کانون فرهنگی مرکز اندیشه کوثر

دارای مجوز فعالیت از سازمان تبلیغات اسلامی استان خراسان رضوی
مشخصات بلاگ
کانون فرهنگی مرکز اندیشه کوثر

سلام علیکم
لاحول و لا قوه الا بالله
ان شاء الله با عنایت حضرت فاطمه سلام الله علیها، وبلاگ مرکز اندیشه کوثر زیر نظر تشکیلات محبان الزهرا (س) از تاریخ 7 اسفند 1399 مصادف با ولادت امام علی (ع) آغاز به کار می کند. امید است نگاه ویژه آن حضرت شامل حال این تشکیلات گردد و عنایات ایشان هادی و گره گشای راهمان باشد.
پروردگارا ما را برای خودت و برای راهت و برای نظام اسلامی و انقلاب مهدوی تربیت بفرما.
یا علی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سپاه پاسداران» ثبت شده است

یکی از دوستان، بخشی از بیانیه سپاه پاسداران نسبت به آتش بس غزه را فرستاده بود و می گفت:

«این فتح مبین و پیروزی بزرگ که در آن اشاره شده ، مصداقاً یعنی چه؟ ما که هرچه می بینیم ، چیزی جز خرابی ، کشته شدن ، فلاکت مردم و شخم زده شدن غزه نیست.

قبول کنیم که شکست خورده ایم... »

پدیده های اجتماعی را می توان از زاویه نگاه های مختلف تحلیل کرد. بله ، میتوان با چنین عینک و زاویه نگاهی نیز تحلیل کرد اما این نگاه ، به شدت سطحی و ظاهربینانه بوده و اساساً متوجه ماجرا نشده است...

اما در زاویه نگاه راهبردی و دستگاه محاسباتی پروردگار، مهمترین مؤلفه ، «اراده انسانها» ست.

فتح بزرگ فلسطین این بود که توانست در مقابل وحشی گری شدید اسرائیل ، مقاومت کرده و اراده خود را بر آنها تحمیل کند. اساساً همانگونه که قرآن کریم می فرماید ، متعلق فتح و پیروزی ، ایستادگی و اراده انسان هاست ، نه مثلاً سالم ماندن خانه ها یا زنده ماندن انسانها، چون از سنخ «جنگ اراده‌ها» ست.

اراده اسرائیل ، نابودی حماس ، باز پس ­گیری اسرا با ابزار نظامی و در نهایت حذف جغرافیایی به نام فلسطین بود؛ اما این اراده پیش­نرفت ، چرا که مقاومت فلسطین و اراده آنها نگذاشت و این همان «فتح الفتوح فلسطین» است.

این همان زاویه نگاه امام خمینی به دفاع مقدس بود که فتح الفتوح جنگ را  «ساخت انسان­های مقاوم و با اراده» می دانست ، همان ها که توانستند اراده خود را بر صدام تحمیل کنند، با لحاظ همه خرابی ها و آسیب های ظاهری...  البته که این به معنای ندیدن کاستی ها و خطاها نیست ، بلکه حتی لازم و ضروری است.

سردار سلامی گفت : ما از جنگ آموخته‌ایم‌ هیچ ملتی خارج از مساحت ذهن و قلب شکست نمی‌خورد و پیروز نمی‌شود و پیروزی نیازمند باور قلبی به آن است.

همچنین سردار سلامی در خصوص قدرت نظامی ایران گفت: سامانه‌های دفاعی وقتی مطمئن عمل می‌کنند که اطمینان به پیروزی باشند. دنیا هم به این واقعیت پی برده است که برای اینکه جامعه‌ای را شکست دهند باید آن را با فروپاشی روحی و روانی مواجه کنند. وی در خصوص حادثه تروریستی پیجرهای لبنان گفت: صهیونیست‌ها با انفجار پیجرها که شبیه به سلاح‌های کشتار جمعی بود به دنبال فروپاشی روانی بود. آنها قصد داشتند با این عمل فرماندهی عملیاتی حزب الله را از میدان خارج و یک شکست همه جانبه را به آنها تحمیل کنند.

بنابراین تحلیل وقایع کف میدان ،  با تحلیل راهبردی متفاوت است.  اسراییل پیروز راهبردی نیست هرچند توفیقات داشته ولی آسیب هایش بیشتر است. برعکس ما در راهبرد شکست نخورده ایم ،  هر چند آسیب راهبردی هم دیده ایم. در مورد غزه قطعا شکست راهبردی برای اسراییل بوده است و در لبنان هنوز زود است اظهار نظر کنیم ، اما در سوریه پیروزی راهبردی برای اسراییل نیست ولی برایش گشایش راهبردی ایجاد شده و به جبهه مقاومت ضربه راهبردی وارد شده است. نتیجه اینکه در جنگ بالا و پایین برای همه هست...

ما با اختیار وارد جنگ نشدیم ،  شرایط حساس منطقه ما را وادار به ورود کرد ، پس باید به بهترین شکل نقش آفرینی کنیم. همچنین باید به فکر مشکلات داخلی هم بود ، در منطقه پتانسیل تغییر و تحولات سریع و پیش بینی نشده بسیار بالاست ، جنگ ادامه دارد و تا پایان راه زیادی مانده...

"جیمز فرانسیس برنز" وزیرخارجه دولت ترومن (طراح اصلی خاورمیانه جدید) همزمان با اعلام پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۴ هجری شمسی و تأسیس سازمان ملل گفته بود «همه کشورهای اسلامی باید یا تجزیه یا نابود شوند تا تهدیدی برای غرب نباشند، و همه بازی برای ایجاد اسرائیل هم اولین قدم برای همین سیاست است». اکنون پس از حدود ۸۰ سال از بیان این سخن ، توافق اسرائیل با حماس نشان داد که آمریکا هنوز در اولین قدم خود درجا می‌زند و نتوانسته امنیت پادگان نظامی خود در منطقه را تأمین و تضمین کند! سه دلیل پذیرش آتش‌بس توسط رژیم صهیونیستی از نگاه "استیون کوک" تحیلیل گر ارشد روابط بین الملل آمریکا به شرح ذیل است:

۱- تعداد جنگجویانی که حماس قادر به جذبشان بود بیشتر از جنگجویانی بود که اسرائیل توان کشتن آنها را داشت.

۲- اسرائیل در یک درگیری چریکی ، بدون امکان خروج از آن ، در خطر غرق شدن بود.

۳- برخلاف انتظار مبنی بر کاهش تسلط حماس بر غزه پس از یحیی سنوار ، این گروه همچنان غزه را مدیریت می‌کرد.

دفاع از جان و ناموس را باید در مقیاس بزرگ و در دل دفاع از هویت اسلامی و اصل مقاومت سنجید؛ و الا حرکت امام حسین (ع) با اهل بیت و خانواده را نمی شود تبیین کرد.

پیروزی و شکست را باید در ساحت اراده ها و در بازه زمانی وسیع سنجید. و اگرنه همیشه جبهه حق در طول تاریخ شکست های ظاهری و مقطعی داشته ، کما اینکه پیروزی هایی هم داشته است. در مجموع وقتی از بالا نگاه می کنید متوجه می شوید که اراده قاهر برای کدام طرف می باشد.

منظور از اراده یعنی اینکه آمریکا و اسرائیل قبل از طوفان‌الاقصی (بر اساس برنامه معامله قرن) تصمیم به آغاز پاکسازی غزه در ۱۴ اکتبر و شروع جنایاتی که در ۱۵ ماه اخیر انجام دادند ، گرفته بودند تا برای همیشه پرونده فلسطین را ببندند؛ که اگر طوفان الاقصی رخ نمی‌داد چه بسا به اهداف خود یعنی نابودی کل مقاومت در منطقه و کشورهای اسلامی می‌رسیدند؛ اما اراده مقاومت با طوفان‌الاقصی آمریکا را از رسیدن به این هدف خود بازداشت و توافق آتش‌بس غزه نتیجه شکست اهداف آمریکاست! و این پیروزی بزرگی برای مردم و رزمندگان غزه است که با ایستادگی و صبر و اراده خود در یک جنگ وجودی خطر بزرگی را با دادن بزرگ‌ترین هزینه‌ها از سر منطقه دور کردند؛ هرچند برخی کشورهای منطقه قدر این جانفشانی را ندانستند و نمی‌دانند و در مقابل این همه جنایت سکوت و خیانت کردند! نتانیاهو فرمان اجرای این توطئه خبیثانه را یک هفته قبل از ۷ اکتبر در سازمان ملل صادر و ادعا کرد «۹۵ درصد اعراب با اسرائیل رابطه دارند و می‌ماند پنج درصد اهل غزه ، که آنها هم در این معادله هضم خواهند شد»! اما اکنون نه تنها نتوانستند مردم غزه را در معامله قرن خود هضم کنند، بلکه مجبور شدند به خواسته‌های همان ۵ درصدی از اعراب که غیرت و مردانگی در وجودشان موج می‌زند، تن دهند و با آنها سر میز مذاکره بنشینند و توافق نامه امضا نموده و اسرا را تبادل کنند!!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۰۳ ، ۱۰:۵۸
مرکز اندیشه کوثر

دو نگاه به موازات در برخورد با اسراییل هست که در اصل تقابل همنظر هستند ولی در نوع تقابل متفاوت.

نگاه اول می‌گوید نتانیاهو نیاز به جنگ فرامرزها دارد تا بتواند با اجماع سازی جهانی برای حیات سیاسی خود وقت بخرد؛ لذا هرگونه حرکت حساب نشده و حمله نظامی کلاسیک و آشکار را بازی در زمین اسراییل می داند.

نگاه دوم اما می‌گوید حساب شده بزن نه فقط با تیراژ بالای موشک و پهباد؛ بلکه با تحریم، بستن کریدورها، جنگ اطلاعاتی، ترور، باز کردن جبهه های جدید، سایبری و ... در موقعیت های دقیق.

مسئولان ما در لحظه تصمیم می گیرند، ولی ما بعد از وقایع تحلیل می کنیم. کار مسئولان گاهی درست و گاهی غلط از آب در می آید که این طبیعی است ولی اینکه ما هم نقدی نداشته باشیم غلط است، در نتیجه باید حواسمان جمع باشد که حتما در همراهی با جبهه مقاومت انتقاد کنیم.

دشمنان ترکیبی بازهای حرفه ای هستند؛ موساد همواره بسیار قوی کار می‌کند طوریکه شما متوجه آن نمی‌شوید و در دهه های اخیر فرودی در عملکردشان مشاهده نشده است، حال آنکه در داخل کشور به خاطر جنگ قدرت، برخی مسئولان و مقامات بلند پایه مانند آب خوردن حفاظت اطلاعات سپاه را جوان مرگ می کنند ! و کسی نمی تواند نقدی به باعث و بانی اش داشته باشد...

جبهه مقاومت در حوزه های نفوذش با مردمی کار می‌کند که دولت های فاسد، بی عدالتی، فقر و بی عرضگی بخش روزمره زندگیشان شده است! ربط آن چیست؟ اینکه از درون این کشورها بخاطر ضعف اعتقادی کرور کرور جاسوس به استخدام در می آیند و مثل پوست پیاز مجاهدان مظلوم را می فروشند ولی در طرف مقابل یک پادگان نظامیست که انصافا به لحاظ مدیریت جامعه خیلی حساب شده تر و منسجم تر از کشورهای جبهه مقاومت پیش می روند! ایدئولوژیک تر هستند! متعهدتر هستند! پروتکل های امنیتی بسیار شدید، آموزش های همگانی دقیق و ... نفوذ به درون آنها را سخت تر کرده است.

باید دید حزب الله لبنان چرا اینقدر در پشتیبانی بد عمل کرده که این طور مبتلا به نفوذ دشمن شده است!!! باید دید چرا فرماندهان حزب الله در این شرایط حساس بدون رعایت اصول امنیتی و حفاظتی دور یک میز می نشستند و جلسه برگزار می کردند!!!

درک دشمن از عرصه های نوین نهادینه تر می باشد و این درحالیست که ما هنوز در بدنه نظامی هم از این عرصه ها تلقی هالیوودی داریم نه واقعی؛ اتصال آنها به قدرت های جهانی بی نظیر بوده که در نتیجه در نقطه مقابل دهها کشور در حال پشتیبانی های مختلف از اسراییل هستند! با این حساب آنها دست ما را خوانده اند که دنبال استراتژی برق آسا نیستیم بلکه دنبال نبرد فرسایشی هستیم که با حداقل تبعات و هزینه، بیشترین خسارت را به آنها بزنیم. بنابراین در این شرایط اسراییل دنبال استراتژی های برق آسا و فلج کننده رفته است تا خودش را از فرسایش نجات دهد. در نتیجه بی محابا و ترکیبی عمل می‌کند و چون بحث وجودی برایش مطرح است خط قرمزی را رعایت نمی کند...

و اما راهکار این است که ما باید همه جوره حواسمان جمع باشد و مرتب بدل بزنیم، غیر قابل پیش بینی باشیم، ترکیبی و فعالانه عمل کنیم ولی در برهه اخیر اینطور نبودیم. نوعا قابل پیش بینی شدیم...

القصه از هر ابزاری و هر نگاهی میخواهیم برخورد کنیم، باید سریعتر تصمیم بگیریم تا فرصت بازدارندگی از دستت نرود، ناامیدی ایجاد نکنیم، فقط تهدید کنیم بدون اقدام های عینی هیچ فایده ای ندارد.

باید برگ جدید رو کنیم تا ضمن خروج از وضعیت فعلی، در افکار عمومی هم برد داشته باشیم...

در آینده نزدیک جنگ گسترده خواهد شد، امیدوارم ایمان و عمل ما طوری باشد که ضمن کسب نتایج پیروزمندانه در میدان، تبعات جامعه شناختی خوبی برای کشورمان داشته باشد و قدری از این فضای آلوده فعلی فاصله بگیریم

(آنگاه که طبل جنگ نواخته شود مرد از نامرد شناخته می شود)

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۳ ، ۰۰:۰۵
مرکز اندیشه کوثر

نکته‌ اول:

اگر فسادی رخ داده، که اتفاقا رخ داده، توسط نظارت درون سازمانی خود سپاه کشف شده و برخورد شده.

نکته‌ دوم:

اولین انتشار این صوت ، چندسال پیش و دقیقا یک هفته قبل از ترور فرمانده شهید و برای آماده‌سازی افکار عمومی ایرانیان برا کشتن او انجام شد.

نکته‌ سوم:

برخی از اتهامات مطروحه توسط ذوالقدرنیا معاون وقت اقتصادی مجموعه، که مخفیانه اقدام به ضبط صدای جلسه نموده ، و در محافل دیگری نیز بصورت جهت‌دار برای تخریب تعداد از فرماندهان ارشد مطرح شده ، پس از دستور بررسی توسط عزیز جعفری، کذب از آب درآمد.

نکته‌ چهارم:

پس از مشخص شدن استفاده ذوالقدرنیا از عنوان سازمانی و ارائه گزارش عمدیِ ناقص به سازمانهای مختلف ، و نیز بخاطر ضبط پنهانی و افشای صوت جلسه، برکنار و تحت تعقیب قرار میگیرد. وی در مسیر اندونزی و در فرودگاه قطر دستگیر می شود.

نکته‌پنجم:

عیسی شریفی از مسئولان هلدینگ‌ یاس پس از حساس شدن سازمان نظارتی سپاه به موضوع از کشور خارج می شود. وی در آن زمان معاون شهرداری تهران و محمدباقر قالیباف است. با کمک قالیباف، شریفی به کشور برمی گردد و سپس دستگیر و به ۲۰سال حبس محکوم می شود.

نکته‌ ششم:

با اینکه مدت این فایل ۴۹دقیقه‌ است، تمام تمرکز رسانه‌های جریان معاند داخلی و خارجی، بر روی ۳گزینه «سپاه، فرمانده‌شهید و قالیباف» واقع شده است. حقیقت آن است که اگر قهرمان جنگ در برابر تروریسم را فرمانده شهید بدانیم، باید قالیباف را قهرمان لجستیک این جنگ در غیاب و خیانت دولت دانست. کسی که همزمان مسئولیت اداره شهرداری کلانشهر تهران، جنگ در سوریه و عراق را به خوبی ایفا کرد.

نکته‌ هفتم:

اگر در انتشار قبلی ، ترور شخصیت فرمانده شهید، برای حذف فیزیکی او هدف بود ، اینبار با توجه به مقدمه‌ چینی‌های صورت گرفته توسط بیگانگان و دولتِ‌سایه‌ی «بانیان وضع موجود» برای اعتراضات و سپس آشوب سراسری در کشور، هدف ، ترور شخصیت سپاه و ایجاد مشروعیت جهت جنگ مسلحانه با آن است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۰۰ ، ۱۹:۳۴
مرکز اندیشه کوثر

حتی اگر افرادی خود را به خواب زده اند، با این مطالب صریح امید دانا که کارهایش را مقدمه سازی هوشمندانه ای برای یک کودتای نظامی ملی میداند باید بیدار شوند.

او صراحتا گفته است تنها راه نجات کشور کودتای نظامی ملی توسط نیروهای مسلح است.

عزیزان دلسوز این نظام و کشور، با این عبارات صریح دیگر پشت نقاب این شخص روشن است .

جالب است بدانید این مطالب را در زمانی چندین بار منتشر کرده است که مثلا از جریان براندازی دور شده است و تاریخ همه پست ها برای بعد از سال ۲۰۱۷ است و اخیرا هم اعلام کرده از آن سال روش خود را تغییر داده است.

خیلی ها متوجه نیستند معنای سخنش از ایرانشهری چیست!

در همین بیانیه ها تأکید میکند من روی ارتش و سپاه اثر گذاشته ام! پس این مطالب برای زمان رویکرد جدیدش است.

ضمنا، ایشون میگه کسانی که متوجه نیستند هدف او کودتای نظامی ملی است ، گاو و گوسفند هستند!

خود دانید!!!

 

دکترحسینی

۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۰ ، ۰۰:۲۲
مرکز اندیشه کوثر
۱۰ تیر ۱۴۰۰

سازمان خون

دو واژه پرکاربرد در دهه شصت در ادبیات مطبوعاتی، امنیتی و مردم کوچه و بازار بدون شک " خانه تیمی" و "کمیته" است. البته پیش از انقلاب هم برای پیشبرد عملیات ها و مخفی نگاه داشتن فعالیت ها از "خانه امن" استفاده می شد. کارکرد خانه تیمی پس از انقلاب تغییر شکل داد. سازمان مجاهدین (سازمان خون) در چند لایه و سطح "خانه ها" را تقسیم می کردند. خانه سفید یا امن خانه ای بود که از بالاترین سطح اطمینان برخوردار بود و معمولا محل اختفا شورا یا کادر اصلی سازمان به حساب می آمد. در دهه شصت سپاه و کمیته انقلاب اسلامی با گزارشات متعدد مردمی بسیاری از این خانه ها را شناسایی و با درگیری به مقابله با آنها پرداختند.

این که در بالا اشاره داشتم سازمان مجاهدین (سازمان خون) کارکرد "خانه تیمی" را تغییر داد برای یادآوری یک نمونه مشهور اما فراموش شده است. خانه ای در خیابان "بهار" تهران که انتشار خبر مربوط به آن افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داد.

شرح ماجرا:

خسرو زندی در تاریخ ۲۲ مرداد سال ۶۱، حین سرقت خودرو توسط مردم بازداشت شد. در بازجویی ها مشخص شد او از اعضای سازمان است. زندی ماموران دادستانی را به بیابان‌های باغ‌فیض، محل دفن اجساد افرادی که در خانه تیمی بهار به فجیع ترین شکل ممکن شکنجه و کشته شده بودند برد. جنازه های سوخته و پوست سر که جدا شده بود تعلق داشت به: محسن میرجلیلی و طالب طاهری (پاسداران کمیته انقلاب) و عباس عفت‌روش (یک کفاش حزب‌اللهی).

هفدهم‌ مرداد سال ۶۱ در پوشش مامور کمیته وارد مغازه عباس عفت روش که کفاش بود شدند و او را ربودند. اتهام او و همسرش این بود که مخبران نیروهای امنیتی بودند که بعدتر ثابت شد دروغ است

با شانه تخم مرغ دور تا دور اتاق را پوشانده بودند تا صدای کسی بیرون نرود. شکنجه شروع شد، اتو را روی آلت آن دو گذاشتند بعد چشم کفاش را بستند و به او سیانور تزریق کردند،

از گلویشان صدای خُرخُر می آمد...

علی اکبر راستگو عضو جدا شده سازمان می گوید: پس از ضربات سال ۶۱ سازمان "عملیات مهندسی" را طراحی کرد. ما شکنجه می‌کنیم چون مجبور هستیم، ولی وقتی حاکم شویم، نمی‌کنیم.

نتیجه گیری نمی کنم و بحث را همین جا با دعوت شما به یک جستجوی ساده در گوگل به پایان می رسانم.

استدعا دارم جستجو کنید و نسلی که بی خبر از آنچه بر ما گذشته است را از ماهیت گروهک های فعال امروزی با خبر سازید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۰۰ ، ۲۳:۴۷
مرکز اندیشه کوثر