شیوع خود بدبخت بینی و بی هویتی
ما چرا اینطور شدهایم؟
دیگر کمتر خوشحال میشویم و با افتخار کردن بیگانهایم.
چه چیز تغییر کرده؟
ما چه اخلاقی پیدا کردهایم؟
مایی که صبح تا شب دنبال لایک عروسکها و دفترهای نوستالژیک هستیم تا آن گذشته دوست داشتنی را برای چند لحظه در ذهنمان مرور کنیم چرا اینطور دربرابر خوبیهای امروزمان منفعل هستیم؟
این روایتِ ما بدبختترین ملت دنیاییم را چرا بدبخت کنندگان دنیا در سرمان گنجاندهاند؟
نه؛ نمیگویم هر روز صبح مثل کره شمالی، سرود خوشبختی بخوانیم.
نه؛ قرار نیست به توصیه این مشاوران اینستاگرامی به هرچه که میبینیم لبخند بزنیم.
اما معتقدم من و هم نسلهای من، آنقدری که یک جوان بیست و خوردهای ساله از گل خداداد عزیزی به استرالیا و چهره غم زده مارک بوسنیچ خوشحال شد، از پرش علی بیرانوند و گرفتن پنالتی رونالدو و چهره غمزده صاحب اِنتا توپ طلا خوشحال نشدیم و با آن خاطره نساختیم.
ما زندگی کنندگان در لحظهایم. انگار ما در برخورد با خوشبختی و افتخار، بزرگترین آلزایمرداران تاریخ شدهایم!
احساساتمان را نهایتا نیم تا یکساعت، به اندازه خاطرهای که از یک پست اینستاگرامی در ذهنمان میماند، با خودمان حمل میکنیم.
اگر چنین نبود،
لذت میبردیم از آنچه که میبینیم
مثلا افتخار میکردیم به فداکاری پزشک و پرستار این مملکت که چطور رفتهاند وسط سختی
افتخار میکردیم به مردم باشعوری که مثل آمریکا جنگ نمیکنند بر سر دستمال با هم و هرچه سختی دارند دادش را بر سر پرستار نمیکشند.
یا ضدعفونی کردن کلیسا توسط طلبه مسلمان چقدر تصویر لذت بخشی است!
به اینکه وسط این همه تحریم و سختی یک تنه داریم با کرونا میجنگیم افتخار میکردیم
به اینکه اگرچه تنهاییم و بزرگترین و سختترین تحریمها (با هزار و هشتصد و اندی تحریم) را داریم اما غذا کم نداریم و قحطی نشده...
مثلا همین راهاندازی خط تولید واکسن و ماسک و کیت تشخیص کمچیزی نیست که نتوانیم به آن افتخار کنیم!
میخواهی بفهمی تحریم یعنی چی؟
یعنی چیزی که قطر را در کمتر از ۲۴ ساعت در آستانه قحطی قرار داد!
و حالا تو ۲۴ ساعت را ضرب در ۳۶۵ روز کن و نتیجه را در ۴۰ و اندی ضرب کن تا ببینی چه کردهایم...
اینها را که میبینیم
خیلی منصف باشیم، لایک میکنیم اما فراموشمان میشود.
بی انصاف باشیم، فحش میدهیم به زندگیمان...
اما من میگویم، نکند بشویم مثل آن فردی که انقدر عادت کرده بود به بوی بد وقتی وارد بازار عطارها شد، از هوش رفت؛
نکند انقدر رسانههایشان به ما بگویند که بدبختیم، یادمان برود قشنگی را ببینیم و برای خودمان نوستالژی بسازیم...