آیا غزه ( حماس ) پیروز شد؟
یکی از دوستان، بخشی از بیانیه سپاه پاسداران نسبت به آتش بس غزه را فرستاده بود و می گفت:
«این فتح مبین و پیروزی بزرگ که در آن اشاره شده ، مصداقاً یعنی چه؟ ما که هرچه می بینیم ، چیزی جز خرابی ، کشته شدن ، فلاکت مردم و شخم زده شدن غزه نیست.
قبول کنیم که شکست خورده ایم... »
پدیده های اجتماعی را می توان از زاویه نگاه های مختلف تحلیل کرد. بله ، میتوان با چنین عینک و زاویه نگاهی نیز تحلیل کرد اما این نگاه ، به شدت سطحی و ظاهربینانه بوده و اساساً متوجه ماجرا نشده است...
اما در زاویه نگاه راهبردی و دستگاه محاسباتی پروردگار، مهمترین مؤلفه ، «اراده انسانها» ست.
فتح بزرگ فلسطین این بود که توانست در مقابل وحشی گری شدید اسرائیل ، مقاومت کرده و اراده خود را بر آنها تحمیل کند. اساساً همانگونه که قرآن کریم می فرماید ، متعلق فتح و پیروزی ، ایستادگی و اراده انسان هاست ، نه مثلاً سالم ماندن خانه ها یا زنده ماندن انسانها، چون از سنخ «جنگ ارادهها» ست.
اراده اسرائیل ، نابودی حماس ، باز پس گیری اسرا با ابزار نظامی و در نهایت حذف جغرافیایی به نام فلسطین بود؛ اما این اراده پیشنرفت ، چرا که مقاومت فلسطین و اراده آنها نگذاشت و این همان «فتح الفتوح فلسطین» است.
این همان زاویه نگاه امام خمینی به دفاع مقدس بود که فتح الفتوح جنگ را «ساخت انسانهای مقاوم و با اراده» می دانست ، همان ها که توانستند اراده خود را بر صدام تحمیل کنند، با لحاظ همه خرابی ها و آسیب های ظاهری... البته که این به معنای ندیدن کاستی ها و خطاها نیست ، بلکه حتی لازم و ضروری است.
سردار سلامی گفت : ما از جنگ آموختهایم هیچ ملتی خارج از مساحت ذهن و قلب شکست نمیخورد و پیروز نمیشود و پیروزی نیازمند باور قلبی به آن است.
همچنین سردار سلامی در خصوص قدرت نظامی ایران گفت: سامانههای دفاعی وقتی مطمئن عمل میکنند که اطمینان به پیروزی باشند. دنیا هم به این واقعیت پی برده است که برای اینکه جامعهای را شکست دهند باید آن را با فروپاشی روحی و روانی مواجه کنند. وی در خصوص حادثه تروریستی پیجرهای لبنان گفت: صهیونیستها با انفجار پیجرها که شبیه به سلاحهای کشتار جمعی بود به دنبال فروپاشی روانی بود. آنها قصد داشتند با این عمل فرماندهی عملیاتی حزب الله را از میدان خارج و یک شکست همه جانبه را به آنها تحمیل کنند.
بنابراین تحلیل وقایع کف میدان ، با تحلیل راهبردی متفاوت است. اسراییل پیروز راهبردی نیست هرچند توفیقات داشته ولی آسیب هایش بیشتر است. برعکس ما در راهبرد شکست نخورده ایم ، هر چند آسیب راهبردی هم دیده ایم. در مورد غزه قطعا شکست راهبردی برای اسراییل بوده است و در لبنان هنوز زود است اظهار نظر کنیم ، اما در سوریه پیروزی راهبردی برای اسراییل نیست ولی برایش گشایش راهبردی ایجاد شده و به جبهه مقاومت ضربه راهبردی وارد شده است. نتیجه اینکه در جنگ بالا و پایین برای همه هست...
ما با اختیار وارد جنگ نشدیم ، شرایط حساس منطقه ما را وادار به ورود کرد ، پس باید به بهترین شکل نقش آفرینی کنیم. همچنین باید به فکر مشکلات داخلی هم بود ، در منطقه پتانسیل تغییر و تحولات سریع و پیش بینی نشده بسیار بالاست ، جنگ ادامه دارد و تا پایان راه زیادی مانده...
"جیمز فرانسیس برنز" وزیرخارجه دولت ترومن (طراح اصلی خاورمیانه جدید) همزمان با اعلام پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۴ هجری شمسی و تأسیس سازمان ملل گفته بود «همه کشورهای اسلامی باید یا تجزیه یا نابود شوند تا تهدیدی برای غرب نباشند، و همه بازی برای ایجاد اسرائیل هم اولین قدم برای همین سیاست است». اکنون پس از حدود ۸۰ سال از بیان این سخن ، توافق اسرائیل با حماس نشان داد که آمریکا هنوز در اولین قدم خود درجا میزند و نتوانسته امنیت پادگان نظامی خود در منطقه را تأمین و تضمین کند! سه دلیل پذیرش آتشبس توسط رژیم صهیونیستی از نگاه "استیون کوک" تحیلیل گر ارشد روابط بین الملل آمریکا به شرح ذیل است:
۱- تعداد جنگجویانی که حماس قادر به جذبشان بود بیشتر از جنگجویانی بود که اسرائیل توان کشتن آنها را داشت.
۲- اسرائیل در یک درگیری چریکی ، بدون امکان خروج از آن ، در خطر غرق شدن بود.
۳- برخلاف انتظار مبنی بر کاهش تسلط حماس بر غزه پس از یحیی سنوار ، این گروه همچنان غزه را مدیریت میکرد.
دفاع از جان و ناموس را باید در مقیاس بزرگ و در دل دفاع از هویت اسلامی و اصل مقاومت سنجید؛ و الا حرکت امام حسین (ع) با اهل بیت و خانواده را نمی شود تبیین کرد.
پیروزی و شکست را باید در ساحت اراده ها و در بازه زمانی وسیع سنجید. و اگرنه همیشه جبهه حق در طول تاریخ شکست های ظاهری و مقطعی داشته ، کما اینکه پیروزی هایی هم داشته است. در مجموع وقتی از بالا نگاه می کنید متوجه می شوید که اراده قاهر برای کدام طرف می باشد.
منظور از اراده یعنی اینکه آمریکا و اسرائیل قبل از طوفانالاقصی (بر اساس برنامه معامله قرن) تصمیم به آغاز پاکسازی غزه در ۱۴ اکتبر و شروع جنایاتی که در ۱۵ ماه اخیر انجام دادند ، گرفته بودند تا برای همیشه پرونده فلسطین را ببندند؛ که اگر طوفان الاقصی رخ نمیداد چه بسا به اهداف خود یعنی نابودی کل مقاومت در منطقه و کشورهای اسلامی میرسیدند؛ اما اراده مقاومت با طوفانالاقصی آمریکا را از رسیدن به این هدف خود بازداشت و توافق آتشبس غزه نتیجه شکست اهداف آمریکاست! و این پیروزی بزرگی برای مردم و رزمندگان غزه است که با ایستادگی و صبر و اراده خود در یک جنگ وجودی خطر بزرگی را با دادن بزرگترین هزینهها از سر منطقه دور کردند؛ هرچند برخی کشورهای منطقه قدر این جانفشانی را ندانستند و نمیدانند و در مقابل این همه جنایت سکوت و خیانت کردند! نتانیاهو فرمان اجرای این توطئه خبیثانه را یک هفته قبل از ۷ اکتبر در سازمان ملل صادر و ادعا کرد «۹۵ درصد اعراب با اسرائیل رابطه دارند و میماند پنج درصد اهل غزه ، که آنها هم در این معادله هضم خواهند شد»! اما اکنون نه تنها نتوانستند مردم غزه را در معامله قرن خود هضم کنند، بلکه مجبور شدند به خواستههای همان ۵ درصدی از اعراب که غیرت و مردانگی در وجودشان موج میزند، تن دهند و با آنها سر میز مذاکره بنشینند و توافق نامه امضا نموده و اسرا را تبادل کنند!!!