مسجد غدیر خم غریب است
مسجدی در ۲۰۰ کیلومتری شمال غربی مکه است که به سال ۱۳۸۶ هجری قمری بدست فرقه وهابیت ویرانه شد.
این نماد اسلامی در فقدان نهادی که حفظ این بنا را برای مسلمانان حیثیتی کند، به این روز افتاده است.
توضیح:
گواه تاریخ بر ویرانی مدینه، مکه، کربلا و دیگر اماکن است که الآنه هر کدام محل الهام بخشی، همگرایی و هویت آفرینی برای ملت اسلام است. تا این علاقه به اماکن مقدس در لباس محبت و ارادت باقیست، ولو با ویرانی، دوباره احیا و محل رجوع و زیارت خواهد بود.
البته مسجد ویرانه صحبت ما چندین بار با هزینه شیعیان هند بازسازی شد، اما این غربت و فراموشی امروز تنها بخاطر ظلم وهابیت نیست.
پس اشکال از چیست؟ نهادینه نبودن چطور مساله ساز می شود؟ تجارب تاریخی جامعه اسلامی در صدر اسلام این گونه می گوید:
تجربه جمعی اول: عدم پذیرش انسان طراز قرآن و عدل پیامبر به عنوان ولی و رهبری جامعه اسلامی که آن روز به تشخیص خداوند و رسولش امیرالمومنین علی بن ابی طالب بود.
تجربه جمعی دوم: پذیرش (اتمام حجت جامعه با) همان علی در حدود ۲۵ سال بعد به عنوان خلیفه، بدون پذیرفتن مسئولیت های ناشی از این بیعت و تنها از روی ناچاری در شرایطی که هیچ کسی مسئولیت وضعیت جامعه مفتضح و منحط آن روز را نمی پذیرفت.
تجربه جمعی سوم: سرخوردگی سیاسی و فرعی شدن موضوع استحقاق ولایت و حکومت انسان طراز قرآن در نگاه خواص و عوام در دوره های بعدی و رفتن به سرازیری سقوطی که عاشورا تبعات قطعی آن بود.
نکته: تجربه اول مربوط به پیروان سقیفه ولی در تجربه دوم و سوم شیعیان بدون تحلیل و بی همت هم عامل بسیار مهمی بودند.
نتیجه: شرط جامعه سازی به سبک اسلام، الزام به تربیت انسان تراز قرآن توسط پیامبر، پذیرش جانشینی او و سپس تلاش برای انجام مسئولیت های ناشی از آن توسط جامعه است و غیر ازین راهی نیست. این نتیجه گیری هم عقلی است و هم نقلی. آیا تصویر ذهنی ما از غدیر چنین است؟
پس وقتی پیام اصلی غدیر که شرط اکمال و اتمام دین هم معرفی شده، جز مقدسات متن جوامع شیعی و سنی نبوده و در عقاید ما نهادینه نیست، مسجد بنا شده در محل آن واقعه هم نمادینه نیست.
مسجد غدیر خم غریب است، چون غدیر خم غریب است.