مرکز اندیشه کوثر

دارای مجوز از سازمان تبلیغات اسلامی مشهد مقدس
مشخصات بلاگ
مرکز اندیشه کوثر

سلام علیکم
لاحول و لا قوه الا بالله
ان شاء الله با عنایت حضرت فاطمه سلام الله علیها، وبلاگ مرکز اندیشه کوثر زیر نظر تشکیلات محبان الزهرا (س) از تاریخ 7 اسفند 1399 مصادف با ولادت امام علی (ع) آغاز به کار می کند. امید است نگاه ویژه آن حضرت شامل حال این تشکیلات گردد و عنایات ایشان هادی و گره گشای راهمان باشد.
پروردگارا ما را برای خودت و برای راهت و برای نظام اسلامی و انقلاب مهدوی تربیت بفرما.
یا علی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۲ مطلب با موضوع «فرهنگی» ثبت شده است

* قبل نوشت:کلیات داستان واقعی است اما ماجرا و اعداد ذکر شده برای قابل هضم تر شدن، تغییر کرده است و این یک مثال برای کل جامعه جهانی می باشد.

در اواسط قرن ۱۷ میلادی یک معدن طلا و کارخانه که استخراج ناخالصی از طلا را انجام می داد با حداقل هزار کارگر مستقیم و غیر مستقیم توسط چند شریک اداره می شد.

به علت شروع فعالیت جنبش های کارگری و همچنین افزایش هزینه های زندگی در اواسط قرن ۱۷ میلادی، این کارگرها دست به اعتصاب زده و خواهان افزایش حقوق از روزی ۷۰ دلار به ۱۳۰ دلار شدند و شرکای صاحب معدن را به استعفا، تخریب ابزار و ساختمان ها و حتی قتل و ضرب و شتم تهدید کردند.

شرکا در یک جلسه دور هم جمع شدند تا تصمیم بگیرند چگونه باعث افزایش سوددهی معدن و کارخانه شوند و با کمترین ضرر ممکن، حقوق کارگران را افزایش دهند.

پیشنهادهایی که در آن جلسه بیان شد، عبارت اند از:

1. افزایش تولید به وسیله افزایش ساعت کاری یا استخدام کارگر جدید (حقوق پرداختی بیشتر برای کارگرهای اضافه یا اضافه کاری و کوتاه شدن عمر معدن)

2. خرید معدن جدید (هزینه بسیار زیاد و ریسک بالا برای بهره برداری مطلوب)

3. تعدیل نیرو (کاهش تولید و بازدهی)

4. افزایش بازدهی معدن با خرید ابزار جدید و قوی تر( هزینه گزاف برای خرید ابزار و کاهش عمر معدن)

5. گرفتن وام ( سود بالا و غیر عقلانی)

6. گران تر فروختن طلا یا کاهش عیار آن ( کاهش مشتری به علت بازار رقابتی )

هرکدام از این راهکارها باعث بالا بردن سود معدن و در عین حال باعث افزایش هزینه، زمان بری زیاد، یا کاهش فروش می شد.

اما هریک از شرکا با توجه به منافع خودش بر یکی از این روش ها پافشاری می کردند و این موضوع باعث درگیری شدید میان شرکا شد تا جایی که کارگران به عنوان وساطت تا حدودی از حق خود کوتاه آمدند

در تمام این مدت و درگیری ها یکی از شرکا به نام آقای جان دیویس راکفلر بنیان گذار شرکت راکفلرها ساکت بود.

اما او با یک پیشنهاد همه ی شرکا را حیران کرد.

اما پیشنهاد عجیب راکفلر چه بود؟

الف. با توجه به قبول کارگر ها به حقوق 100 دلاری، این مبلغ به آن ها پرداخت شود.

ب. مابقی 30 دلار از 130 دلار، که قرار بود به کارگر ها داده شود را به صورت یک جا برای 6 ماه به راکفلر بدهند.

ج. او متعهد شد در طی شش ماه با همین 30 دلارها کاری کند که هر کارگر از 100 دلار حقوق خود 50 دلار آن را با دست های خودش به شرکا پس بدهد.

د. اگر طرح راکفلر موفق بود علاوه بر سهم خودش 30 درصد سود حاصل از این 20 دلار برای او بشود و اگر ناموفق بود راکفلر از سهم خودش در معدن و کارخانه باید ضرر بقیه شرکا در طی این 6 ماه را پرداخت کند.

این پیشنهاد که یک بازی برد برد برای همه شرکا به جز راکفلر بود بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

راکفلر با آن سی دلار ها طی این شش ماه چه کرد؟

افتتاح کاباره، قمارخانه، مشروب فروشی، دکه سیگار فروشی، مغازه فست فود، رستوران های مختلف و دکه های نوشابه فروشی مخصوص کارگران...

با این کار علاوه براینکه کارگران انرژی و شادابی بیشتری برای کار کردن داشتند، کمتر مرخصی برای استراحت و دیدن خانواده هاشون می رفتند و نصف حقوق دریافتیشون رو هم با یک واسطه دوباره به شرکا بر می گرداندند.

همزمان آقای راکفلر دید که :

اول. افرادی که الکل و نوشابه زیاد می نوشیدند، سیگار میکشیدند، کاباره و فاحشه خونه میروند... در آینده دچار انواع بیماری ها از قبیل سرطان، مشکلات کبدی ، بیماری های تنفسی، بیماری های قلبی، قند، چربی، بیماری های مقاربتی و... خیلی بیماری های دیگر می‌شوند؛ پس با دکترها و داروسازهای مربوط به این بیماری ها شریک شد و سهامشان را خرید.

دوم. از آن طرف همزمان با کمپانی های نوشابه سازی، روغن گیری، با کاباره دارهای بزرگ، سیگارسازی ها ، مزارع انگور ، مزارع تنباکو و ... و هرچیزی که با این صنایع مرتبط بود هم شریک شد و سهامشان را خرید.

سوم. به مرور زمان طبقه کارگر فقیرتر و شرکای معدن طلا به خصوص آقای راکفلر هرروز پولدارتر می شدند. کارگرها وقتی پا به سن می گذاشتند از کار افتاده می شدند و تازه علاوه براینکه حقوقی دریافت نمی کردند باید اندک پس انداز و حقوق بازنشستگیشون را خرج دوا و درمان می کردند که بازهم غیر مستقیم آقای راکفلر برنده این بازی بود.

چهارم. حتی برای فرار از پرداخت مالیات، بخش اندکی از پول هایی که از کارگرها دریافت شده بود را به صورت قطره چکانی در قالب سازمان های خیریه به اون ها پس می دادند ولی در عوض از پرداخت مالیات های فوق سنگین معاف می شدند.

و این داستان هنوز هم در دنیا جریان دارد و بیشتر مردم هرروز فقیرتر می‌شوند تا یک جمعیت یک درصدی هرروز پولدار و پولدارتر بشوند و شوخی هم نداریم که پول قدرت می آورد و آن یک درصد بر کل مردم و دولت ها در حال حکومت کردن‌هستند.

در جهان بیشتر داورسازی ها، بیمارستان ها، شرکت های غذا و نوشیدنی سازی، شرکت های مشروب سازی، صندوق های بازنشستگی، دانشگاه ها، خیریه ها و... همگی در کمال تعجب دست صه.یونیزم جهانی می باشد...( صهیونیزم یک تفکر است نه دین ، یک نفر  ممکن است بی خدا باشد ولی در عین حال صه.یونیزم هم باشد)

به همین دلیل یک روزنامه نگار ایتالیایی به نام کارلو کلودی در قرن 18 میلادی داستان شخصیت پینوکیو و ماجرای شهربازی معروفش را که تبدیل به خر می شدند ساخت.

کلودی قصد داشت تا به ما بفهماند که تمام این لهو و لعب ها (قمار، بازی، مشروب، سیگار که توی انیمیشن هم به آنها اشاره شده) برای خر کردن و بیگاری کشیدن از ماست.

کلودی مجبور شده زیرکانه داستانش را باب میل صه.یونیزم ها بسازد تا اثرش دیده و تبلیغ شود و مفهوم برده داری نوین را هم به مخاطب خودش که بیشترشان کودکان و نوجوانان هستند برساند.

حداقل 30 درصد داستان پینوکیو اصلی درباره همان شهربازی است ولی هرچه نسخه های جدید از پینوکیو درحال ساخته شدن هست ، شهربازی کمرنگ و کمرنگ تر شد تا جایی که در دو فیلم آخر پینوکیو دیگر اثری از شهربازی نبود و اثر آخر هم که کلا در فضای جن و پری بود.

تمام

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۰۲ ، ۰۸:۳۰
مرکز اندیشه کوثر

کَتَبَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مِنْ کَرْبَلاَءَ بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِیمِ مِنَ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ مَنْ قِبَلَهُ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ أَمَّا بَعْدُ فَکَأَنَّ اَلدُّنْیَا لَمْ تَکُنْ وَ کَأنَّ اَلْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ وَ اَلسَّلاَمُ .

 

حسین بن على علیهما السّلام از کربلاء براى محمّد بن على علیه السّلام نوشتند:

بِسْمِ‌ اَللّهِ‌ اَلرَّحْمنِ‌ اَلرَّحِیمِ‌

 از حسین بن على به محمّد بن على و بنى هاشمى که او را پذیرفته‌اند:

امّا بعد:

گویا دنیا هرگز نبوده و آخرت پیوسته بوده است.

 والسّلام

 

همین جمله را سالها تفسیر کردن لازم است که شاید ذره ای از عظمت اباعبدالله را بتوان فهم کرد.

حسین ابن علی را کوفیان نکشتند،

آنهایی کشتند که او را فقط به زارهای بدنش نشان دادند،

به غربت خاندانش و اسارات اهل بیتش خلاصه کردند،

آنهائی که پیام او را نگفتند و فقط به ظاهر کربلا اکتفا کردند.

هر چند به همین قدر هم غنیمت است ولی چه حیف از دریای نور حسین ابن علی بقدر ارزن بهره بردن.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۰۱ ، ۱۳:۴۳
مرکز اندیشه کوثر
۱۷ تیر ۱۴۰۱

ترشی یونانی

روشنفکری در ایران مثل ترشی یونانی است. ملات ایرانی با اسم فرنگی. حالا چه کسی حوصله دارد تحقیق کند این ترشی که نامش یونانی است دقیقا با همین دستور پخت در یونان درست می شود یا خیر!

در صورتی که میتونست اسمش ترشی عمه کبری باشد مثلا.

حالا چرا روشنفکری امروز شبیه ترشی یونانی است چون همان قالتاق بازی قدیم تهران را دارد با یه اسم دهن پرکن!

نه حتی ملکم خان است نه تیمورتاش نه حتی در حیطه خودشان سهراب شهید ثالث شدند نه شجریان.

امثال احسان کرمی در اوج ماجرای متروپل به خاطر همدردی با مردم ابادن اجرایش را تعطیل میکند اما چند روز بعد در حالیکه هنوز پیکرها زیر اوارها بود به عروسی ساسی مانکن میروند. این ریا و تزویر اتفاقا شرقیِ شرقی است. از دوره عمروعاص اهالی خاورمیانه بلدِ کار این ترفند بودند. نماز با علی شام با معاویه. ژست متروپل، قِر در عروسی ساسی. جدیدا هم میگوید به خاطر اصرار روی مواضعم مورد هجمه قرار میگیرم‌.

گرشا رضایی نفر بعدی این ماجراست. شخصی در کنسرت زاهدان با ادبیات محترمانه درخواست می کند از او پلی بک نکند اما گرشا رضایی به جای گفتن یک «خیالت راحت» که میتونست به طرفدارش بگوید بارها به او توهین میکند این رفتار رو بگذارید کنار شوخی عجیب یک طرفدار با فیزیکال بدنی بیلی آلیش خواننده امریکایی که با واکنش صبورانه این خواننده بیست ساله مواجه شد. اقای گرشایی از او هم کمترید شما.

نمیگویم خواننده های دنیا همه خوبند و شما بد اما در هیچ جای دنیا برخورد زشت یک خواننده با طرفدارش با سوت و جیغ و کف و هورا مواجه نمی شود. غرب در برخورد با مردم، شکل کار را رعایت میکند، یاد بگیرید.

این جماعت، نخبه ی روشنفکر امروز جامعه هستند حالا ببینید این اقیانوس سطحی وقتی به کف جامعه برسد چه قدر بخار میشود و سراب تولید میکند. اینجاست که عده ای به ظاهر طرفدار حقوق سگ ها، حتی از غرب هم غربی تر می شوند. در اروپا غذا دادن به سگ ولگرد جریمه دارد، به دلیل برهم زدن چرخه طبیعت سگ های ولگرد آرام کشی می شوند، خروس های دریایی به دلیل صدمه به شناگرها سالیانه قتل عام جمعی میشوند رسانه مطبوع این روشنفکرها یعنی بی بی سی هم با افتخار گزارش ویدیویی می رود و دخترک اروپایی، بلند و با لبخند فریاد میزند بریم که خروس های دریایی رو بکشیم. اما جماعت بی عقل در ایران جلوی مواجه با سگ های ولگردی که جان کودکی را گرفتند، می ایستند.

اینها روشنفکر نیستند اینها از غرب، ترشی یونانی میخواهند یک گلچین عوامانه؛ آزادی از غرب، دور زدن مالیات از ایران، ژست طبیعت دوستی از غرب، مقابله با سگ ولگرد از ایران

 

️ بلوکات

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۰۱ ، ۲۲:۳۸
مرکز اندیشه کوثر

آیه ۴۱ سوره عنکبوت توضیح داده:

مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ

مثَل آنان که سواى خدا را اولیا گرفتند، مثَل عنکبوت است که خانه‌اى بساخت. و کاش مى‌دانستند، هر آینه سست‌ترین خانه‌ها خانه عنکبوت است.

امام رضا در حدیث قدسی سلسله الذهب کلام الهی را اینگونه نقل کرده : «کَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی... بشروطها و انا من شروطها»

خداوند میگوید: (کلمه) لا اله الا اللّه حصار من است و هر کس وارد حصار من شود از عذابم در امان است... اما این شرطهایی دارد و من از شرطهای آن هستم.

توضیح: حصار الهی برای امن از آسیب های مسیر زندگی، بر قاعده نفی الوهیت غیر ذات اقدسش استوار است که پذیرش منش و روش مخلصین درگاهش که کامل ترین آنها اهل بیت هستند، الگوی راه است.

جشنواره فجرها که تلاش خاصی برای نشان دادن این راه نکرده اند، در مقابل جشنواره کن ، فیلم حاوی همانندسازی حرم مطهر علی بن موسی الرضا علیه السلام به عنوان عنکبوتی مقدس با قاتل مقدسی که چون عنکبوت با خونسردی به جنایت می پردازد، را برگزیده است. برعکس آثار قبلی حول جنایت سعید حنایی که سعی در نمایش آسیب فضای سنتی و مذهبی داشت، این اثر آشکارا دال جنایت حنایی را مدلول به وجود حریم مقدس رضوی می داند.

ولی گذر زمان نشان خواهد داد که عنکبوت، تفکر زوال پذیر روشنفکری ضد دین و ایران است که مغرور به بافتی هنری برای پنجه کشیدن به رخ آفتاب است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۰۱ ، ۲۲:۱۱
مرکز اندیشه کوثر
۱۳ فروردين ۱۴۰۱

عصر جدید

چرا این دوره داوران این‌همه خرابکاری می‌کنند؟

هرساله و در روزهای برگزاری جشنواره فجر، وقتی از دیدن اثری فارغ می‌شویم، سوالی آزارم می‌دهد: «فیلم را دوست داشتی؟» و این سطحی‌ترین و عوامانه‌ترین سوالی است که ما جماعت مثلا دوست‌دار فرهنگ، که فکر می‌کنیم آسمان دهان گشوده و ما را به زمین انداخته تا در آن ده روز برای سینمای مملکت حرف بزنیم و تولید محتوا کنیم، از یکدیگر می‌پرسیم.

ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود؛ در مقابل بادی به غبغب می‌اندازیم که انگار حاصل سال‌ها هم‌نشینی با کاپولا و گدار و اسکورسیزی را قرار است به پرسشگر منتقل کنیم؛ و پاسخ می‌دهیم: «نه! دوست نداشتم»

این عبارات ساده‌انگارانه و سطحی شده، از آن ده روز جشنواره فجر فراتر آمده و هر شب در این مسابقه‌ای که قرار است مثلا «عصر جدید»ی را برایمان بسازد، تکرار می‌شود.

داوران مبنای داوری‌شان را «دوست داشتن یا دوست نداشتن» گذاشته‌اند، آن دیگری «حوصله سر بر بودن یک استعداد» را بهانه‌ای می‌کند برای مخالفت با آن و یکی دیگر هم گذاشته‌اند که بگویند «همه این نظرات علمی است» که امیدواریم حداقل این یکی، «مافیا» نشود و «دکتر» باقی بماند تا حداقل چند شهروند را نجات دهد.

در لغت‌نامه دهخدا تعاریف مختلفی از «داوری» ارائه داده‌اند که وجه مشترک آن، تشخیص میان حق و باطل و یا نیک و بد است.

سوال اساسی از داورانی که میخواهند سازندگان «عصر جدید» کشورمان را داوری کنند، این است که اگر مبنا و معیار شما برای داوری و تشخیص درست و غلط، «دوست داشتن و نداشتن» و یا «حوصله سر بر بودن و نبودن» است، تفاوت شما با آن مخاطب عامی که در خانه نشسته و برای هر اجرا دست می‌زند و یا روی ترش می‌کند چیست؟

هر دو برای واکنش خود به یک چیز رجوع می‌کنید و آن علایق و سلایق ذاتی‌تان است نه فهم دقیق از یک هنر، استعداد و یا مهارت.

اگر ما جا شما بودیم، آیا جملاتی سطحی‌تر از آنچه که هست می‌گفتیم؟ قطعا نه.

ای کاش به مفاهیم رحمی شود.

داوری کردن در هر حوزه‌ای، به اذعان بزرگان آن حوزه، یکی از سخت‌ترین کارها است؛

حداقل ما به عنوان بیننده حواس‌مان باشد که مفهوم داوری، انقدر لوث نیست.

این داوری به مخاطب کمک نمی‌کند که بفهمد، اثر خوب کدام است و اثر بد کدام.

یعنی باز هم رشد مخاطب به کناری می‌رود و تصمیم بر اساس سلیقه، محور می‌شود.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۰۱ ، ۰۰:۳۵
مرکز اندیشه کوثر
۱۲ فروردين ۱۴۰۱

موقعیت مهدی

«موقعیت مهدی» موقعیت زندگی است و عشق.

هرگاه صحبت از عشق به میان می‌آید، قانون و منطق رنگ می‌بازند؛ پس می‌توان به حکم بی‌اعتباری منطق در میدان عشق، «موقعیت مهدی» را نه یک فیلم دفاع مقدسی که یک عاشقانه مقدس دانست که عشق دو برادر، دو رفیق و دو عزیز را برایمان بر پرده نقره‌ای، نقاشی می‌کند.

«موقعیت مهدی» ما را با قهرمان یکی می‌کند؛ با خنده‌اش می‌خندیم، با گریه‌اش اشک می‌ریزیم، با شادی‌اش شاد هستیم، در غم برادرش مغموم می‌شویم و آنگاه که مهدی، عزم سفر می‌کند، خود را در «موقعیت مهدی» قرار می‌دهیم؛

نام خود را به فراموشی می‌سپاریم، بار سفر سبک می‌کنیم و می‌خواهیم دست در دست مهدی، قدم در مسیر گمنامی و مانایی بگذاریم؛ اما ناگاه به خود می‌آییم و می‌بینیم ما فقط ناظران عشق بازی این مردان خدا هستیم و نهیبی زده می‌شود و می‌فهمیم که «ما را بدان شه بار نیست. »

«موقعیت مهدی» ، موقعیت زندگی است

زندگی در عین مرگ

که اگر شهید، زنده نبود و نور نبود، مگر می‌شد چنین اثری خلق کرد و این چنین روح را در سالن خشک سینما جاری ساخت و نور را در اتمسفر تاریک آن، نشر داد؟

عجب هنرمندی است آنکه نور را نقاشی می‌کند و رنگ روح به آن می‌زند...

«موقعیت مهدی» موقعیت شیدایی است و هادی حجازی‌فر هنر شیدا شده خود را در آن متجلی کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۰۱ ، ۲۳:۵۹
مرکز اندیشه کوثر
۲۰ اسفند ۱۴۰۰

سلبریتی گرین‌کارتی

در اوایل قرن و میان نفوذ عمیق حزب توده در ایران دهه ۲۰، ضرب‌المثلی باب بود که «اگر صبح رادیو اعلام کند در مسکو برف می‌بارد، توده‌ای‌ها با چتر در خیابان‌های تهران راه می‌روند»...

حالا شده است حکایت امثال حمید فرخ‌نژاد !

این شو مسخره هنرمند ایرانی، «توده‌ای-آمریکایی» بودن در آخرین ماه قرن است... نه چون جنگی که تا اینجا حداقل چندهزار کشته داشته است را محکوم کرده، چون چترش را بعد از برف اروپا و آمریکا باز کرده است... دیده است حالا که همه در آنسو حمله روسیه به اوکراین را «وحشیانه» خوانده‌اند خواسته او هم این توحش را محکوم کند، دیده است حالا که همه روسیه را تحریم می‌کنند او هم به سهمش تحریم و توبیخی کرده باشد...

البته این هنرمند زمانی که «وحشیانه» ترین تحریم تاریخ از سوی آمریکا به ملتش تحمیل شد از اسکار به مهاجرت و «جدایی» دلگیر نشد! وقتی دستمال به نعلین حاکم دبی می‌کشید و آرزو می‌کرد حاکم ایران شود از «وحشیانه» ترین نسل کشی در یمن آزرده خاطر نمی‌شد!

سلبریتی گرین‌کارتی ایران چترش را هرجایی باز نمی‌کند اما لاجرم مشت تناقضش بدجاهایی باز می‌شود...

بالاخره او هم مشکلات خاص خودش را دارد، زیر تامین همین ده هزار دلار هم زاییده است!

بدیهیات: موضوع جنگ خوب و جنگ بد، به نفع یا به ضرر ایران یا حتی میزان تلفات نیست، موضوع ادراک جنگ است... ما جنگ را بر چه مبنا می‌فهمیم و کجا چترمان را برایش باز می‌کنیم؟

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۰۰ ، ۱۵:۵۹
مرکز اندیشه کوثر
۱۸ بهمن ۱۴۰۰

سلبریتی ها بتمرگید

ریکی جرویس، کمدین انگلیسی - امریکایی، مجری اصلی برنامه جوایز گلدن گلوب (سال ۲۰۲۰) خطاب به سلبریتی ها می‌گوید:

"شما بازیگران برای هر که بخواهد بازی می کنید؛ حتی اگر داعش هم شبکه پخش مستمر راه بیندازد و به شما پیشنهاد بازی بدهد پیشنهادش را قبول می کنید.

پس وقتی می‌آیید روی سن تا جایزه بگیرید بی‌خود درباره چیزهای مهم سخنرانی نکنید. شما در مورد هیچ چیزی صلاحیت سخنرانی ندارید؛ شما حتی به اندازه یک بچه محصل هم سواد ندارید؛ پس لطفاً بیایید بالا؛ جایزه‌تان را بگیرید، از مدیر برنامه تون ، از مامی ، از ددی و از خدا تشکر کنید؛ بعد هم گورتان را گم کنید و بروید سرجاتون بتمرگید.!"

 

آیا مجری اختتامیه جشنواره فجر امسال می تواند چنین سخنانی خطاب به سلبریتی های بی سواد و پرمدعای ایرانی بزند؟

 

آن هایی که در و دیوار جشنواره‌ شان را از جشنواره‌های خارجی کپی می‌کنند، این یکی را هم کپی کنند دیگر...

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۰۰ ، ۲۲:۰۹
مرکز اندیشه کوثر
۲۲ دی ۱۴۰۰

هیچ وقت

عرب در ادبیات خود، ابزارهای گوناگونی برای بیان حالات نفی به کار می‌برد و از این جهت، مانند جهات دیگر، زبانی کاملا غنی است.

همانطور که ما در زبان فارسی مفاهیم مختلفی برای نفی مانند نه ، هرگز ، هیچ وقت و.. داریم، در ادبیات عرب هم مفاهیم دقیق‌تری وجود دارد.

در اصطلاح نحو ، نفی عبارت است از انکار کردن جمله با ادات مخصوص و ادات نفی، حروفی هستند که این معنا را افاده می‌دهند.

این حروف قبل از جمله واقع شده و عبارت‌اند از:

لَمْ، لَمّا، لا، ما، إنْ، لاتَ و لن.

لَنْ، بر فعل مضارع داخل شده و آن را در لفظ، منصوب و در معنا به مستقبل منفی تبدیل می‌کند‌.

اما لن تفاوت جالبی با دیگر ادات نفی دارد.

«لن» به معنای نفی ابدی است؛ برخلاف «لا» و «ما»!

به زبان ساده‌تر، لن یعنی هیچ وقت !

 

آیه 120 سوره بقره:

وَلَنْ تَرْضَى عَنْکَ الْیَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ

معنی آیه شریفه :

هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد مگر آنکه پیروی از آیین آنها کنی.

بگو: راهی که خدا بنماید به یقین راه حق تنها همان است؛

و البته اگر از میل و خواهش آنها پیروی کنی بعد از آنکه طریق حق را دریافتی، دیگر از سوی خدا یار و یاوری نخواهی داشت.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۰۰ ، ۲۳:۴۰
مرکز اندیشه کوثر

بعد از انتقاد علمای قم به وضع حجاب سال ۵۷ و با وجود مخالفت‌های مردم و زنان بی‌حجاب جامعه، با نظر مثبت من، تصمیم گرفتیم حجاب را الزامی کنیم و طرح اجباری شدن حجاب در ارتش به عهده من بود که به همه دژبان‌ها گفتم هیچ زن بی‌حجابی را از فردا راه ندهید.

در گام اول، همه زنان کارمند مستقر در ستاد مشترک ارتش را که نزدیک به ۳۰ نفر بودند، جمع کردم و پس از گفت‌و‌گو با آنان قرار گذاشتیم از فردای آن‌روز با روسری در محل کار حاضر شوند.

زنان کارمند که همگی بجز دو یا سه نفر بی‌حجاب بودند، شروع کردند به غر زدن و شلوغ کردن، ولی من محکم ایستادم و گفتم: از فردا صبح، دژبان مقابل درب ورودی موظف است از ورود خانم‌های بی‌حجاب به محوطه ستاد مشترک ارتش جلوگیری کند.

نام کتاب : خاطرات دکتر حسن روحانی

 

پی نوشت 1 :خدا عزتت بده سید که توو همین مدت کوتاه اینقدر خوب و مؤثر عمل کردی، ان شاءالله که ذخیره آخرتت بشه. و اینکه توو همین مدت کوتاه هم میشه عملکرد این دو نفر رو ارزیابی کرد.

پی نوشت 2 : جالبه که حرف دیوارکشی هم از اول برای خود ایشون بود و وصلش کرد به آقای رییسی و تعجبم از اون مردمیه که این حرف دیوارکشی مسخره که به بچه هم بگی خندش میگیره رو باور کردن و اینجوری با سرنوشت ایران ۸ سال بازی کردن ... به قول حضرت آقا واسه دونه دونه این رأی های بدون تحقیق فردای قیامت باید جواب بدیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۰۰ ، ۰۰:۲۳
مرکز اندیشه کوثر