آخرین نامه امام حسین به برادرشان محمد حنفیه
کَتَبَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مِنْ کَرْبَلاَءَ بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِیمِ مِنَ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ مَنْ قِبَلَهُ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ أَمَّا بَعْدُ فَکَأَنَّ اَلدُّنْیَا لَمْ تَکُنْ وَ کَأنَّ اَلْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ وَ اَلسَّلاَمُ .
حسین بن على علیهما السّلام از کربلاء براى محمّد بن على علیه السّلام نوشتند:
بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ
از حسین بن على به محمّد بن على و بنى هاشمى که او را پذیرفتهاند:
امّا بعد:
گویا دنیا هرگز نبوده و آخرت پیوسته بوده است.
والسّلام
همین جمله را سالها تفسیر کردن لازم است که شاید ذره ای از عظمت اباعبدالله را بتوان فهم کرد.
حسین ابن علی را کوفیان نکشتند،
آنهایی کشتند که او را فقط به زارهای بدنش نشان دادند،
به غربت خاندانش و اسارات اهل بیتش خلاصه کردند،
آنهائی که پیام او را نگفتند و فقط به ظاهر کربلا اکتفا کردند.
هر چند به همین قدر هم غنیمت است ولی چه حیف از دریای نور حسین ابن علی بقدر ارزن بهره بردن.