چگونه با اهتمام به دردهای امت، به اربعین برویم
روایت مشهور نبوی1 را همه شنیدهایم. اگر به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشیم، باید در مسلمانی خودمان تردید داشته باشیم. این روزها، کمتر مسلمانی پیدا میشود که غزّه و فلسطین را ببیند و رنجور نشود. مسئله از جهان اسلام هم البته فراتر رفته است. درد اصلی آن است که امت اسلامی، آنطور که باید و شاید، شکل نگرفته است. مشکل در عدم اتحاد است. مسئول این نابسامانیها کیست؟ آیا ما اهتمامی به این درد داریم یا باید خود را برای تطبیق عنوان «نامسلمانی» بر خودمان آماده کنیم؟
مفاهیم اسلامی مرزبَردار نیستند. بنا نیست چارچوبهای ملی، که خیلیهایشان نیز ساخته و پرداختهی استعمار و دشمنان اسلام و مسلمین است، ما را در مسیر عمل به وظایفمان محدود کند. البته به عنوان یک واقعیت موجود باید با آن تعامل کرد و به دور از افراط و تفریط آن را به سمت مطلوب کشاند. «اگر همهی مؤمنین در قُطرهای2 اسلامی، در تمام کشورهای اسلامی همین یک دستور خدا را که خدا عقد اخوت بینشان انداخته است3، همین یک دستور را عمل بکنند، قابل آسیب دیگر نیست[ند].» (صحیفهی امام، ج۱۱، ص۴۹۱.)
در حقیقت قرآن کریم میخواهد با راهبرد اخوت، ولایت و پیوستگی میان مؤمنان را گسترش دهد و از این رهگذر است که سایر قوانین آفرینش که بر اساس اسمای حسنای الهی است، به کار خواهند افتاد.
«سیاست قرآن برای مسلمانها این است که ملّتهای مسلمان، گروههای مسلمان، با یکدیگر همبستگی داشته باشند و کأنّه وعده میدهد که اگر شما ملّتهای مسلمان این همبستگی را با هم داشته باشید، این، موجب آن است که عزّت خداوند پشت سر شما است؛ یعنی بر همهی موانع غلبه پیدا میکنید، بر همهی دشمنان پیروز میشوید؛ حکمت الهی پشتیبان شما است؛ یعنی همهی قوانین آفرینش در جهت پیشرفت شما به کار خواهد افتاد؛ این، منطق قرآن و سیاست قرآن است.» (رهبر معظم انقلاب، نماز جمعهی نصر، ۱۴۰۳/۰۷/۱۳)
یک لازمهی بیّن و عقلایی تحقق این همبستگی، که مقدمهای برای دنبال کردن این تکلیف است، شناختپیداکردن و آشنایی است. بر اساس ادبیات قرآنی، این آشنایی طرفینی، «تَعارُف»4 نامیده شده است. ما تا همدیگر را نشناسیم، نمیتوانیم هیچ کار مشترکی انجام دهیم. حتی تخاطبی هم با یکدیگر نخواهیم داشت. این شناخت هم البته روشن است که به داشتن دو سه تا اطلاعات عمومی نیست. ما فلان شخصیت مذهبی یا سیاسی یا رسانهای را میشناسیم، ولی هیچ پیوند و ارتباطی روی زمین با او نداریم. ارتباطمان دوطرفه نیست. این تعارف و شناخت، که بناست به همبستگی و پیوستگی برسد، باید دوطرفه و واقعی و انسانی باشد. باید برای رسیدن به این نقطه، در مقیاس وسیع امت اسلام تدبیر کرد. تفاوت زبانی و بُعد جغرافیایی، هرچند مانعیت دارد، ولی قابلحل است. مهم آن است که ما عزم رسیدن به این نقطه را داشته باشیم. بقیهی مسائل قابل چارهجویی است.
ما به وضوح اهدافمان را اعلام کردهایم. انقلاب اسلامی به دنبال برپایی تمدن نوین اسلامی است. این آرمان، از طریق ساخت ایران اسلامی پیشرفته با قیام جوانان در گام دوم انقلاب دنبال میشود. شکلگیری دولت اسلامی و سپس جامعهی اسلامی در ایران مقدمات رسیدن به تمدن اسلامی است. این مهم، دشمنان و مزاحمانی دارد که اساساً مانع تحقق این طرحاند. حضور اسرائیل در منطقه و عادیسازی حضور آن به عنوان الگویی از پیشرفتهای تمدن غربی در منطقه دنبال میشود. حضور آمریکا در منطقه نیز به دنبال حفظ هیمنهی آن تمدن رقیب و بلکه دشمن است. با این تقریر، تلاش ما برای ازالهی رژیم و اخراج آمریکا از منطقه نیز معنا و کارکرد روشنی دارد. اما اینها نیاز به یک حرکت عمومی دارد.
«آنچه باید اتّفاق بیفتد، عبارت است از حرکت عمومی ملّتها در این راه. جوانهای ما با همتایان خودشان در کشورهای دیگر تماس داشته باشند؛ دانشآموزان ما با دانشآموزان کشورهای اسلامی در منطقه، دانشجویان ما با دانشجویان کشورهای اسلامی، کشورهای منطقه و حتّی فراتر از منطقه تماس داشته باشید. امروز امکانات تماس کم نیست؛ میتوانید ارتباط برقرار کنید؛ حقایق را برای آنها روشن کنید؛ آنچه را وظیفهی همهی جوانان دنیا است، همهی جوانان کشورها است، به آنها یادآوری کنید تا یک حرکت عمومی و عظیمی در دنیا علیه استکبار به وجود بیاید، و به وجود خواهد آمد و به توفیق الهی ملّت ایران و این حرکتِ عمومیِ اسلامی و انسانیِ جبههی مقاومت، جایگاه خودش را در دنیا پیدا خواهد کرد و قطعاً دشمن را شکست خواهد داد.» (رهبر معظم انقلاب، ۱۴۰۳/۰۸/۱۲)
درخواست رهبری از دانشآموزان، منحصر در آنها نیست. هر کسی که بتواند در این مسیر گام بردارد، موظف است. تعارف و شناخت مقدمهی گفتوگو است. گفتوگو هم بستری برای آگاهکردن دیگران است. پس از آگاهی و درک مشترک، میتوان از همکاری و تعاون سخن گفت. پس باید به بسترهای طبیعی شناخت طرفینی توجه ویژه کرد و در صورت فقدان آن را ساخت.
از این منظر، حج، طراحی شریعت برای تحقق این منظور در مقیاس امت اسلامی است. نماز جمعه طراحی شریعت برای این مهم در مقیاس شهر و بخش و منطقه است. البته منظور این است که این موضوع یکی از کارکردهای اصلی و اساسی آن مفهوم شرعی است و نه تمام هویت آن. نماز جماعت نیز میتواند این مهم را در مقیاس محله محقق کند.
با این نگاه، گردهمآیی عظیم اربعین حسینی، به سرانگشت تدبیر امام حسن عسکری علیهالسلام، نیز میتواند به این مهم کمک کند.
اربعین را باید همهساله بیشازپیش در این مسیر هدایت کرد. همهی دستاندرکاران حاکمیتی و مردمی باید بکوشند حداکثر ارتباطات اجتماعی ممکن میان امت اسلامی در این بستر پدید بیاید. همه باید مراقبت کنند مسائل پیشپاافتادهی دیگری نتواند مانع تحقق این مهم شود. جلوی بسیاری از فتنهها را میتوان از همین مسیر گرفت. بسیاری از حرکتها را نیز میتوان از همین طریق رقم زد.
بحمدالله عراق و اربعین، محدودیتهای عربستان و حج را ندارد (که البته جایگاه یگانهی حج محفوظ است و صد حیف از این محدودیتها) و ابتکارهای متنوعی را میتوان دنبال کرد. اینجا لازم نیست کار را حاکمیتی کرد، تشویقها و تمهیدها سوی درستی بگیرد، خود مردم کار را به نحو احسن دنبال خواهند کرد.
آنچه از مکتب امام آموختهایم این است که مسیر شریعت ناب از مسیر ارتباطات اصیل انسانی میگذرد و با ارتقای آن به ساحت ایمانی، سبب رشد انسان مؤمن میشود. آدمی نیازهایی طبیعی دارد و ناگزیر از پاسخ به آنهاست. در مسیر این پاسخگویی، هم تعاملهای انسانیاش توسعه مییابد و هم با توجه به آسمان، بهتدریج از زمینگیرشدن رها شده و خود نیز آسمانی میشود. منِ او، ما میشود و مایِ او بهتدریج به او میرسد. اوست که باقی است و بقای همه هم به اوست. لذا غذایش را هم بهخواست و بهیاد او میخورد.
با این نگاه، مؤمنان، با اخوت و توسعهی ارتباطات مؤمنانه میان خودشان، میکوشند نیازهای هم را به خاطر خدا برطرف کنند. مسئلههای جامعهی اسلامی را برای خدا، حل کنند. در این مسیر هرچهقدر در یک مرحله موفق شوند، خداوند شاکر علیم، بابهای جدیدی از نعمت را بر روی ایشان خواهد گشود.
با این تقریر، ما هرچهقدر مناسبات اجتماعی میان مؤمنان را توسعه دهیم، کار درستی انجام دادهایم. (البته بدیهی است که ظرافتها و ملاحظاتی را باید مراعات کنیم.) ما باید کاری کنیم که در یک بستر طبیعی، میان دو مؤمن، پیوند برقرار شود و این پیوند تقویت شود و بهتدریج سایر پیوندها، به این پیوند متصل شود و کمّاً و کیفاً این شبکه ارتقا پیدا کند. در جامعهی آرمانی اسلامی، گراف کاملی از پیوند میان مؤمنان برقرار میشود. اربعین میتواند گامی مهم و آسان برای تمرین این مهم باشد.
احتمالاً این پرسش پیش میآید که در این میدان، خوب است چه کار بکنیم؟
چند راهحل مصداقی در این زمینه پیشنهاد میشود. بدیهی است که میشود این فهرست را طولانیتر کرد. البته این پیشنهادها، منحصر در تعامل با برادران و خواهران عراقی نیست ولی میزبان اصلی ایشان هستند.
یکم: خیلی ضروری است که در مواکب غیرایرانی حاضر شویم. قطعاً لازم است که در موکبهای عراقی برویم. فرصت ارتباط با خودمان در مراسمهای درون کشور کم نیست. فرصت ناب امتسازی در بستر اربعین را نباید به آسانی و حتی بهبهانهی ارتباطات میان هموطنان، از دست داد.
دوم: سعی کنیم در همین حضورهای در مواکب، از ارتباطهای کلامی «شکراً حبیبی» و «رحم الله والدیک» که در جای خود لازم هستند، فراتر برویم و دربارهی مشترکاتمان صحبت کنیم. مظلومیت غزه و ظلم رژیم صهیونی و آمریکا و وحدت امت اسلامی و امثال آن، مسائل و دردهایی مشترک است. زباندانان پیشتاز این اقدامات بشوند و البته بقیه هم با گسترش هوش مصنوعی و سایر ابزارهای زبانی، میتوانند از این قافله عقب نمانند. ما مسلمانان باید خیلی با هم صحبت کنیم.
سوم: گفتوگو وقتی پیش رفت و انسی صورت گرفت، حضور در موکب یا منزل یک خادمالحسین عراقی وقتی به صمیمیت رسید، سعی کنیم با تبادل شمارهی تلفنها، بستری برای ادامهپیداکردن این آشنایی ایجاد کنیم. پیامهای مناسبتی و احوالپرسیهای گاه و بیگاه، این آشنایی را میتواند به دوستیهای عمیقتری تبدیل کند. فرصت گفتوگو در این بستر همچنان وجود خواهد داشت. کمی مراعات و کمی هم صبر و حوصله کنیم، راهِ دوری نمیرود.
چهارم: سفرهای بعدی و بعدی هم برای ما وجود دارد و هم برای آنها؛ انشاءالله. این ارتباط شکلگرفته را در زیارتهای بعدی تقویت کنیم. مجدداً سراغی از ایشان بگیریم. به یکدیگر هدیه بدهیم که فرمود: «الهَدِیَّةُ تَجلِبُ المَحَبَّةَ»5. لازم نیست گرانقیمت باشد، مهم بهیادبودن است. البته این را بدانیم که هر رفتی، آمدی دارد. مهیای پذیرایی در حد وسع خودمان هم از ایشان باشیم. توقعاتمان را هم پایین بیاوریم و هر چیزی که احتمال اذیت میدهد را حذف کنیم. ما برای اهداف بزرگتری به این تعاملات و ارتباطات نیاز داریم. لذا با کارهای سبک، قدر آن را پایین نیاوریم. این را هم بدانیم، در مسیر دوستیابی، به توصیهی اهلبیت و به حکم عقل، باید دوست را آزمود. این را هم حواسمان باشد که خدایناکرده گرفتاریهای جبرانناپذیری پدید نیاید.
پی نوشت:
1 - «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ. » الکافی، ج۲، ص۱۶۳. (هر کس صبحهنگام بیدار شود و در فکر مسلمانان نباشد، مسلمان نیست.)
2- جمع قُطر، اقطار و بهمعنای اطراف و گوشههاست.
3- «إنَّمَا الْمُؤمِنُونَ اخْوَةٌ.» سورهی حجرات، آیهی ۱۰. (مؤمنان فقط برادر یکدیگرند و نه چیز دیگر)
4- «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ.» سورهی حجرات، آیهی ۱۳. (ای مردم! ما شما را مرد و زن آفریدیم و به شکل ملتها و قبایل درآوردیم تا همدیگر را بشناسید. همانا باکرامتترینِ شما، باتقواترینتان است. خداوند دانای آگاه است.)
5- «هدیهدادن باعث جلب محبت میشود.» روایتی منسوب به امیرالمؤمنین علیهالسلام؛ غررالحکم، ص۳۱۶.