مرکز اندیشه کوثر

دارای مجوز از سازمان تبلیغات اسلامی مشهد مقدس
مشخصات بلاگ
مرکز اندیشه کوثر

سلام علیکم
لاحول و لا قوه الا بالله
ان شاء الله با عنایت حضرت فاطمه سلام الله علیها، وبلاگ مرکز اندیشه کوثر زیر نظر تشکیلات محبان الزهرا (س) از تاریخ 7 اسفند 1399 مصادف با ولادت امام علی (ع) آغاز به کار می کند. امید است نگاه ویژه آن حضرت شامل حال این تشکیلات گردد و عنایات ایشان هادی و گره گشای راهمان باشد.
پروردگارا ما را برای خودت و برای راهت و برای نظام اسلامی و انقلاب مهدوی تربیت بفرما.
یا علی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آمریکا» ثبت شده است

هارون هیوبی عکاس نشریه نشنال جئوگرافیک وقتی به کمپ رزرو پانگریج رفته بود، بومیان لاکوتا او را برادر یا عمو خطاب می‌کردند. اما هیوبی خوب می دانست که در هر شرایطی یک  واشیچو است. واشیچو در ادبیات لاکوتاها به افراد غیر سرخ پوست می‌گفتند، اما معنی دیگری هم دارد که آن به معنای «کسی است که بهترین قسمت غذا را برای خود برمی‌دارد.» هیوبی وقتی باخود فکر کرد که سفیدها مدرسه‌های خصوصی دارند، امکانات رفاهی دارند، پول توی جیبشان دارند، خوب می‌فهمید لاکوتاها همه چیزشان را باختند تا سفید پوستان برنده باشند! و این فقط در مورد مردم لاکوتا صادق نیست بلکه راجع به تمام مردم بومی دنیاست!! من ترجیح می‌دهم که سرگذشت بومیان آمریکای شمالی را فلسطین یک نامگذاری کنم. می دانید چرا؟ تاریخ بومیان آمریکا چیزی ندارد جز جنگ‌ها و معاهدات زیر پا رفته توسط سفیدپوستان به علاوه «کشتارهایی» که شیادانه نام «نبرد» بر روی آن گذاشته می‌شد. نکته حیاتی این که تمام این اتفاقات در لوای سلسله اقداماتی بزک شده به نام «توسعه ایالات متحده» بوده است. مثلاً قانون  هومستد (Homestead_Act)  آبراهام لینکلن که موجب هجوم سیل آسای جمعیت سفیدها به سمت مناطق سرخ پوست نشین شد، قطعا نمی‌تواند بدون اغراض تصفیه نژادی طراحی شده باشد. با اسم زیبای مالکیت خصوصی، ۸۰ میلیون هکتار از زمین‌های لاکوتاها توسط دلالان سفید پوست بلعیده شد. همچنین به بهانه تشویق مالکین سفیدپوست برای ساختن خانه در مزارع هکتاری با قیمتی ارزان، بومیان چند هزار ساله منطقه را با زور به کمپ‌های رزرو کوچاندند. اردوگاه آوارگان به گوشتان آشنا نیست!؟ جالب است بدانیم که به ساکنان سفیدپوست جدید مناطق قبایلی لاکوتا  شهرک نشین می‌گفتند. تصویر اذهان جمعی شرقی ها از معاهدات با غرب چیست؟

در آمریکا هم معاهده  فورد لارمی در ابتدا چیزی جز مرزبندی مناطق بومیان به عنوان کشور مستقل نبود، ولی به راحتی به واسطه قانون هومستد نادیده گرفته شد و هر بار که بومیان برای عهدشکنی سفید پوستان درگیر به جنگ با این انسان های  مدرن بربر می‌شدند، کشتار، اعدام دسته جمعی، کوچ اجباری، فشار و سخت‌گیری جدید در انتظارشان بود. مثلاً آبراهام لینکلن با اجرای طرح  راه آهن سراسری از وسط سرزمین بومیان کلید جنگی فراگیر توسط  ابر سرخ (سه قبیله بومی) را زد که موجب سه شکست سخت ارتش آمریکا از بومیان شد و  معاهده فورد لارمی ۲ تضمین مالکیت  تپه بلک هیلز ، اعطای حق کشاورزی و شکار در ایالت‌های اطراف و بسته شدن دریاچه پائودر ریور به روی سفید پوستان شد. یعنی فقط سمبه پر زور شاید توانست احقاق حقی کند. سوابق تاریخ استعماری ۳۵۰ ساله غرب تا آن روزها، دست سفیدپوست ها را در بازگشت به تقابل با بومیان پر می کرد. این بار با تکمیل راه آهن سراسری و همزمان عزیمت وسیع شکارچیان سفید که نابودکننده منبع مهم غذایی  بوفالوها و پوست چرم تن پوش بومیان شد، باز گشتند. و باز قانونی تمامیت خواهانه به نام  قانون تملک بومیان غیر از نادیده انگاشتن مرزها، اینبار کل بومیان سرخ پوست را تحت تملک دولت تعریف نمود که بر اساس این قانون، بومیان اجازه خروج از کمپ‌ها را نداشته و از اینجا بود که لاکوتاها تبدیل به  اسیران جنگی بومی آمریکا شدند.

مدرن بربرهای سفیدپوست با شروع  تب طلا در ۱۸۷۴ به تپه‌های بلک هیلز هجوم آوردند و  جورج آرمسترانگ کاستر روانه این تپه مقدس شد و به پیشنهاد کاستر، کنگره به دنبال راهی برای نقض کلیه معاهدات قبلی گشت و اینجا شروع جنگ لاکوتا با کاستر بود. یا  قانون داوز در ۱۸۸۷ نسخه جدید قانون هومستد آبراهام لینکون بود که به موجب آن مالکیت اشتراکی بومیان بر زمین ها ملغی شده و به اجبار باید قسمت بندی های جدید به بومیان به عنوان ملک خصوصی واگذار می‌شد. خب تجربه هومستد به وضوح نشان داده بود که این طرح نیز راهی برای حضور مجدد سفته بازان برای خرید زمین‌های مرغوب بومیان و پایان مالکیت بومیان بر سرزمین آبا و اجدادیی‌شان بود. اکنون شاید واضح‌تر باشد که چرا متن حاضر را اولین فلسطین تاریخ نام گذاشتم.

سال ۱۸۹۰ و  کشتار وُندِدنی توسط ارتش آمریکا مهر پایانی بر مالکیت، عزت، هویت و قدرت بومیان لاکوتا و تقدیم گورستان جمعی به بازماندگان ایشان توسط انگلوساکسون ها بود. هیچ رسانه‌ای در قلب جزیره دور افتاده آمریکای شمالی سال ۱۹۰۰ وجود نداشت که به دنیا بگوید آن جمعیت ۸.۵ میلیونی سال ۱۴۹۲ میلادی حالا به کمتر از ۲۵۰ هزار نفر رسیده بود. تازه اگر آمار توسط نهادی بی طرف تایید شده باشد. ۸۰ سال بعد یعنی ۱۹۸۰ زمانی که چند نسل از آن خاطرات تلخ گذشته بود، طولانی‌ترین روند دادرسی تاریخ ایالات متحده، بین  قبیله سو و دولت انجام شد که به موجب رای دادگاه، ۱۰۶ میلیون دلار غرامت به نفع بومیان صادر شد. لاکوتاها اعتراض کردند و گفتند که بلک هیلز فروشی نیست اما راه به جایی نبردند.

سال ۲۰۱۰ آمارها درباره وضعیت لاکوتاها بسیار بسیار تکان دهنده است. تاریخی مملو از نقض معاهدات، کوچ اجباری ، استعمار و کشتار دسته جمعی بومیان آنان را به بدترین وضعیت ممکن رسانده است:

* بیکاری در کمپ رزرو پانگریج ۸۵ تا ۹۰ درصد

* عدم توانایی دولت ایالتی در ساخت خانه جدید

* سکونت بومیان در بناهای پوسیده و در کنار ۵ خانواده دیگر

*۳۹ درصد فاقد برق

*۶۰ درصد آلوده به قارچ سیاه

*۹۰ درصد زیر خط فقر فدرال

* بیماری سل ۸ برابر متوسط آمریکا -مرگ نوزادان ۳ برابر قاره

* شیوع عجیب سرطان

* ۷۰ درصد ترک تحصیل دانش آموزان

* ترک شغل معلمان

* اعتیاد به الکل و خشونت

* ۵۰ درصد جمعیت بالای ۴۰ سال مبتلا به دیابت و

* امید به زندگی ۴۶ سال!

هیوبی این گونه صحبت خود را به پایان می‌رساند: او می‌گوید آخرین پرده هر نسل کشی موفقیت آمیز این است که ظالم و غاصب از کنار به صحنه که خود ایجاد کرده نگاه می‌کند و می‌گوید: «وای خدای من این‌ها دارند چه بلایی سر هم می‌آورند؟! این‌ها دارند خودشان را می‌کشند!» ولی سفید پوستان آمریکا باید بدانند این وضعیت میراث ملی آمریکا است. وضعیت غم انگیز بچه‌های بومی که در کمپ اسرای جنگی به دنیا می‌آیند در واقع استخوان‌های بهترین قسمت غذا هستند! بله دقیقا تمامی این فجایع توسط واشیچو ها اتفاق افتاده است و راه جبران آن گسیل گروه‌های خیریه و رنگ آمیزی مدارس کمپ ها نیست. سفید پوستان باید زمین‌های بومیان و تپه مقدس بلک هیلز را به بومیان پس بدهند و به آنها هیچ ارتباطی ندارد که با آن چه می‌خواهند بکنند. می دانم به چه چیز فکر می کنید، همه اتفاقات رخ داده برای ما مسلمانان غرب آسیا تنها یک تجدید خاطره است.

برگرفته از کتاب خاطرات هارون هیوبی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۰۲ ، ۲۳:۱۶
مرکز اندیشه کوثر
۲۲ فروردين ۱۴۰۱

اطراف ایران چه خبر است

رفت و آمدهای اخیر سران عرب، آشتی‌کنان امارات و ترکیه ، ملاقات صهیونیستیها با الهام علی‌اف و اردوغان و بن‌زاید و اخیرا اجلاس شرم الشیخ و دیدار بِنِت، بن‌زاید و السیسی همه مربوط به جهان پسا حمایتِ آمریکا و تشکیل ائتلافهای امنیتی برای مقابله با ایران و حفظ اسرائیل است.

ائتلافهای امنیتی که در مرحله اول در حال اقدام برای محاصره کردن ایران میباشند« ائتلاف ترکی-آذری با پشت‌پرده سرویس مخفی انگلیس، ائتلاف عبری-عربی در جنوب و البته کردستان عراق، طالبان در شرق و ارتش تجهیز شده و البته کاملا غربگرای عراق و قدرتگیری جریانات معاند با مقاومت و ایران در بغداد».

مرحله بعدی شامل دوگانه تجهیز گروههای تجزیه طلب و همزمان تلاش برای رشد اقتصادی کشورهای فوق و مقابله با تجارت و رشد اقتصادی ایران جهت کمتر شدن اعتماد به نفس ملی آریایی‌ها و ایجاد نارضایتی بیشتر برای همراهی با تجزیه طلبان است.

البته قضیه طالبان متفاوت از سه مورد بالا است و ائتلافهای مذکور با تغذیه مادی آن، صرفا مصائب امنیتی و ۸ و نیم میلیون مهاجر فعلی را بر ایران تحمیل خواهند کرد.

نتیجتا همه موارد فوق نشان از این دارد که اگر ایران بدنبال ارتقای بازدارندگی،هم در بعد نظامی و هم اقتصادی و بازسازی سرمایه اجتماعی حاکمیت خود نباشد، بتدریج محاصره و تضعیف شده و چه بسا با قدرت یافتن جریانات تجزیه طلب تبدیل به «یوگسلاوی خاورمیانه» شود.

فرصت بحران نفت و احتمالا تنفس موقت برجام باید به تقویت زیرساختهای اقتصادی و نظامی کشور بیانجامد در غیر این صورت ایران قافیه را باخته و به ایرانستان تبدیل خواهد شد.

نکته مهم در مورد مذاکرات وین آنکه، برای در امان ماندن از ناتوی بین‌المللی، نباید میز برجام به فروپاشی بازدارندگی هسته‌ای ایران بیانجامد در غیر این صورت، قبل از انکه ائتلافهای فوق بخواهند تمام قوای خود را بکار گیرند، با چند ضربه کاری و هزینه ساز می توانند زیرساختهای قدیمی نظامی ایران بخصوص ارتش را، زمین گیر و اعتماد بنفس ملی ایران را ویران نمایند، کاری که با ترور فرمانده در فرودگاه بغداد گام اول آن را برداشتند و حالا با سعی برای دور کردن سوریه از ایران تا حدودی پیش رفته‌اند.

اگر بخواهم با نگاه عاقلانه جهت حفظ امنیت ملی کشورم نظری بدهم، امروز روز عدم مخاصمه با طالبان، و همچنین فروش برخی فناوری‌های هایتک و مورد نیاز روسیه در جنگ با ناتو، در عوض نوسازی برخی ساختارهای مهم نظامی خصوصا در حوزه هوایی، پدافندی و دریایی و همچنین نیروگاههای اتمی و صنعت گاز و نفت است.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۰۱ ، ۲۰:۵۰
مرکز اندیشه کوثر
۲۰ اسفند ۱۴۰۰

سلبریتی گرین‌کارتی

در اوایل قرن و میان نفوذ عمیق حزب توده در ایران دهه ۲۰، ضرب‌المثلی باب بود که «اگر صبح رادیو اعلام کند در مسکو برف می‌بارد، توده‌ای‌ها با چتر در خیابان‌های تهران راه می‌روند»...

حالا شده است حکایت امثال حمید فرخ‌نژاد !

این شو مسخره هنرمند ایرانی، «توده‌ای-آمریکایی» بودن در آخرین ماه قرن است... نه چون جنگی که تا اینجا حداقل چندهزار کشته داشته است را محکوم کرده، چون چترش را بعد از برف اروپا و آمریکا باز کرده است... دیده است حالا که همه در آنسو حمله روسیه به اوکراین را «وحشیانه» خوانده‌اند خواسته او هم این توحش را محکوم کند، دیده است حالا که همه روسیه را تحریم می‌کنند او هم به سهمش تحریم و توبیخی کرده باشد...

البته این هنرمند زمانی که «وحشیانه» ترین تحریم تاریخ از سوی آمریکا به ملتش تحمیل شد از اسکار به مهاجرت و «جدایی» دلگیر نشد! وقتی دستمال به نعلین حاکم دبی می‌کشید و آرزو می‌کرد حاکم ایران شود از «وحشیانه» ترین نسل کشی در یمن آزرده خاطر نمی‌شد!

سلبریتی گرین‌کارتی ایران چترش را هرجایی باز نمی‌کند اما لاجرم مشت تناقضش بدجاهایی باز می‌شود...

بالاخره او هم مشکلات خاص خودش را دارد، زیر تامین همین ده هزار دلار هم زاییده است!

بدیهیات: موضوع جنگ خوب و جنگ بد، به نفع یا به ضرر ایران یا حتی میزان تلفات نیست، موضوع ادراک جنگ است... ما جنگ را بر چه مبنا می‌فهمیم و کجا چترمان را برایش باز می‌کنیم؟

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۰۰ ، ۱۵:۵۹
مرکز اندیشه کوثر

لینک نمایش ویدئو در آپارات

 

سه هفته پیش این ویدئو که بخشی از یک برنامه تلویزیونی در افغانستان است، در فضای مجازی وایرال شد و تیترهای تحقیرآمیز و ناامید کننده، اذهان‌ ما اهالی ایران را هدف گرفت.

از آن روز تا کنون، در ایران دلار حدود ۱۲۰۰ تومان گران‌تر شد و در افغانستان، طالبان، این عنصر خطرناک و ترسناک، پایتخت کشور را فتح کرد، دولت سقوط کرد و شبکه‌های تلویزیونی تعطیل شدند، مردم آواره شدند، آمریکایی‌ها هم که ۲۰ سال کشورشان را اشغال کرده بودند، اعضای سفارت خودشان را خارج کرده و به قول افغان‌ها به آنها پشت کردند(که تعبیر دقیقی نیست، چون آمریکایی‌ها با توافق با طالبان، به مردم افغانستان، خنجر زدند)

این ویدئو و این مرور، به من می‌گوید، اگرچه اقتصاد مهم است، اگرچه کاهش ارزش پول ملی، ذهن ما را با نگرانی همراه و برنامه‌ریزی برای ادامه زندگی را سخت کرده و می‌کند، اما نه امنیت و نه استقلال را نمی‌توان با چیزی عوض کرد.

روزی برای استقلال خون می‌دادند اما حالا این پول بی‌ارزش شده، شده تاوان استقلال‌خواهی ما.

در این راه برای ابر قدرت‌ها فرقی ندارد که چه هستی و که هستی!

خواه مصدق باشی و دولت ملی و اولین دولت مردمی، خواه جمهوری‌ اسلامی؛ هرگونه حرکت برای ایستادن روی پای خودتان، ابرقدرت‌ها را مجاب می‌کند برای نابود کردن‌تان!

استقلال‌خواهی هر کشوری در خاورمیانه، این انبار پر از نفت و گاز مترادف است با تحریم!

اگرچه در راه مستقل شدن، امثال اشرف غنی‌های بی‌شرف کم نداریم، اما چه کنیم، معتقدیم حفظ استقلال اگر به قیمت تحریم و زندگی سخت‌تر از حالت نرمال و ایده آل هم باشد، باز هم شرف دارد به زندگی همراه با چشم انتظاری برای نجات توسط چشم‌آبی‌ها که آن هم محقق نشود و مردم کشورمان آواره شوند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۵ شهریور ۰۰ ، ۰۸:۳۱
مرکز اندیشه کوثر

در جریان تحریم ایران توسط انگلستان در ماجرای ملی شدن صنعت نفت، وقتی دولت مصدق با خزانه خالی و بحران اقتصادی مواجه شد از دولت آمریکا درخواست کمک مالی کرد.

در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۳۱ جمهوری خواهان در آمریکا به پیروزی رسیدند، مصدق در خرداد سال ۱۳۳۲ بعد از اینکه آمریکایی ها مدام اعطای کمک مالی را به تعویق می انداختند، به پرزیدنت آیزنهاور نامه نوشت و تهدید کرد اگر آمریکا به ایران کمک نکند، او سیاستش را تغییر خواهد داد.

اما این نامه جواب عکس داد، آیزنهاور در پاسخ ضمن بیان شروطی برای مصدق نوشت: "اگر ایران این شرایط را رعایت نکند، دولت آمریکا با اعطای وام در حق مودیان مالیاتی آمریکایی شرط انصاف را رعایت نکرده است"

اما این همه ماجرا نبود، مصدق با سفیر آمریکا در تهران، هندرسون قرار گذاشته بود که در صورت منفی بودن پاسخ دولت این کشور، نامه منتشر نشود و محرمانه باقی بماند.

اما آمریکا نه تنها به مصدق کمک مالی نکرد بلکه نامه را منتشر کرده و باعث ایجاد جاروجنجال سیاسی در مطبوعات ایران و مخالفین مصدق شدند.

مصدق حرف از حکومت اسلامی و مبارزه با آمریکا نمیزد، اما آنجا که اقتضای منافع آمریکا بود، آمریکایی ها در مقابل انگلستان او را رها کرده و با اجرای کودتا موافقت کردند.

حال این موضوع را بگذارید کنار اینکه آقای ظریف، چند روز پیش آخرین نامه خود را به دبیرکل سازمان ملل ارسال کرد.

او از بی پاسخ گذاشتن نامه هایش توسط غربی ها گله می‌کند و خطاب به دبیرکل مینویسد:

ایران کشورهای اروپایی را آگاه ساخت که دیگر تدابیر جبرانی را به تعویق نخواهد انداخت. (با این وجود) هیچ اقدامی از سوی اتحادیه اروپا صورت نگرفت و تا شش ماه پس از آن نامه، هیچ یک از مشارکت کنندگان اروپایی برجام حتی به خود زحمت نگارش یک نامه در پاسخ به نامه ایران را هم ندادند.

ضمن اینکه در تحلیل رفتار اروپایی ها در جواب ندادن به "نامه هایش" می‌نویسد:

نتیجه نگران کننده دیگری که در طول تجربه طولانی ام در دیپلماسی بدست آورده ام این است که قدرت های غربی ورود به تعامل برابر با کشورهای با درآمد متوسط و نه حتی کشورهای در حال توسعه را کسر شأن خود می دانند - مگر آن که آن را همچون دوران مذاکرات برجام از سال ۹۲ تا سال ۹۴ غیر قابل اجتناب بیایند.

آنها عادت کرده اند که با«ما»ی غیر غربی همواره به عنوان موضوع، مشتری و تأمین کننده منابع و نه هیچ گاه به عنوان شریک رفتار کنند. بدیهی است که این نگرش در مورد ایران، با تمدن چندین هزار ساله اش، نتیجه معکوس داد.

قابل ذکر است، آقای روحانی نیز در روزهای پایانی مسئولیتش به عنوان رئیس تیم مذاکره کننده کشورمان در موضوع هسته‌ای (سال 82 تا 84) طی نامه ای تاریخی خطاب به محمد البرادعی می‌نویسد:

متأسفانه،در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابه‌ازای بسیار اندکی دریافت کرد و با قول‌های انجام نشده و درخواست‌های بیشتر روبه رو شد.

روحانی همچنین در کتاب خاطراتش راجع به مذاکرات هسته ای آن سال ها مینویسد:

«پیشنهادهای ارائه شده اروپایی ها به ایران به طورمضحکی کوتاه و نارسا می باشد. این پیشنهاد به دستور استعماری کاپیتولاسیون شبیه میباشد و توهینی به تمام ملت ایران است»

آمریکا، آمریکاست تاریخ جنایتشان را رتوش و فراموش نکنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۰۰ ، ۰۱:۱۷
مرکز اندیشه کوثر

مهمترین مصادیق مدیریت هشت ساله تهدیدی به نام حسن روحانی توسط رهبر انقلاب:

۱تلاش برای اصلاح مسیر و محتوای مذاکره با «جواز» از سر اجبار و «تمجید» از مذاکره کنندگان و تشخص دادن به آنان

۲. خنثی کردن توطئه آشوب و بی‌دولتی با حمایت از مصوبه منتسب به سران در قضیه افزایش سه برابری قیمت بنزین

۳. جلوگیری از هرج‌ومرج و بحران سیاسی امنیتی ناشی از بی‌دولتی با مخالفت با استیضاح روحانی و دفع مقدم استعفای او از طریق اصرار به ادامه کار رییس‌جمهور تا آخر

۴. جلوگیری از توطئه قتل عام کرونایی مردم با ایجاد ستاد کرونا و سپردن فرمان آن به دست حسن روحانی

۵. جلوگیری از آسیب و تلفات مردم ایران با ممنوع اعلام کردن واردات واکسن پرتلفات آمریکایی و انگلیسی و همزمان خلع اهرمِ فشار مذاکراتی از آمریکا به واسطه بستن باب واردات واکسن از آن دو کشور

۶. جلوگیری از فشار معیشتی و آشوب ناشی از آن با دستور به «رزمایش همدلی» و توزیع گسترده و مستمر اقلام خوراکی به عاملیت نهادهای زیرمجموعه رهبری

۷. واداشتن دولت به کار و هماهنگی با دیگر قوا با تدبیر جلسات سران سه قوه و لازم الاجرا اعلام کردن مصوبات آن

۸. جلوگیری از آسیب‌های سوء مدیریت اقتصادی دولت با یاری رساندن نهادهای انقلابی زیرنظر رهبری به تولید و اشتغال

۹. کنترل دولت و مهار مفسدین با انتصاب آیت‌الله رییسی به ریاست قوه قضائیه

۱۰. جلوگیری از تمدید دولت ترامپ با مخالفت مطلق با مذاکره ایران و آمریکا و خالی گذاشتن دست رییس‌جمهور آمریکا برای انتخابات

۱۱. تغییر محاسبه دشمن در حمله به ایران با فرمان به رزمایش‌های متعدد نظامی

۱۲. تغییر محاسبه دشمن و واداشتن آن به عقب نشینی، با ایجاد توازن وحشت و وارد کردن ضربات امنیتی متعدد و متقابل به آمریکا، اسرائیل و سعودی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۴:۱۸
مرکز اندیشه کوثر