شدن دریاچه پائودر ریور به روی سفید پوستان شد. یعنی فقط سمبه پر زور شاید توانست احقاق حقی کند. سوابق تاریخ استعماری ۳۵۰ ساله غرب تا آن روزها، دست سفیدپوست ها را در بازگشت به تقابل با بومیان پر می کرد. این بار با تکمیل راه آهن سراسری و همزمان عزیمت وسیع شکارچیان سفید که نابودکننده منبع مهم غذایی  بوفالوها و پوست چرم تن پوش بومیان شد، باز گشتند. و باز قانونی تمامیت خواهانه به نام  قانون تملک بومیان غیر از نادیده انگاشتن مرزها، اینبار کل بومیان سرخ پوست را تحت تملک دولت تعریف نمود که بر اساس این قانون، بومیان اجازه خروج از کمپ‌ها را نداشته و از اینجا بود که لاکوتاها تبدیل به  اسیران جنگی بومی آمریکا شدند.

مدرن بربرهای سفیدپوست با شروع  تب طلا در ۱۸۷۴ به تپه‌های بلک هیلز هجوم آوردند و  جورج آرمسترانگ کاستر روانه این تپه مقدس شد و به پیشنهاد کاستر، کنگره به دنبال راهی برای نقض کلیه معاهدات قبلی گشت و اینجا شروع جنگ لاکوتا با کاستر بود. یا  قانون داوز در ۱۸۸۷ نسخه جدید قانون هومستد آبراهام لینکون بود که به موجب آن مالکیت اشتراکی بومیان بر زمین ها ملغی شده و به اجبار باید قسمت بندی های جدید به بومیان به عنوان ملک خصوصی واگذار می‌شد. خب تجربه هومستد به وضوح نشان داده بود که این طرح نیز راهی برای حضور مجدد سفته بازان برای خرید زمین‌های مرغوب بومیان و پایان مالکیت بومیان بر سرزمین آبا و اجدادیی‌شان بود. اکنون شاید واضح‌تر باشد که چرا متن حاضر را اولین فلسطین تاریخ نام گذاشتم.

سال ۱۸۹۰ و  کشتار وُندِدنی توسط ارتش آمریکا مهر پایانی بر مالکیت، عزت، هویت و قدرت بومیان لاکوتا و تقدیم گورستان جمعی به بازماندگان ایشان توسط انگلوساکسون ها بود. هیچ رسانه‌ای در قلب جزیره دور افتاده آمریکای شمالی سال ۱۹۰۰ وجود نداشت که به دنیا بگوید آن جمعیت ۸.۵ میلیونی سال ۱۴۹۲ میلادی حالا به کمتر از ۲۵۰ هزار نفر رسیده بود. تازه اگر آمار توسط نهادی بی طرف تایید شده باشد. ۸۰ سال بعد یعنی ۱۹۸۰ زمانی که چند نسل از آن خاطرات تلخ گذشته بود، طولانی‌ترین روند دادرسی تاریخ ایالات متحده، بین  قبیله سو و دولت انجام شد که به موجب رای دادگاه، ۱۰۶ میلیون دلار غرامت به نفع بومیان صادر شد. لاکوتاها اعتراض کردند و گفتند که بلک هیلز فروشی نیست اما راه به جایی نبردند.

سال ۲۰۱۰ آمارها درباره وضعیت لاکوتاها بسیار بسیار تکان دهنده است. تاریخی مملو از نقض معاهدات، کوچ اجباری ، استعمار و کشتار دسته جمعی بومیان آنان را به بدترین وضعیت ممکن رسانده است:

* بیکاری در کمپ رزرو پانگریج ۸۵ تا ۹۰ درصد

* عدم توانایی دولت ایالتی در ساخت خانه جدید

* سکونت بومیان در بناهای پوسیده و در کنار ۵ خانواده دیگر

*۳۹ درصد فاقد برق

*۶۰ درصد آلوده به قارچ سیاه

*۹۰ درصد زیر خط فقر فدرال

* بیماری سل ۸ برابر متوسط آمریکا -مرگ نوزادان ۳ برابر قاره

* شیوع عجیب سرطان

* ۷۰ درصد ترک تحصیل دانش آموزان

* ترک شغل معلمان

* اعتیاد به الکل و خشونت

* ۵۰ درصد جمعیت بالای ۴۰ سال مبتلا به دیابت و

* امید به زندگی ۴۶ سال!

هیوبی این گونه صحبت خود را به پایان می‌رساند: او می‌گوید آخرین پرده هر نسل کشی موفقیت آمیز این است که ظالم و غاصب از کنار به صحنه که خود ایجاد کرده نگاه می‌کند و می‌گوید: «وای خدای من این‌ها دارند چه بلایی سر هم می‌آورند؟! این‌ها دارند خودشان را می‌کشند!» ولی سفید پوستان آمریکا باید بدانند این وضعیت میراث ملی آمریکا است. وضعیت غم انگیز بچه‌های بومی که در کمپ اسرای جنگی به دنیا می‌آیند در واقع استخوان‌های بهترین قسمت غذا هستند! بله دقیقا تمامی این فجایع توسط واشیچو ها اتفاق افتاده است و راه جبران آن گسیل گروه‌های خیریه و رنگ آمیزی مدارس کمپ ها نیست. سفید پوستان باید زمین‌های بومیان و تپه مقدس بلک هیلز را به بومیان پس بدهند و به آنها هیچ ارتباطی ندارد که با آن چه می‌خواهند بکنند. می دانم به چه چیز فکر می کنید، همه اتفاقات رخ داده برای ما مسلمانان غرب آسیا تنها یک تجدید خاطره است.

برگرفته از کتاب خاطرات هارون هیوبی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۰۲ ، ۲۳:۱۶
مرکز اندیشه کوثر