کانون فرهنگی مرکز اندیشه کوثر

دارای مجوز فعالیت از سازمان تبلیغات اسلامی استان خراسان رضوی
مشخصات بلاگ
کانون فرهنگی مرکز اندیشه کوثر

سلام علیکم
لاحول و لا قوه الا بالله
ان شاء الله با عنایت حضرت فاطمه سلام الله علیها، وبلاگ مرکز اندیشه کوثر توسط جمعی از جوانان انقلابی ایران اسلامی زیر نظر تشکیلات محبان الزهرا (س) از تاریخ 7 اسفند 1399 مصادف با ولادت امام علی (ع) آغاز به کار می کند. امید است نگاه ویژه آن حضرت شامل حال این تشکیلات گردد و عنایات ایشان هادی و گره گشای راهمان باشد.
پروردگارا ما را برای خودت و برای راهت و برای نظام اسلامی و انقلاب مهدوی تربیت بفرما.
یا علی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۷ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

روایت مشهور نبوی1 را همه شنیده‌ایم. اگر به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشیم، باید در مسلمانی خودمان تردید داشته باشیم. این روزها، کمتر مسلمانی پیدا می‌شود که غزّه و فلسطین را ببیند و رنجور نشود. مسئله از جهان اسلام هم البته فراتر رفته است. درد اصلی آن است که امت اسلامی، آن‌طور که باید و شاید، شکل نگرفته است. مشکل در عدم اتحاد است. مسئول این نابسامانی‌ها کیست؟ آیا ما اهتمامی به این درد داریم یا باید خود را برای تطبیق عنوان «نامسلمانی» بر خودمان آماده کنیم؟

مفاهیم اسلامی مرزبَردار نیستند. بنا نیست چارچوب‌های ملی، که خیلی‌هایشان نیز ساخته و پرداخته‌ی استعمار و دشمنان اسلام و مسلمین است، ما را در مسیر عمل به وظایفمان محدود کند. البته به عنوان یک واقعیت موجود باید با آن تعامل کرد و به دور از افراط و تفریط آن را به سمت مطلوب کشاند. «اگر همه‌ی مؤمنین در قُطرهای2 اسلامی، در تمام کشورهای اسلامی همین یک دستور خدا را که خدا عقد اخوت بینشان انداخته است3، همین یک دستور را عمل بکنند، قابل آسیب دیگر نیست[ند].» (صحیفه‌ی امام، ج۱۱، ص۴۹۱.)

در حقیقت قرآن کریم می‌خواهد با راهبرد اخوت، ولایت و پیوستگی میان مؤمنان را گسترش دهد و از این رهگذر است که سایر قوانین آفرینش که بر اساس اسمای حسنای الهی است، به کار خواهند افتاد.

«سیاست قرآن برای مسلمان‌ها این است که ملّت‌های مسلمان، گروه‌های مسلمان، با یک‌دیگر هم‌بستگی داشته باشند و کأنّه وعده می‌دهد که اگر شما ملّت‌های مسلمان این هم‌بستگی را با هم داشته باشید، این، موجب آن است که عزّت خداوند پشت سر شما است؛ یعنی بر همه‌ی موانع غلبه پیدا می‌کنید، بر همه‌ی دشمنان پیروز می‌شوید؛ حکمت الهی پشتیبان شما است؛ یعنی همه‌ی قوانین آفرینش در جهت پیشرفت شما به کار خواهد افتاد؛ این، منطق قرآن و سیاست قرآن است.» (رهبر معظم انقلاب، نماز جمعه‌ی نصر، ۱۴۰۳/۰۷/۱۳)

یک لازمه‌ی بیّن و عقلایی تحقق این هم‌بستگی، که مقدمه‌ای برای دنبال کردن این تکلیف است، شناخت‌پیدا‌کردن و آشنایی است. بر اساس ادبیات قرآنی، این آشنایی طرفینی، «تَعارُف»4 نامیده شده است. ما تا هم‌دیگر را نشناسیم، نمی‌توانیم هیچ کار مشترکی انجام دهیم. حتی تخاطبی هم با یک‌دیگر نخواهیم داشت. این شناخت هم البته روشن است که به داشتن دو سه تا اطلاعات عمومی نیست. ما فلان شخصیت مذهبی یا سیاسی یا رسانه‌ای را می‌شناسیم، ولی هیچ پیوند و ارتباطی روی زمین با او نداریم. ارتباطمان دوطرفه نیست. این تعارف و شناخت، که بناست به هم‌بستگی و پیوستگی برسد، باید دوطرفه و واقعی و انسانی باشد. باید برای رسیدن به این نقطه، در مقیاس وسیع امت اسلام تدبیر کرد. تفاوت زبانی و بُعد جغرافیایی، هرچند مانعیت دارد، ولی قابل‌حل است. مهم آن است که ما عزم رسیدن به این نقطه را داشته باشیم. بقیه‌ی مسائل قابل چاره‌جویی است.

ما به وضوح اهدافمان را اعلام کرده‌ایم. انقلاب اسلامی به دنبال برپایی تمدن نوین اسلامی است. این آرمان، از طریق ساخت ایران اسلامی پیشرفته با قیام جوانان در گام دوم انقلاب دنبال می‌شود. شکل‌گیری دولت اسلامی و سپس جامعه‌ی اسلامی در ایران مقدمات رسیدن به تمدن اسلامی است. این مهم، دشمنان و مزاحمانی دارد که اساساً مانع تحقق این طرح‌اند. حضور اسرائیل در منطقه و عادی‌سازی حضور آن به عنوان الگویی از پیشرفت‌های تمدن غربی در منطقه دنبال می‌شود. حضور آمریکا در منطقه نیز به دنبال حفظ هیمنه‌ی آن تمدن رقیب و بلکه دشمن است. با این تقریر، تلاش ما برای ازاله‌ی رژیم و اخراج آمریکا از منطقه نیز معنا و کارکرد روشنی دارد. اما این‌ها نیاز به یک حرکت عمومی دارد.

«آن‌چه باید اتّفاق بیفتد، عبارت است از حرکت عمومی ملّت‌ها در این راه. جوان‌های ما با همتایان خودشان در کشورهای دیگر تماس داشته باشند؛ ‌دانش‌آموزان ما با دانش‌آموزان کشورهای اسلامی در منطقه، دانشجویان ما با دانشجویان کشورهای اسلامی، کشورهای منطقه و حتّی فراتر از منطقه تماس داشته باشید. امروز امکانات تماس کم نیست؛ می‌توانید ارتباط برقرار کنید؛ حقایق را برای آن‌ها روشن کنید؛ آن‌چه را وظیفه‌ی همه‌ی جوانان دنیا است، همه‌ی جوانان کشورها است، به آن‌ها یادآوری کنید تا یک حرکت عمومی و عظیمی در دنیا علیه استکبار به وجود بیاید، و به وجود خواهد آمد و به توفیق الهی ملّت ایران و این حرکتِ عمومیِ اسلامی و انسانیِ جبهه‌ی مقاومت، جایگاه خودش را در دنیا پیدا خواهد کرد و قطعاً دشمن را شکست خواهد داد.» (رهبر معظم انقلاب، ۱۴۰۳/۰۸/۱۲)

درخواست رهبری از دانش‌آموزان، منحصر در آن‌ها نیست. هر کسی که بتواند در این مسیر گام بردارد، موظف است. تعارف و شناخت مقدمه‌ی گفت‌وگو است. گفت‌وگو هم بستری برای آگاه‌کردن دیگران است. پس از آگاهی و درک مشترک، می‌توان از هم‌کاری و تعاون سخن گفت. پس باید به بسترهای طبیعی شناخت طرفینی توجه ویژه کرد و در صورت فقدان آن را ساخت.

از این منظر، حج، طراحی شریعت برای تحقق این منظور در مقیاس امت اسلامی است. نماز جمعه طراحی شریعت برای این مهم در مقیاس شهر و بخش و منطقه است. البته منظور این است که این موضوع یکی از کارکردهای اصلی و اساسی آن مفهوم شرعی است و نه تمام هویت آن. نماز جماعت نیز می‌تواند این مهم را در مقیاس محله محقق کند.

با این نگاه، گردهم‌آیی عظیم اربعین حسینی، به سرانگشت تدبیر امام حسن عسکری علیه‌السلام، نیز می‌تواند به این مهم کمک کند.

اربعین را باید همه‌ساله بیش‌ازپیش در این مسیر هدایت کرد. همه‌ی دست‌اندرکاران حاکمیتی و مردمی باید بکوشند حداکثر ارتباطات اجتماعی ممکن میان امت اسلامی در این بستر پدید بیاید. همه باید مراقبت کنند مسائل پیش‌پا‌افتاده‌ی دیگری نتواند مانع تحقق این مهم شود. جلوی بسیاری از فتنه‌ها را می‌توان از همین مسیر گرفت. بسیاری از حرکت‌ها را نیز می‌توان از همین طریق رقم زد.

بحمدالله عراق و اربعین، محدودیت‌های عربستان و حج را ندارد (که البته جایگاه یگانه‌ی حج محفوظ است و صد حیف از این محدودیت‌ها) و ابتکارهای متنوعی را می‌توان دنبال کرد. این‌جا لازم نیست کار را حاکمیتی کرد، تشویق‌ها و تمهیدها سوی درستی بگیرد، خود مردم کار را به نحو احسن دنبال خواهند کرد.

آن‌چه از مکتب امام آموخته‌ایم این است که مسیر شریعت ناب از مسیر ارتباطات اصیل انسانی می‌گذرد و با ارتقای آن به ساحت ایمانی، سبب رشد انسان مؤمن می‌شود. آدمی نیازهایی طبیعی دارد و ناگزیر از پاسخ به آن‌هاست. در مسیر این پاسخ‌گویی، هم تعامل‌های انسانی‌اش توسعه می‌یابد و هم با توجه به آسمان، به‌تدریج از زمین‌گیرشدن رها شده و خود نیز آسمانی می‌شود. منِ او، ما می‌شود و مایِ او به‌تدریج به او می‌رسد. اوست که باقی است و بقای همه هم به اوست. لذا غذایش را هم به‌خواست و به‌یاد او می‌خورد.

با این نگاه، مؤمنان، با اخوت و توسعه‌ی ارتباطات مؤمنانه میان خودشان، می‌کوشند نیازهای هم را به خاطر خدا برطرف کنند. مسئله‌های جامعه‌ی اسلامی را برای خدا، حل کنند. در این مسیر هرچه‌قدر در یک مرحله موفق شوند، خداوند شاکر علیم، باب‌های جدیدی از نعمت را بر روی ایشان خواهد گشود.

با این تقریر، ما هر‌چه‌قدر مناسبات اجتماعی میان مؤمنان را توسعه دهیم، کار درستی انجام داده‌ایم. (البته بدیهی است که ظرافت‌ها و ملاحظاتی را باید مراعات کنیم.) ما باید کاری کنیم که در یک بستر طبیعی، میان دو مؤمن، پیوند برقرار شود و این پیوند تقویت شود و به‌تدریج سایر پیوندها، به این پیوند متصل شود و کمّاً و کیفاً این شبکه ارتقا پیدا کند. در جامعه‌ی آرمانی اسلامی، گراف کاملی از پیوند میان مؤمنان برقرار می‌شود. اربعین می‌تواند گامی مهم و آسان برای تمرین این مهم باشد.

احتمالاً این پرسش پیش می‌آید که در این میدان، خوب است چه کار بکنیم؟

چند راه‌حل مصداقی در این زمینه پیشنهاد می‌شود. بدیهی است که می‌شود این فهرست را طولانی‌تر کرد. البته این پیشنهادها، منحصر در تعامل با برادران و خواهران عراقی نیست ولی میزبان اصلی ایشان هستند.

یکم: خیلی ضروری است که در مواکب غیرایرانی حاضر شویم. قطعاً لازم است که در موکب‌های عراقی برویم. فرصت ارتباط با خودمان در مراسم‌های درون کشور کم نیست. فرصت ناب امت‌سازی در بستر اربعین را نباید به آسانی و حتی به‌بهانه‌ی ارتباطات میان هم‌وطنان، از دست داد.

دوم: سعی کنیم در همین حضورهای در مواکب، از ارتباط‌های کلامی «شکراً حبیبی» و «رحم الله والدیک» که در جای خود لازم هستند، فراتر برویم و درباره‌ی مشترکاتمان صحبت کنیم. مظلومیت غزه و ظلم رژیم صهیونی و آمریکا و وحدت امت اسلامی و امثال آن، مسائل و دردهایی مشترک است. زبان‌دانان پیش‌تاز این اقدامات بشوند و البته بقیه هم با گسترش هوش مصنوعی و سایر ابزارهای زبانی، می‌توانند از این قافله عقب نمانند. ما مسلمانان باید خیلی با هم صحبت کنیم.

سوم: گفت‌و‌گو وقتی پیش رفت و انسی صورت گرفت، حضور در موکب یا منزل یک خادم‌الحسین عراقی وقتی به صمیمیت رسید، سعی کنیم با تبادل شماره‌ی تلفن‌ها، بستری برای ادامه‌پیداکردن این آشنایی ایجاد کنیم. پیام‌های مناسبتی و احوال‌پرسی‌های گاه و بی‌گاه، این آشنایی را می‌تواند به دوستی‌های عمیق‌تری تبدیل کند. فرصت گفت‌وگو در این بستر هم‌چنان وجود خواهد داشت. کمی مراعات و کمی هم صبر و حوصله کنیم، راهِ دوری نمی‌رود.

چهارم: سفرهای بعدی و بعدی هم برای ما وجود دارد و هم برای آن‌ها؛ ان‌شاءالله. این ارتباط شکل‌گرفته را در زیارت‌های بعدی تقویت کنیم. مجدداً سراغی از ایشان بگیریم. به یک‌دیگر هدیه بدهیم که فرمود: «الهَدِیَّةُ تَجلِبُ المَحَبَّةَ»5. لازم نیست گران‌قیمت باشد، مهم به‌یادبودن است. البته این را بدانیم که هر رفتی، آمدی دارد. مهیای پذیرایی در حد وسع خودمان هم از ایشان باشیم. توقعاتمان را هم پایین بیاوریم و هر چیزی که احتمال اذیت می‌دهد را حذف کنیم. ما برای اهداف بزرگ‌تری به این تعاملات و ارتباطات نیاز داریم. لذا با کارهای سبک، قدر آن را پایین نیاوریم. این را هم بدانیم، در مسیر دوست‌یابی، به توصیه‌ی اهل‌بیت و به حکم عقل، باید دوست را آزمود. این را هم حواسمان باشد که خدای‌ناکرده گرفتاری‌های جبران‌ناپذیری پدید نیاید.

پی نوشت:

1 - «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ. » الکافی، ج۲، ص۱۶۳. (هر کس صبح‌هنگام بیدار شود و در فکر مسلمانان نباشد، مسلمان نیست.)

2- جمع قُطر، اقطار و به‌معنای اطراف و گوشه‌هاست.

3- «إنَّمَا الْمُؤمِنُونَ اخْوَةٌ.» سوره‌ی حجرات، آیه‌ی ۱۰. (مؤمنان فقط برادر یک‌دیگرند و نه چیز دیگر)

4- «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ.» سوره‌ی حجرات، آیه‌ی ۱۳. (ای مردم! ما شما را مرد و زن آفریدیم و به شکل ملت‌ها و قبایل درآوردیم تا هم‌دیگر را بشناسید. همانا باکرامت‌ترینِ شما، باتقواترین‌تان است. خداوند دانای آگاه است.)

5- «هدیه‌دادن باعث جلب محبت می‌شود.» روایتی منسوب به امیرالمؤمنین علیه‌السلام؛ غررالحکم، ص۳۱۶.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۰۴ ، ۰۴:۵۵
جمعی از جوانان انقلابی ایران اسلامی

بخش اول : تأملی در فلسفه «حجّ» و تطبیق بر «سفر اربعین»

یکی از عمیق‌ترین و ریشه‌ای‌ترین بیماری‌های انسان، «عافیت‌طلبی» است؛ میل سیری‌ناپذیر او به آسایش، رفاه و گریز از سختی. انسان، ذاتاً خواهان راحتی است و طبیعتش با رنج، چندان سازگاری ندارد. اما دقیقاً در همین نقطه است که راز رشد و تعالی او نهفته است . امیرالمومنین(ع) در خطبه قاصعه از حکمت شگفت‌انگیزی پرده برمی‌دارند و می فرمایند: « خداوند، خانه‌ی خود، کعبه را نه در سرزمینی سرسبز و خوش‌منظر، که در زمخت‌ترین و ناهموارترین سرزمین‌ها قرار داد؛ در زمینی بی‌گیاه، در درّه‌ای تنگ، میان کوه‌هایی سخت و خشن، با کم‌ترین منابع آب، و دور از آبادی‌ها؛ جایی که حتی حیوانات نیز آسایش ندارند. » درحالیکه خداوند می‌توانست کعبه را در دل گلزارها و جویبارها، در میانه‌ی شهرهایی آباد، یا در نزدیکی قصرها و باغ‌ها بنا نهد؛ اما چنین نکرد. چرا؟ حکمتش در چیست؟

حضرت در ادامه به یک قاعده تربیتی مهم اشاره کرده و می فرمایند: « اساساً هرچه آزمون سخت‌تر باشد، پاداش آن نیز والاتر و بزرگتر خواهد بود. » اگر کعبه در موقعیت خوبی قرار داشت، اگر زیارت خانه‌ی خدا آسان و بی‌رنج می‌بود، دیگر معلوم نمی‌شد چه کسانی برای خدا می‌آیند و چه کسانی برای آسایش و گردش. امتحان در کار نبود، و صدق نیت‌ها پنهان می‌ماند. اما رنج سفر، پرده‌ها را کنار می‌زند و چهره‌ها را روشن می‌سازد؛

تنها آنان که عاشقانه دل در گرو خدا دارند، رنج این راه را به جان می‌خرند. لذا خداوند کعبه را در چنین شرایط بدی قرار داد تا انسان ها را مورد امتحان و آزمایش قرار دهد و ببیند چه کسانی حاضرند این همه رنج و سختی را به جان بخرند و فقط برای خدا به آنجا بیایند.

پس مهمترین ملاک، وجود سختی و رنج هایی است تا بوسیله آن، انسان ها از یکدیگر شناخته شوند. البته امروزه، «حجّ» با امکانات فراوان، دیگر آن رنج و سختیِ پیشین را ندارد. حج امروز، عمده رنج مالی و دوری چند روزه را به دنبال دارد و از سختی های گذشته خبری نیست. اما در روزگار ما، «اربعین» با جلوه‌ای متفاوت، تا حدودی همان نقش و خاصیت تربیتی را ایفا می‌کند.

راه‌پیمایی اربعین، با وجود شور و عشق بی‌مانندش، عرصه‌ای از آزمون و ابتلای مؤمنانه است. ساعات طولانی پیاده‌روی زیر آفتاب داغ، کمبود امکانات، ازدحام بی‌امان، تأخیر، بی‌خوابی، خستگی و رنج‌هایی که در متن سفر تنیده شده‌اند، همگی بخشی از آن غربال الهی‌اند که حقیقت نیت‌ها را آشکار می‌سازد.

گرچه امروزه موکب‌های فراوان، امکاناتی فراهم کرده‌اند که سفر را راحت‌تر کنند، که در جای خودش بسیار هم لازم است، اما به لحاظ تربیتی، مؤمنین نباید اربعین را به تجربه‌ای صرفاً تفریحی بدل کنند، وگرنه آن جوهره تربیتی‌اش را از دست خواهد داد. با توجه به رونق گرفتن موکب های اربعین، برخی به نحوی سفر می کنند که کمترین رنج و سختی را بچشند، اما با لحاظ آن ملاک محوری، شاید حداقل برای خودمان بتوانیم این نسخه را بپیچیم که خیلی به سمت «راحت‌طلبی» های اینچنینی نرویم بلکه نشان دهیم که ما فقط برای زیارت سیدالشهدا(ع) قدم در این مسیر گذاشته ایم و حاضریم همه سختی ها و رنج هایش را به جان بخریم.

اساساً رشد و تعالی آدمی، در گرو پذیرش سختی‌ها و حرکت در دلِ رنج‌هاست؛ چرا که «لذّت» و شیرینیِ این‌گونه سفرهای معنوی، نه در آسایش، که در همان رنجِ جان‌سوزی است که دل را به شور می‌آورد و روح را به تماشا می‌برد.

و چه جلوه‌هایی که آدمی، از این منظر، در مسیر اربعین نمی‌بیند! هنیئًا لهم...

بخش دومآداب زیارت

الف) امام صادق(ع) خطاب به مفضّل بن عمر: برخى اگر زیارت کنند، بهتر از آن است که زیارت نکنند، اما برخى زیارت نکردنشان بهتر از زیارت کردنشان است. مفضّل واکنش نشان داده و می گوید:  با این کلامت کمرم را شکستى!

حضرت فرمود: به خدا سوگند، هر یک از شما به سوى قبر پدرش که می رود، با حزن و اندوه مى‌رود؛ اما شما به زیارت سیدالشهدا(ع) که می روید، با غذای خوب و سفره‌هاى رنگین مى‌روید! هرگز پاداشى نخواهید داشت، مگر آن که پریشان و غبار آلوده به زیارتش بروید. 1

ب)  امام صادق(ع):

به من گزارش شده گروهى به قصد زیارت امام حسین(ع) حرکت کرده و با خود سفره ‏هایى را برداشته ‏اند که در آنها شیرینى جات و حلواها و امثال اینها را گذاشته‏ اند، درحالیکه آنها اگر به زیارت قبور محبوب‏ های خود روند، امثال این گونه خوراکی ها را با خود نمی برند. 2

ج) امام صادق(ع):

عده ای براى زیارت امام حسین(ع)، سفره‌ها و غذاهاى رنگارنگ بر مى‌دارند! اما بدانید که اگر به زیارت قبر پدر و مادر خودشان مى‌رفتند، چنین نمى‌کردند.  راوی نقل می کند که از حضرت پرسیدم: پس چه بخورند؟ حضرت فرمود: «نان و ماست» [یا در روایت دیگری: نان و شیر]. 3

انگار این روایات دقیقا برای امروز ما و برای اربعین امروز صادر شده است. این روایات، ناظر به انحراف خطرناکی است که گاه مناسک دینی به آن دچار می‌شود.  یعنی تبدیل ساحت مقدس زیارتِ «اندوه‌آلود» و «تأمل‌برانگیز» به نوعی گردش، تفریح یا «فستیوال معنوی». وقتی به حضرت گفته می شود که برخی سفر زیارتی را به سبک «خوش‌گذرانی» پیش می برند، حضرت به شدت گلایه کرده و از آن نهی می کنند؛ اینکه گویی عده ای در مسیری توریستی قدم می‌گذارند، نه در راهی سرشار از اندوه، پریشانی و بیداری.

پیاده‌روی اربعین، بی‌تردید یکی از شگفت‌آورترین جلوه‌های دلبستگی توده‌ها به سیدالشهدا(ع) است. حرکتی عظیم، مردمی و جهانی که در آن مشقت راه، گرمای هوا، پاهای تاول‌زده و بدن‌های خاک‌آلود، زبان حال عشقی ناب و خالصانه‌اند. این‌ها همان «شعثاً غُبرا»ست که حضرت می فرمود؛ زائرانی که با رنج، خود را به آستان جان‌سوز کربلا می‌رسانند.

اما در کنار این شکوه، زنگ‌های خطر نیز به صدا درآمده است: موکب‌هایی که این ماهیت را قلب می کنند، خوراک‌هایی متنوع و لوکس که دیگر نشانی از «نان و ماست»ی که حضرت می فرمود، ندارند. ما زائران هم باید مراقب این مسئله باشیم، حداقل نسبت به خودمان.

اساساً زیارت، سفری است آمیخته با اندوه، با یاد مظلومیت، با التزام به مسیر حق، با چشم‌هایی اشک‌بار و گام‌هایی خسته. اگر «لذت» و «خوش‌گذرانی» سایه بر این سفر افکند، و اگر هدف از زیارت، صرفاً تجربه‌ای دل‌چسب باشد، آنگاه چنین زیارتی از ماهیتش تهی شده است.

پی نوشت:

1. المزار للمفید، ص98؛ کامل الزیارات، ص130

2. کامل الزیارات، ص129

3. تهذیب الاحکام، ج6، ص77؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص281

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۰۴ ، ۱۵:۴۹
جمعی از جوانان انقلابی ایران اسلامی
۱۱ مهر ۱۴۰۲

آدم کشی

کشتن کسی که خدا و پیغمبر (ص) اذن کشتن او را ندادند از گناهان کبیره بوده و در آیه ۹۳ سوره نساء پروردگار پنج جزا برای آن قرار داده است: جهنم، خلود و همیشگی بودن در آن، غضب، لعنت و عذاب بزرگ.

مواردی که شامل این گناه می شود:

۱- قتل:

اگر شخصی مؤمنی را به جهت ایمانش کشته باشد و خونش را حلال دانسته که قاتل در این حال کافر است. کوچک و بزرگ ندارد و قاتل‌ یک نفر یا دو نفر مانند این است که همه مردم را کشته چون هتک حرمت کرده و راه این کار را باز نموده است؛ و هر کس در قتل مؤمنی راضی باشد هر چند شرکت نکرده باشد در گناه قاتل شریک است.

۲- انتحار:

نفس خودتان را به ناحق نکشید چه در هنگام غضب و چه ستم و تعدی و تجاوز به غیر . به عبارت دیگر خودکشی به هر وسیله که باشد چه سم بخورد، چه از بلندی خود را بیاندازد و چه اگر مریض شود به فکر مداوا نباشد.

۳- سقط جنین:

حکم کشتن بچه در رحم مادر با دیگران مساوی است و دیه قتل نفس را دارد حتی اگر هنوز به صورت نطفه بوده و توسط پدر یا مادرش باشد.

 حکم قتل نفس چیست؟

الف) اگر کسی از روی عمد قتل نفس نموده باید پس از توبه خود را تسلیم اولیای مقتول کند و آنها اختیار قصاص یا عفو دارند و در صورت عفو بر قاتل سه چیز واجب می شود: آزاد کردن بنده (و) سیر کردن شصت نفر فقیر (و) روزه گرفتن شصت روز پی در پی.

ب) در صورتیکه قتل غیر عمد یا شبه عمد باشد پرداختن دیه به اولیای مقتول بر کشنده واجب می گردد اما ولی‌ّ دم حق قصاص ندارد و کفّاره آن یکی از آزاد کردن بنده (یا) روزه گرفتن شصت روز پی در پی (یا) سیر کردن شصت نفر مسکین  می باشد.

نکته: در مورد قطع عضو هم احکام مشابه دارد که به کتاب مراجعه شود.

برگرفته از جلد اول کتاب گناهان کبیره

نوشته شهید محراب آیت الله دستغیب

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۰۲ ، ۰۱:۰۴
جمعی از جوانان انقلابی ایران اسلامی

این که انسان خودش را از قهر خفیّ و انتقام پنهانی و ناگهانی خدا ایمن بداند و از اینکه به واسطه گناه دچار عذاب گردد ترسی نداشته باشد ، پس با این کار شأن خدا را خفیف به حساب می آورد. در نتیجه مکر الهی عقوبت ناگهانی خداوند است به بنده گناه کار  در حالت غفلت او چه در دنیا و چه در آخرت؛ چه در روز و چه در شب.

انواع مکر :

۱ . املاء : سنت الهی بر مهلت دادن به بشر و عجله نکردن در عقوبت است و الا جز معصومین همه هلاک می‌شدند پس این مهلت به سود اهل تقوی برای توبه و اصلاح می باشد و به ضرر کفار و فجار بوده تا بر گناهشان افزوده شود.

۲ . استدراج : بندگانی که مستحق قهر و غضب الهی شده اند با گناه جدید ، خدا نعمت تازه ای به آنها می‌دهد تا گناه را فراموش کنند و توبه نکنند . به عبارت دیگر ترک استغفار استدراج است.

باید در نظر داشت همانطور که خدای تعالی صفات جمالیه دارد صفات جلالیه نیز دارد، پس انسان مؤمن همیشه هم در ظاهر و هم در باطن بین خوف (بیم) و رجاء (امید) می باشد. خوف از مکر الهی و امید به فضل و بخشش پروردگار، نه خوفی که به یأس برسد و نه امیدی که انسان را مغرور کند.

و اما خوف پس از ارتکاب گناه انواعی دارد:

شاید دیگر هیچ وقت مورد رحمت خدا واقع نشود

گناه را کوچک بشمارد

شاید توبه اش قبول نشود

و اگر قبول شود نتواند سر عهد خود بماند

مانع استجابت دعایش شود

اعمال خیر گذشته اش ضایع شده باشد

از شکر بر الطاف الهی فراموش کند

دچار امتحان شدید و یا مکر خداوند شود

و

باید امیرالمؤمنین (ع) را سر مشق قرار دهیم هر چند انسان به مقام حضرت نمی رسد ولی اگر سختی عذاب را درک نمیکنی به اضطراب امام خود بنگر که چگونه به فکر آخرت خودشان بودند.

برگرفته از جلد اول کتاب گناهان کبیره

نوشته شهید محراب آیت الله دستغیب

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۰۲ ، ۱۰:۴۹
جمعی از جوانان انقلابی ایران اسلامی

به یاری خدا و عنایت امام عصر (عج)، عید غدیر خم امسال توسط تشکیلات محبان الزهرا (س) تعداد 8500 پرس چلو خورشت قیمه پخت و در مناطق محروم شهر مشهد مقدس توزیع گردید. از این رو گزارش جزئیات هزینه کردها جهت تهیه اقلام مورد نیاز به حضور شما عزیزان تقدیم می گردد. سپاس فراوان از تمام کسانی که ما را در این امر خیر یاری نمودند. اجرکم عند الله

نمایش گزارش تصویری در آپارات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۰۱ ، ۰۱:۱۶
جمعی از جوانان انقلابی ایران اسلامی
۱۷ مرداد ۱۴۰۱

عُجب در عزاداری

قرآن گفته فلسفه خلقت، بندگی کردن است و مغز این بندگی، در محبت است. اما این دو تفاوتی حیاتی دارند.

عبادت چه از انفاق، تواضع، ذکر، سخاوت و ... ، با غروری به نام «عُجب»، لکه دار می شود. گفته اند عُجب همچون راه رفتن مورچه ای سیاه در شبی تار و ساکت، وارد قلب می شود.

اما محبت در ذات خود، دور از عُجب است و به سختی دامنش بدین رذیلت آلوده می گردد.

از آنجا که عزاداری امام حسین و اهل بیت علیهم السلام، تماماً بر مدار محبت و مودت استوار است، عُجبی ندارد. چرا که اگر در اقامه عزا هزینه کردن است، امام بیشترش را داده، اگر به سر و سینه زدن است، اولاد امام بزرگترش را انجام داده اند، اگر طی طریق باشد کاروان اسرا به قدر ۲۰۰۰ کیلومتر راه همراه سختی و شکنجه طی کرده اند. در این وادی نذری می دهند به قدر لقمه ای غذا یا جرعه ای آب خنک تا گرسنگی و تشنگی هم نماند، تا نکند بخاطر تحمل و تقبل سختی ها، منت و عجبی در دل بوجود آید. تیر خلاص سخن آنکه، بیشترین سختی را قمر بنی هاشم برای امام حسین تحمل کرد و آخر هم شرمنده برای امام جان داد. ما کجاییم؟ چکاره ایم؟ هیچ .... پس چه عجبی؟ چه غروری ؟

تنها گاهی از سر کثرت عزاداری یا زیارت، قدری از عجب پاپیچ می شود. با این ذره از عجب چه کنیم؟

باید دانست برای رفتن به زیارت همواره ما بدهکار حسینیم، نه اینکه عجبی داشته باشیم؛ و اگر به هر دلیلی زیارتمان تاخیر می افتد، مدیون هستیم. در خصوص شرکت در روضه و عزاداری نیز با این همه اکرام و اطعام، جز خجلت عجبی می ماند؟ مگر ما در برابر امام حسین و خانواده مکرمش چه کرده ایم؟ هیچ ...

در ثانی هیچ کدام نمی توانیم ادعا کنیم با سیر و سلوک و ریاضت چندین ساله به این محبت رسیده ایم، که بازار گرم محبت سیدالشهدا آنقدر فراگیر بوده که هر کدام به قدری نمک گیریم. پس عجب از نشستن سر سفره کرم ایشان هم وجهی ندارد...

القصه محبت امام حسین آنگونه است که با عجب و منت میانه ای ندارد. سید شهیدان در شب عاشورا به یاران در همان ابتدا نگفت که خیلی بر من منت گذاشتید که یاری ام کردید! بلکه گفت این قوم با من کار دارند و با حضورتان یا بی حضورتان، من را خواهند کشت و خانواده ام را به اسارت می برند. پس جان خود بردارید و بروید... اینجا یاران بجای احساس عجب و منت به التماس افتادند که بمانند و در این حالت قلبی ملتمسانه ایشان، اندک عجبی هم اگر در دلشان بود، ریخت و روز عاشورا محبتی خالص را به منصه ظهور گذاشتند که تا هرچه تاریخ هست، انسانیت بر سر سفره ایشان متنعم و الهام گیر خواهد بود.

محبت امام حسین در قیامت خریدار دارد.

 

 برگرفته از سخنان استاد علیرضا پناهیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۷ مرداد ۰۱ ، ۱۶:۳۴
جمعی از جوانان انقلابی ایران اسلامی

مسجدی در ۲۰۰ کیلومتری شمال غربی مکه است که به سال ۱۳۸۶ هجری قمری بدست فرقه وهابیت ویرانه شد‌‌.

این  نماد اسلامی در فقدان نهادی که حفظ این بنا را برای مسلمانان حیثیتی کند، به این روز افتاده است.

توضیح:

گواه تاریخ بر ویرانی مدینه، مکه، کربلا و دیگر اماکن است که الآنه هر کدام محل الهام بخشی، همگرایی و هویت آفرینی برای  ملت اسلام است. تا این علاقه به اماکن مقدس در لباس محبت و ارادت باقیست، ولو با ویرانی، دوباره احیا و محل رجوع و زیارت خواهد بود.

البته  مسجد ویرانه صحبت ما چندین بار با هزینه شیعیان هند بازسازی شد، اما این غربت و فراموشی امروز تنها بخاطر ظلم  وهابیت نیست.

پس اشکال از چیست؟ نهادینه نبودن چطور مساله ساز می شود؟ تجارب تاریخی جامعه اسلامی در  صدر اسلام این گونه می گوید:

تجربه جمعی اول: عدم پذیرش انسان طراز قرآن و عدل پیامبر به عنوان ولی و رهبری جامعه اسلامی که آن روز به تشخیص خداوند و رسولش امیرالمومنین علی بن ابی طالب بود.

تجربه جمعی دوم: پذیرش (اتمام حجت جامعه با) همان علی در حدود ۲۵ سال بعد به عنوان خلیفه، بدون پذیرفتن مسئولیت های ناشی از این بیعت و تنها از روی ناچاری در شرایطی که هیچ کسی مسئولیت وضعیت جامعه مفتضح و منحط آن روز را نمی پذیرفت.

تجربه جمعی سوم: سرخوردگی سیاسی و فرعی شدن موضوع استحقاق ولایت و حکومت انسان طراز قرآن در نگاه خواص و عوام در دوره های بعدی و رفتن به سرازیری سقوطی که عاشورا تبعات قطعی آن بود.

نکته: تجربه اول مربوط به پیروان سقیفه ولی در تجربه دوم و سوم شیعیان بدون تحلیل و بی همت هم عامل بسیار مهمی بودند.

نتیجه: شرط جامعه سازی به سبک اسلام، الزام به تربیت انسان تراز قرآن توسط پیامبر، پذیرش جانشینی او و سپس تلاش برای انجام مسئولیت های ناشی از آن توسط جامعه است و غیر ازین راهی نیست. این نتیجه گیری هم عقلی است و هم نقلی. آیا تصویر ذهنی ما از غدیر چنین است؟

پس وقتی پیام اصلی غدیر که شرط اکمال و اتمام دین هم معرفی شده، جز مقدسات متن جوامع شیعی و سنی نبوده و در عقاید ما نهادینه نیست، مسجد بنا شده در محل آن واقعه هم نمادینه نیست.

مسجد  غدیر خم غریب است، چون  غدیر خم غریب است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۱ ، ۲۱:۳۲
جمعی از جوانان انقلابی ایران اسلامی