مرکز اندیشه کوثر

دارای مجوز از سازمان تبلیغات اسلامی مشهد مقدس
مشخصات بلاگ
مرکز اندیشه کوثر

سلام علیکم
لاحول و لا قوه الا بالله
ان شاء الله با عنایت حضرت فاطمه سلام الله علیها، وبلاگ مرکز اندیشه کوثر زیر نظر تشکیلات محبان الزهرا (س) از تاریخ 7 اسفند 1399 مصادف با ولادت امام علی (ع) آغاز به کار می کند. امید است نگاه ویژه آن حضرت شامل حال این تشکیلات گردد و عنایات ایشان هادی و گره گشای راهمان باشد.
پروردگارا ما را برای خودت و برای راهت و برای نظام اسلامی و انقلاب مهدوی تربیت بفرما.
یا علی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۴۶ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

* قبل نوشت:کلیات داستان واقعی است اما ماجرا و اعداد ذکر شده برای قابل هضم تر شدن، تغییر کرده است و این یک مثال برای کل جامعه جهانی می باشد.

در اواسط قرن ۱۷ میلادی یک معدن طلا و کارخانه که استخراج ناخالصی از طلا را انجام می داد با حداقل هزار کارگر مستقیم و غیر مستقیم توسط چند شریک اداره می شد.

به علت شروع فعالیت جنبش های کارگری و همچنین افزایش هزینه های زندگی در اواسط قرن ۱۷ میلادی، این کارگرها دست به اعتصاب زده و خواهان افزایش حقوق از روزی ۷۰ دلار به ۱۳۰ دلار شدند و شرکای صاحب معدن را به استعفا، تخریب ابزار و ساختمان ها و حتی قتل و ضرب و شتم تهدید کردند.

شرکا در یک جلسه دور هم جمع شدند تا تصمیم بگیرند چگونه باعث افزایش سوددهی معدن و کارخانه شوند و با کمترین ضرر ممکن، حقوق کارگران را افزایش دهند.

پیشنهادهایی که در آن جلسه بیان شد، عبارت اند از:

1. افزایش تولید به وسیله افزایش ساعت کاری یا استخدام کارگر جدید (حقوق پرداختی بیشتر برای کارگرهای اضافه یا اضافه کاری و کوتاه شدن عمر معدن)

2. خرید معدن جدید (هزینه بسیار زیاد و ریسک بالا برای بهره برداری مطلوب)

3. تعدیل نیرو (کاهش تولید و بازدهی)

4. افزایش بازدهی معدن با خرید ابزار جدید و قوی تر( هزینه گزاف برای خرید ابزار و کاهش عمر معدن)

5. گرفتن وام ( سود بالا و غیر عقلانی)

6. گران تر فروختن طلا یا کاهش عیار آن ( کاهش مشتری به علت بازار رقابتی )

هرکدام از این راهکارها باعث بالا بردن سود معدن و در عین حال باعث افزایش هزینه، زمان بری زیاد، یا کاهش فروش می شد.

اما هریک از شرکا با توجه به منافع خودش بر یکی از این روش ها پافشاری می کردند و این موضوع باعث درگیری شدید میان شرکا شد تا جایی که کارگران به عنوان وساطت تا حدودی از حق خود کوتاه آمدند

در تمام این مدت و درگیری ها یکی از شرکا به نام آقای جان دیویس راکفلر بنیان گذار شرکت راکفلرها ساکت بود.

اما او با یک پیشنهاد همه ی شرکا را حیران کرد.

اما پیشنهاد عجیب راکفلر چه بود؟

الف. با توجه به قبول کارگر ها به حقوق 100 دلاری، این مبلغ به آن ها پرداخت شود.

ب. مابقی 30 دلار از 130 دلار، که قرار بود به کارگر ها داده شود را به صورت یک جا برای 6 ماه به راکفلر بدهند.

ج. او متعهد شد در طی شش ماه با همین 30 دلارها کاری کند که هر کارگر از 100 دلار حقوق خود 50 دلار آن را با دست های خودش به شرکا پس بدهد.

د. اگر طرح راکفلر موفق بود علاوه بر سهم خودش 30 درصد سود حاصل از این 20 دلار برای او بشود و اگر ناموفق بود راکفلر از سهم خودش در معدن و کارخانه باید ضرر بقیه شرکا در طی این 6 ماه را پرداخت کند.

این پیشنهاد که یک بازی برد برد برای همه شرکا به جز راکفلر بود بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

راکفلر با آن سی دلار ها طی این شش ماه چه کرد؟

افتتاح کاباره، قمارخانه، مشروب فروشی، دکه سیگار فروشی، مغازه فست فود، رستوران های مختلف و دکه های نوشابه فروشی مخصوص کارگران...

با این کار علاوه براینکه کارگران انرژی و شادابی بیشتری برای کار کردن داشتند، کمتر مرخصی برای استراحت و دیدن خانواده هاشون می رفتند و نصف حقوق دریافتیشون رو هم با یک واسطه دوباره به شرکا بر می گرداندند.

همزمان آقای راکفلر دید که :

اول. افرادی که الکل و نوشابه زیاد می نوشیدند، سیگار میکشیدند، کاباره و فاحشه خونه میروند... در آینده دچار انواع بیماری ها از قبیل سرطان، مشکلات کبدی ، بیماری های تنفسی، بیماری های قلبی، قند، چربی، بیماری های مقاربتی و... خیلی بیماری های دیگر می‌شوند؛ پس با دکترها و داروسازهای مربوط به این بیماری ها شریک شد و سهامشان را خرید.

دوم. از آن طرف همزمان با کمپانی های نوشابه سازی، روغن گیری، با کاباره دارهای بزرگ، سیگارسازی ها ، مزارع انگور ، مزارع تنباکو و ... و هرچیزی که با این صنایع مرتبط بود هم شریک شد و سهامشان را خرید.

سوم. به مرور زمان طبقه کارگر فقیرتر و شرکای معدن طلا به خصوص آقای راکفلر هرروز پولدارتر می شدند. کارگرها وقتی پا به سن می گذاشتند از کار افتاده می شدند و تازه علاوه براینکه حقوقی دریافت نمی کردند باید اندک پس انداز و حقوق بازنشستگیشون را خرج دوا و درمان می کردند که بازهم غیر مستقیم آقای راکفلر برنده این بازی بود.

چهارم. حتی برای فرار از پرداخت مالیات، بخش اندکی از پول هایی که از کارگرها دریافت شده بود را به صورت قطره چکانی در قالب سازمان های خیریه به اون ها پس می دادند ولی در عوض از پرداخت مالیات های فوق سنگین معاف می شدند.

و این داستان هنوز هم در دنیا جریان دارد و بیشتر مردم هرروز فقیرتر می‌شوند تا یک جمعیت یک درصدی هرروز پولدار و پولدارتر بشوند و شوخی هم نداریم که پول قدرت می آورد و آن یک درصد بر کل مردم و دولت ها در حال حکومت کردن‌هستند.

در جهان بیشتر داورسازی ها، بیمارستان ها، شرکت های غذا و نوشیدنی سازی، شرکت های مشروب سازی، صندوق های بازنشستگی، دانشگاه ها، خیریه ها و... همگی در کمال تعجب دست صه.یونیزم جهانی می باشد...( صهیونیزم یک تفکر است نه دین ، یک نفر  ممکن است بی خدا باشد ولی در عین حال صه.یونیزم هم باشد)

به همین دلیل یک روزنامه نگار ایتالیایی به نام کارلو کلودی در قرن 18 میلادی داستان شخصیت پینوکیو و ماجرای شهربازی معروفش را که تبدیل به خر می شدند ساخت.

کلودی قصد داشت تا به ما بفهماند که تمام این لهو و لعب ها (قمار، بازی، مشروب، سیگار که توی انیمیشن هم به آنها اشاره شده) برای خر کردن و بیگاری کشیدن از ماست.

کلودی مجبور شده زیرکانه داستانش را باب میل صه.یونیزم ها بسازد تا اثرش دیده و تبلیغ شود و مفهوم برده داری نوین را هم به مخاطب خودش که بیشترشان کودکان و نوجوانان هستند برساند.

حداقل 30 درصد داستان پینوکیو اصلی درباره همان شهربازی است ولی هرچه نسخه های جدید از پینوکیو درحال ساخته شدن هست ، شهربازی کمرنگ و کمرنگ تر شد تا جایی که در دو فیلم آخر پینوکیو دیگر اثری از شهربازی نبود و اثر آخر هم که کلا در فضای جن و پری بود.

تمام

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۰۲ ، ۰۸:۳۰
مرکز اندیشه کوثر

هارون هیوبی عکاس نشریه نشنال جئوگرافیک وقتی به کمپ رزرو پانگریج رفته بود، بومیان لاکوتا او را برادر یا عمو خطاب می‌کردند. اما هیوبی خوب می دانست که در هر شرایطی یک  واشیچو است. واشیچو در ادبیات لاکوتاها به افراد غیر سرخ پوست می‌گفتند، اما معنی دیگری هم دارد که آن به معنای «کسی است که بهترین قسمت غذا را برای خود برمی‌دارد.» هیوبی وقتی باخود فکر کرد که سفیدها مدرسه‌های خصوصی دارند، امکانات رفاهی دارند، پول توی جیبشان دارند، خوب می‌فهمید لاکوتاها همه چیزشان را باختند تا سفید پوستان برنده باشند! و این فقط در مورد مردم لاکوتا صادق نیست بلکه راجع به تمام مردم بومی دنیاست!! من ترجیح می‌دهم که سرگذشت بومیان آمریکای شمالی را فلسطین یک نامگذاری کنم. می دانید چرا؟ تاریخ بومیان آمریکا چیزی ندارد جز جنگ‌ها و معاهدات زیر پا رفته توسط سفیدپوستان به علاوه «کشتارهایی» که شیادانه نام «نبرد» بر روی آن گذاشته می‌شد. نکته حیاتی این که تمام این اتفاقات در لوای سلسله اقداماتی بزک شده به نام «توسعه ایالات متحده» بوده است. مثلاً قانون  هومستد (Homestead_Act)  آبراهام لینکلن که موجب هجوم سیل آسای جمعیت سفیدها به سمت مناطق سرخ پوست نشین شد، قطعا نمی‌تواند بدون اغراض تصفیه نژادی طراحی شده باشد. با اسم زیبای مالکیت خصوصی، ۸۰ میلیون هکتار از زمین‌های لاکوتاها توسط دلالان سفید پوست بلعیده شد. همچنین به بهانه تشویق مالکین سفیدپوست برای ساختن خانه در مزارع هکتاری با قیمتی ارزان، بومیان چند هزار ساله منطقه را با زور به کمپ‌های رزرو کوچاندند. اردوگاه آوارگان به گوشتان آشنا نیست!؟ جالب است بدانیم که به ساکنان سفیدپوست جدید مناطق قبایلی لاکوتا  شهرک نشین می‌گفتند. تصویر اذهان جمعی شرقی ها از معاهدات با غرب چیست؟

در آمریکا هم معاهده  فورد لارمی در ابتدا چیزی جز مرزبندی مناطق بومیان به عنوان کشور مستقل نبود، ولی به راحتی به واسطه قانون هومستد نادیده گرفته شد و هر بار که بومیان برای عهدشکنی سفید پوستان درگیر به جنگ با این انسان های  مدرن بربر می‌شدند، کشتار، اعدام دسته جمعی، کوچ اجباری، فشار و سخت‌گیری جدید در انتظارشان بود. مثلاً آبراهام لینکلن با اجرای طرح  راه آهن سراسری از وسط سرزمین بومیان کلید جنگی فراگیر توسط  ابر سرخ (سه قبیله بومی) را زد که موجب سه شکست سخت ارتش آمریکا از بومیان شد و  معاهده فورد لارمی ۲ تضمین مالکیت  تپه بلک هیلز ، اعطای حق کشاورزی و شکار در ایالت‌های اطراف و بسته شدن دریاچه پائودر ریور به روی سفید پوستان شد. یعنی فقط سمبه پر زور شاید توانست احقاق حقی کند. سوابق تاریخ استعماری ۳۵۰ ساله غرب تا آن روزها، دست سفیدپوست ها را در بازگشت به تقابل با بومیان پر می کرد. این بار با تکمیل راه آهن سراسری و همزمان عزیمت وسیع شکارچیان سفید که نابودکننده منبع مهم غذایی  بوفالوها و پوست چرم تن پوش بومیان شد، باز گشتند. و باز قانونی تمامیت خواهانه به نام  قانون تملک بومیان غیر از نادیده انگاشتن مرزها، اینبار کل بومیان سرخ پوست را تحت تملک دولت تعریف نمود که بر اساس این قانون، بومیان اجازه خروج از کمپ‌ها را نداشته و از اینجا بود که لاکوتاها تبدیل به  اسیران جنگی بومی آمریکا شدند.

مدرن بربرهای سفیدپوست با شروع  تب طلا در ۱۸۷۴ به تپه‌های بلک هیلز هجوم آوردند و  جورج آرمسترانگ کاستر روانه این تپه مقدس شد و به پیشنهاد کاستر، کنگره به دنبال راهی برای نقض کلیه معاهدات قبلی گشت و اینجا شروع جنگ لاکوتا با کاستر بود. یا  قانون داوز در ۱۸۸۷ نسخه جدید قانون هومستد آبراهام لینکون بود که به موجب آن مالکیت اشتراکی بومیان بر زمین ها ملغی شده و به اجبار باید قسمت بندی های جدید به بومیان به عنوان ملک خصوصی واگذار می‌شد. خب تجربه هومستد به وضوح نشان داده بود که این طرح نیز راهی برای حضور مجدد سفته بازان برای خرید زمین‌های مرغوب بومیان و پایان مالکیت بومیان بر سرزمین آبا و اجدادیی‌شان بود. اکنون شاید واضح‌تر باشد که چرا متن حاضر را اولین فلسطین تاریخ نام گذاشتم.

سال ۱۸۹۰ و  کشتار وُندِدنی توسط ارتش آمریکا مهر پایانی بر مالکیت، عزت، هویت و قدرت بومیان لاکوتا و تقدیم گورستان جمعی به بازماندگان ایشان توسط انگلوساکسون ها بود. هیچ رسانه‌ای در قلب جزیره دور افتاده آمریکای شمالی سال ۱۹۰۰ وجود نداشت که به دنیا بگوید آن جمعیت ۸.۵ میلیونی سال ۱۴۹۲ میلادی حالا به کمتر از ۲۵۰ هزار نفر رسیده بود. تازه اگر آمار توسط نهادی بی طرف تایید شده باشد. ۸۰ سال بعد یعنی ۱۹۸۰ زمانی که چند نسل از آن خاطرات تلخ گذشته بود، طولانی‌ترین روند دادرسی تاریخ ایالات متحده، بین  قبیله سو و دولت انجام شد که به موجب رای دادگاه، ۱۰۶ میلیون دلار غرامت به نفع بومیان صادر شد. لاکوتاها اعتراض کردند و گفتند که بلک هیلز فروشی نیست اما راه به جایی نبردند.

سال ۲۰۱۰ آمارها درباره وضعیت لاکوتاها بسیار بسیار تکان دهنده است. تاریخی مملو از نقض معاهدات، کوچ اجباری ، استعمار و کشتار دسته جمعی بومیان آنان را به بدترین وضعیت ممکن رسانده است:

* بیکاری در کمپ رزرو پانگریج ۸۵ تا ۹۰ درصد

* عدم توانایی دولت ایالتی در ساخت خانه جدید

* سکونت بومیان در بناهای پوسیده و در کنار ۵ خانواده دیگر

*۳۹ درصد فاقد برق

*۶۰ درصد آلوده به قارچ سیاه

*۹۰ درصد زیر خط فقر فدرال

* بیماری سل ۸ برابر متوسط آمریکا -مرگ نوزادان ۳ برابر قاره

* شیوع عجیب سرطان

* ۷۰ درصد ترک تحصیل دانش آموزان

* ترک شغل معلمان

* اعتیاد به الکل و خشونت

* ۵۰ درصد جمعیت بالای ۴۰ سال مبتلا به دیابت و

* امید به زندگی ۴۶ سال!

هیوبی این گونه صحبت خود را به پایان می‌رساند: او می‌گوید آخرین پرده هر نسل کشی موفقیت آمیز این است که ظالم و غاصب از کنار به صحنه که خود ایجاد کرده نگاه می‌کند و می‌گوید: «وای خدای من این‌ها دارند چه بلایی سر هم می‌آورند؟! این‌ها دارند خودشان را می‌کشند!» ولی سفید پوستان آمریکا باید بدانند این وضعیت میراث ملی آمریکا است. وضعیت غم انگیز بچه‌های بومی که در کمپ اسرای جنگی به دنیا می‌آیند در واقع استخوان‌های بهترین قسمت غذا هستند! بله دقیقا تمامی این فجایع توسط واشیچو ها اتفاق افتاده است و راه جبران آن گسیل گروه‌های خیریه و رنگ آمیزی مدارس کمپ ها نیست. سفید پوستان باید زمین‌های بومیان و تپه مقدس بلک هیلز را به بومیان پس بدهند و به آنها هیچ ارتباطی ندارد که با آن چه می‌خواهند بکنند. می دانم به چه چیز فکر می کنید، همه اتفاقات رخ داده برای ما مسلمانان غرب آسیا تنها یک تجدید خاطره است.

برگرفته از کتاب خاطرات هارون هیوبی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۰۲ ، ۲۳:۱۶
مرکز اندیشه کوثر
۸ آذر ۱۴۰۲

آقا روح‌الله

* آقا روح‌الله در آبادی کوچک و سردی میان سروهای ایستاده‌ی پاریس بود. تنها او بود و عبای سیاه پشمین‌اش.

*سیدعلی خامنه‌ای در گوشه سلولی به طول و عرض قد آدمیزاد با دیوارهای سیاه و منجمد و زیلویی آبی‌رنگ و پاره‌پاره زانو در بغل گرفته بود.

*قاسم بهترین فوتبالیست روستای‌ قنات‌ملک کرمان بود. کودکی ۱۲ ساله؛ با استعداد؛ آفتاب سوخته؛ و البته با کفش‌هایی پاره از فقر و نداری. به ناچار عصرها شاگرد بنا بود.

*عبدالکریم نصرالله، میوه‌فروش دوره‌گردی بود در صور لبنان صبح‌ها چرخ‌دستی پرسروصدایش را به راه‌ می‌انداخت و کوچه به کوچه تا غروب میگشت تا آخرین دانه‌های سیب و زیتون‌اش فروش برود. پسر کوچکی هم روی چرخ‌دستی‌اش می‌نشست و همراهی‌اش میکرد. حسن!

*اسقاطیل بود.

اسقاطیل تازه‌تاسیس و تازه‌نفس بود.

قوی بود.

با ارتباطات قوی و تجهیزات بسیار.

اسقاطیل خدای خاورمیانه بود.

همه همزمان جاری بود؛

هیچ‌کدام اما نمی‌دانستند تقدیر چه نقشه‌ها برایشان دارد. نه آقا روح‌الله. نه سیدعلی. نه قاسم. نه حسن و نه آن جرثومه سرطانی.

تقدیر تو بخوان خداوند خدا مهر روح‌الله را از دهکده‌های محقر حومه پاریس در قلب‌های همیشه‌تپنده‌ی پابرهنگان عالم انداخت.

خدا روح‌الله را ساکن جماران میخواست نه نوفل‌لوشاتو.

ساکن قلب‌‌های غبارگرفته و بنده‌زده‌ی ما مستضعفین.

ما رعیت کوخ‌نشین کلافه از ستم‌ها.

سیدعلی را هم.

و خدا خواست که ما فقرا؛

ما پابرهنگان خمینی‌دوست؛

ما ستم‌کشیده‌های شلاق‌خورده؛

ما حبس‌کشیده‌ها در سلول کناری سیدعلی؛

ما ایمان‌آورندگان به «نرید ان نمن علی الذین استضعفوا»؛

ما آقای جهان شویم.

همین ما گرسنه‌های کفش‌پاره‌ی بنا و میوه‌فروش.

نظم جهان را عوض کنیم و بر خدای خاورمیانه طغیان کنیم؛

موشک‌ها و راکت‌هایمان را از زمین و آسمان بر آنها بباریم و منطقه را زیر پوتین‌هایمان قرق کنیم.

آتش به خرمن کفر بیندازیم و با پای خودشان به پناهگاه‌هایی بفرستیم‌شان با دیوارهای سیاه و منجمد،به طول و عرض قد آدمیزاد!

سید علی امروز از کنج سلول بیرون آمده؛

زیلوی آبی استضعاف‌نشان خود را زیر پا انداخته.

از مسلحان تحت امر خود سان می‌بیند و انگشت‌ غضبش را به‌سوی خدای خاورمیانه نشانه رفته؛ که پیوسته خدای سیدعلی و روح‌الله، بزرگ‌تر از خدای خاورمیانه است.

 

مهدی مولایی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۰۲ ، ۰۱:۲۴
مرکز اندیشه کوثر
۱۵ مهر ۱۴۰۱

دفع فتنه مقتدی صدر

اقدام معنی دار آیت الله حسینی حائری، مقتدی صدر را در یک سردرگمی عجیبی قرار داده است. حضرت آیت الله حائری که پس از شهید آیت الله صدر و به وصیت ایشان بعنوان مرجع دینی مقلدان ایشان معرفی شده بود، امروز اعلام کرد به دلیل ناتوانی جسمی و بیماری از مرجعیت انصراف داده و از مقلدانش خواست تا از حضرت آیت الله خامنه ای که شایسته ترین فرد برای رهبری امت اسلامی است پیروی کنند.

ایشان اضافه کرده اند هر کسی بخواهد با بهره‌بردن از نام شهیدان صدر میان مردم عراق اختلاف بیندازد و درحالی که فاقد درجه اجتهاد و دیگر شرایط لازم است بخواهد رهبری شرعی را بر عهده بگیرد از صدری ها نیست. این مرجع شیعیان اگرچه نامی از مقتدی صدر نبرده، اما پر واضح است که با این اقدام ضمن برائت از مقتدی، خواسته تا تکلیف مقلدان خود را در این بزنگاه حساس روشن و برایشان راه را از چاه مشخص نماید.

ایشان با این اقدام تاریخی، ضمن اثبات بصیرت و آگاهی بی نظیرشان ‏پیام بسیار مهم و معنی داری منتقل کردند و در واقع حق را از باطل مشخص نمودند. نام بردن از آیت الله خامنه ای و معرفی ایشان به مقلدان خود، ضمن روشن کردن مسیر برای مردم عراق، خصوصا حامیان جریان صدر، حاوی این پیام بود که هم مردم و هم مقتدی صدر بدانند طرف حق، و طرف باطل کدامند.

‏این حرکت آیت الله حائری بنیان تفکرات مقتدی صدر را فرو خواهد ریخت و حامیان واقعی شهیدان صدر را از اردوگاه مقتدی دور خواهد کرد. هرچند مقتدی صدر پس از این تصمیمِ آیت الله حائری اعلام کرد برای همیشه از سیاست کناره خواهد گرفت، لیکن با سوابقی که از وی موجود است، احتمال تحرکات مجدد از سوی او وجود دارد، و یقینا اگر زمانی تصمیم به بازگشت بگیرد، هستند نفوذی هایی که اراذل و اوباش را گرد او جمع کنند و سبب آشفتگی گردند. اما اتفاق مهم امروز مشروعیت زدایی از مقتدی بود که جبهه بندی ها را روشن و تکلیف جریانهای شیعی عراق را روشن تر از پیش نمود.

‏اکنون برخورد با قانون شکنان و اوباش نیز برای نهادهای قانونی راحت تر است، زیرا حق واضح تر از همیشه شده است و قطعا عقلای عشایر عراق درک بهتری از شرایط خواهند داشت، خصوصا آنکه در بیانیه آیت الله حائری تلویحا بر ادعای رهبری احتمالی مقتدی صدر خطی قرمز کشیده شده است.

‏این حرکت تاریخی آیت الله حائری همچنین پیروان واقعی شهیدان صدر را به پیروان حضرت آیت الله سیستانی نزدیک تر میکند، خصوصا اینکه در روزهای اخیر صدری ها در واکنش به مواضع نماینده آیت الله سیستانی که مردم را صرفا به تبعیت از مرجعیت و نه شخص دیگری دعوت کرده بود واکنش نشان داده بودند!

 

✍🏻: انصاری

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۰۱ ، ۱۶:۰۵
مرکز اندیشه کوثر

جناح‌بندی‌ها اغلب وسیله‌‌‌ای سرگرم‌کننده برای مردم و ابزار مهمی برای معامله‌ها و حل معادله‌های پشت‌پرده قدرت است؛ تجربه ثابت کرده منافع مشترک سیاسیون (از هر جناحی)، آنها را بر سر موضوعاتی علیه مردم و ولی ‌جامعه متحد می‌کند!

ابراز مخالفت رهبری با حرکت غلط برخی از مردم در شعاردادن و قطع صحبت حسن خمینی در مراسم ارتحال امام، جز احترام به جایگاه خطیب و حفظ حرمت مراسم ارتحال و جلوگیری از بدعت بهم ریختن مراسم و عدم دودستگی و تشتت بین مردم نبود و به یقین هرشخص دیگری در جایگاه سخنران ایستاده بود، رهبری با همهمه و شلوغ کاری و قطع سخنرانی اش مخالف می کردند.

القصه؛ جریان اصلاحات با همراهی اصولگرایان با استفاده از عملیات روانی، این رخداد را محملی برای رد همه اتهامات سیاسی و زندگی اشرافی حسن خمینی و تایید مواضع سیاسی وی قرار داده و به تحریف، آن را حمایت رهبری از حسن‌خمینی خواندند! و همین امر را دستمایه تاخت و تاز به انقلابیون قرار دادند.

حالا حسن خمینی به بهانه مراسم وداع با جنازه مرحوم دعایی، محمدخاتمی را به جایگاه سخنرانی در حسینیه جماران دعوت کرده و به وی تریبون می‌دهد؛ کسی که سال ۸۸ به قصد ساقط کردن نظام و جایگاه ولی‌فقیه پا به میدان گذاشت!!

این دست حمایت‌ها مبین این است که بی شک منافع مشترک جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا ایجاب می‌کند حسن خمینی که به حسینیه جماران (که تا حیات امام مامنی برای مستضعفان و پابرهنگان بود) و رابطه نسبی با امام امت به چشم طعمه می‌نگرد، همچنان در صحنه سیاست باقی بماند، نقش‌آفرینی کند و یاغیان انقلاب را تکریم کند.

اما باید صحنه را بهم زد؛ منافع مشترک اهل تزویر با فتنه گران و پادوهای آنها در سال 88 باید تخریب شود؛ نه با رفتارهایی مثل آنچه رهبری با آن مخالفت کرد و جریان رسانه‌ای منتفع، آن را مصادره به مطلوب کرد بلکه با فریاد روشنگری و تبیین اهداف جریان تحریف، به مبارزه با آن پرداخت و پایشان را از هزارتوی سیاست قطع کرد.

✍️:چیتگر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۰۱ ، ۰۵:۱۴
مرکز اندیشه کوثر
۱۱ خرداد ۱۴۰۱

محمدکاظم آل صادق

در سیستم‌هایی ‌که به مرور زمان، ساختارهای قاعده مند، کارا و با بهره وری بالا را برای خود فراهم آورده‌اند، چرخه نخبگان نه تنها موجب عقب‌گرد از دستاوردها که باعث فراهم شدن ایده‌ها و خلاقیت‌های جدید در راهبرد ها و تاکتیک ها می‌شود.

‌این امر به خصوص زمانی که با انباشت تجربه مواجه شود، می‌تواند تا حد زیادی موفقیت را در پی داشته باشد.

‌از جمله کسانی که انتصاب آن‌ها بسی مایه امیدواری بیشتر می‌شود، محمدکاظم آل صادق است. او که در دوران خدمت خود سال‌های بسیاری را دوشادوش فرمانده شهید نیروی قدس سپری کرده و آموزه‌های ارزشمندی را سینه به سینه دریافت کرده، حالا ماموریتی خطیر در عراق را روی شانه‌های خود که آثار جانبازی هم بر آن دیده می‌شود، حس می‌کند.

‌هر چند که سفیر جمهوری اسلامی در عراق صرفا ماموریت پیگیری‌های دیپلماتیک را بر عهده داشته و امورات میدانی و حمایت‌های مستشاری از طریق دیگری دنبال می‌شود، اما حضور و بازیگری سفیری که خود متولد نجف بوده و عراق را با گوشت و پوست خود حس کرده که من او را سیاس و مرموز می‌نامم، می‌تواند گره‌گشای امور بسیاری باشد.

‌دعایش کنید.

: علیزاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۰۱ ، ۰۵:۰۰
مرکز اندیشه کوثر

بعد از نزدیکی بشار اسد به امارات و سرکار آوردن خاندان نزدیک به امارات در سوریه و ترس از معامله قرن و کوتاه آمدن از حفظ امنیت ایرانیها در سوریه در عوض بازسازی سوریه توسط ارتجاع عرب ، دوباره تدبیر سیدعلی را ببینید.

اینکه نهایتا پس از مشاهده اوضاع سرزمین‌های اشغالی و طبل توخالی بودن قدرت شیاطین، و کاهش حضور روسیه در سوریه، گوش بشار توسط ایران به گونه ای نرم اما کاملا قاطع پیچانده شد که باید برای عرض «غلط کردم» خودش به ایران می‌آمد.

خدا افتخار سربازی و هم عصر بودن با این سلاله فاطمه را از ما نگیرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۰۱ ، ۲۲:۲۹
مرکز اندیشه کوثر
۲۲ فروردين ۱۴۰۱

اطراف ایران چه خبر است

رفت و آمدهای اخیر سران عرب، آشتی‌کنان امارات و ترکیه ، ملاقات صهیونیستیها با الهام علی‌اف و اردوغان و بن‌زاید و اخیرا اجلاس شرم الشیخ و دیدار بِنِت، بن‌زاید و السیسی همه مربوط به جهان پسا حمایتِ آمریکا و تشکیل ائتلافهای امنیتی برای مقابله با ایران و حفظ اسرائیل است.

ائتلافهای امنیتی که در مرحله اول در حال اقدام برای محاصره کردن ایران میباشند« ائتلاف ترکی-آذری با پشت‌پرده سرویس مخفی انگلیس، ائتلاف عبری-عربی در جنوب و البته کردستان عراق، طالبان در شرق و ارتش تجهیز شده و البته کاملا غربگرای عراق و قدرتگیری جریانات معاند با مقاومت و ایران در بغداد».

مرحله بعدی شامل دوگانه تجهیز گروههای تجزیه طلب و همزمان تلاش برای رشد اقتصادی کشورهای فوق و مقابله با تجارت و رشد اقتصادی ایران جهت کمتر شدن اعتماد به نفس ملی آریایی‌ها و ایجاد نارضایتی بیشتر برای همراهی با تجزیه طلبان است.

البته قضیه طالبان متفاوت از سه مورد بالا است و ائتلافهای مذکور با تغذیه مادی آن، صرفا مصائب امنیتی و ۸ و نیم میلیون مهاجر فعلی را بر ایران تحمیل خواهند کرد.

نتیجتا همه موارد فوق نشان از این دارد که اگر ایران بدنبال ارتقای بازدارندگی،هم در بعد نظامی و هم اقتصادی و بازسازی سرمایه اجتماعی حاکمیت خود نباشد، بتدریج محاصره و تضعیف شده و چه بسا با قدرت یافتن جریانات تجزیه طلب تبدیل به «یوگسلاوی خاورمیانه» شود.

فرصت بحران نفت و احتمالا تنفس موقت برجام باید به تقویت زیرساختهای اقتصادی و نظامی کشور بیانجامد در غیر این صورت ایران قافیه را باخته و به ایرانستان تبدیل خواهد شد.

نکته مهم در مورد مذاکرات وین آنکه، برای در امان ماندن از ناتوی بین‌المللی، نباید میز برجام به فروپاشی بازدارندگی هسته‌ای ایران بیانجامد در غیر این صورت، قبل از انکه ائتلافهای فوق بخواهند تمام قوای خود را بکار گیرند، با چند ضربه کاری و هزینه ساز می توانند زیرساختهای قدیمی نظامی ایران بخصوص ارتش را، زمین گیر و اعتماد بنفس ملی ایران را ویران نمایند، کاری که با ترور فرمانده در فرودگاه بغداد گام اول آن را برداشتند و حالا با سعی برای دور کردن سوریه از ایران تا حدودی پیش رفته‌اند.

اگر بخواهم با نگاه عاقلانه جهت حفظ امنیت ملی کشورم نظری بدهم، امروز روز عدم مخاصمه با طالبان، و همچنین فروش برخی فناوری‌های هایتک و مورد نیاز روسیه در جنگ با ناتو، در عوض نوسازی برخی ساختارهای مهم نظامی خصوصا در حوزه هوایی، پدافندی و دریایی و همچنین نیروگاههای اتمی و صنعت گاز و نفت است.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۰۱ ، ۲۰:۵۰
مرکز اندیشه کوثر
۲۰ فروردين ۱۴۰۱

فتنه اینروزهای پاکستان

به صورت خلاصه، نزدیکی دولت عمران خان و حزب تحریک به ایران، چین و روسیه،قرار گرفتن پاکستان در مسیر راه‌گذر جاده ابریشم ،اقدام جهت واردات گاز از روسیه از مسیر ایران، عدم اعطای پایگاه نظامی به آمریکا پس از خروج از افغانستان و منطقه استراتژیک نزدیک به ایران و چین، گسترش مراودات اقتصادی با شرق، داشتن گرایشات نزدیک به تشیع و مخالفت با حزب مسلم لیگ به رهبری نواز شریف و نزدیک به وهابیت سعودی، عدم شرکت در معامله قرن و مخالفت با حضور در جنگ یمن ،از جمله موارد مخالفت جبهه غربی_عربی_عبری با او است؛

تا جایی که مانند «بی نزیر بوتو» اقدام برای حذف فیزیکی او در دستور کار بخش اسیای جنوبی وزارت خارجه امریکا قرار گرفت،اما پس از ناکام ماندن این پلن،پارلمان این کشور تحت نفوذ سفارتخانه‌‌ها درصدد برکناری او برآمدند.

پس از درخواست کمک عمران خان از یکی از کشورهای منطقه که سابقه خنثی سازی کودتا در ترکیه، کودتا علیه امیر قطر نجات قطر از بحران، نجات سوریه و عراق از داعش و حفظ دولت های قانونی آنها در کارنامه خود داشته، اطلاعاتی در اختیار سازمان اطلاعات ارتش پاکستان قرار می‌گیرد که قطعیت اقدام جهت تجزیه پاکستان در آن سبب می‌شود تا ارتش غربگرای پاکستان و دستگاه امنیتی آن نیز به توطئه بودن اقدام پارلمان صحه بگذارد و با دستور رئیس پارلمان،جلسه رای‌گیری کنسل شود.

در این هنگام با اقدام غیرقابل پیش‌بینی و البته مشورت شده از سوی عمران‌خان، درخواست انحلال پارلمان و انتخابات مجدد اعلام،و با موافقت رئیس جمهور ، فتنه پارلمان در نطفه خفه میشود.

همچنین انحلال پارلمان،همزمان سبب ساقط شدن نخست وزیر نیز میگردد،که بنظر می‌رسد عمران‌خان با این عمل بر روی اقبال مردم به خود و یکدست کردن پارلمان وارد قماری نزدیک به پیروزی شده است.

در شرایط عادی، با برکناری نخست وزیر توسط پارلمان، باید رئیس مخالفین پارلمان،نخست وزیر موقت تا انتخابات مجدد پارلمان شود،اما درصورتی که نخست وزیری با انحلال پارلمان، به پایان برسد، این خود عمران‌خان است که میتواند تا انتخابات مجدد(نود روز دیگر)،نخست‌وزیر موقت کشور باقی بماند.

البته در این مدت ائتلاف غربی_عربی_عبری بیکار نخواهند ماند!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۱ ، ۱۶:۵۰
مرکز اندیشه کوثر
۳ فروردين ۱۴۰۱

حقوق بشر سلبریتی ها

بعد از اظهار نظرهای مسخره ی خواننده ی به اصطلاح معروف (ابی) راجع به خلیج فارس و کشورهای حوزه‌ی خلیج، چند سوال برایم بوجود آمد که چند خطی با شما به اشتراک می‌گذارم.

پس حقوق بشر ، کودک مجرم و بن سلمان متجدد چی شدند؟

چند روز پیش بنا به اعلام رسمی رژیم آل سعود ، ۸۱ نفر از جمله ۴۰ شیعه بنا به جرم هابی که اعلام نشده ، گردن زده شده و رکورد گینس در اعدام افراد طی یک روز شکسته شد؟!

گفته می شود یکی از این افراد کودکی بوده که در سال ۲۰۱۲ و در سن ۱۳ سالگی دستگیر شده و اینک در ۲۲ سالگی گردن زده شد.

پس کجا هستند سازمان های حقوق بشری و کمیته های عفو بین الملل و  کمیسیون حقوق بشر و همه رسانه هایی که مدام از مجرمان و  تروریست هایی که در ایران به جرم قتل و غارت دهها و صدها و هزاران نفر از مردم بیگناه محاکمه شده و می شوند از ماهها قبل ، حمایت کرده و اشک تمساح می ریزند؟

کجا هستند آن به اصطلاح فعالین حقوق بشر و آزادی و مخالفین با اعدام در جهان که برای مجازات یک مرتکب قتل عمد یا قاچاقچی دهها تن مواد مخدر و یا تروریست مردم کوچه و خیابان ، گریبان چاک می کنند و عربده می کشند؟

کجا هستند آن شبه سلبریتی هایی مثل  ابراهیم حامدی ( ابی ) که فقط با صدای یک سوت از بلندگوهای بیگانه ، سر و دم تکان می دهند و به اصطلاح بیانیه صادر کرده و در  شبکه های مجازی ابراز انزجار می نمایند؟

کجا هستند آن جوگیرها و ذوق مرگ شده هایی که از بازی های آل سعود به رقص در آمده بودند و مرتب از آزادی های نمایشی اعطایی  بن سلمان مثال می آوردند ؟

یعنی همگی این افراد از این موجود مهیبی به نام آل سعود مواجب می گیرند؟

یا برخی هم بی جیره و مواجب هستند؟

بدا به حال ما و وا اسفا از این همه سفله گری و زبونی و بی غیرتی .... وا اسفا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۰۱ ، ۰۲:۲۸
مرکز اندیشه کوثر