مالیات برای شاخ های مجازی

با گذشت بیش از یک‌ماه از مهلت تعیین‌شده برای ارائه اظهارنامه‌های مالیاتی اینفلوئنسرها، هنوز از تصمیم‌گیری نهایی دراین‌زمینه خبری نیست.

سال‌ گذشته زمانی که مدیرکل دفتر طراحی و تحلیل فرایندهای مالیاتی از مالیات بر درآمد اینفلوئنسرها خبر داد، با استقبالی خوب از جانب مردم روبه‌رو شد.

دویست و بیست‌ نفر از مشمولان مالیات در مرحله اول از سوی این سازمان معرفی شدند و از سایر اینفلوئنسرها نیز درخواست شد تا اظهارنامه مالیاتی‌شان را تسلیم کنند. افرادی که بیش از پانصدهزار دنبال‌کننده در فضای‌مجازی دارند و از تبلیغات کسب درآمد می‌کنند، شامل این قانون می‌شوند.

قرار بود در مراحل بعدی نام افراد بیش تری برای اخذ مالیات اعلام شود و از طرفی، به اینفلوئنسرها مهلت داده شد با ارائه اظهارنامه از معافیت‌های مالیاتی بهره‌مند شوند. آن دسته از اینفلوئنسرهایی که درآمدی کمتر از سی و شش‌ میلیون تومان دارند، از این قاعده مستثنا هستند.

درآمد نجومی برخی از این اینفلوئنسرها گاه تا میلیاردها تومان در ماه می‌رسد و عجیب است که این افراد تا پیش از این در رصد مالیاتی دولت قرار نگرفته بودند. اخذ مالیات از اینفلوئنسرها اتفاقی خوب است و ایجاد پرونده مالیاتی برای آن‌ها و اختصاص کد مالیاتی به آن‌ها می‌تواند درزمینه درآمدهای این افراد شفاف‌سازی کند. پس از سال‌ها کشمش بر سر درآمدهای نجومی این گروه، همچنان بخشی از این فرایند مجهول است و تاکنون اطلاع‌رسانی همه‌جانبه و دقیقی دراین‌باره صورت نگرفته است.

از اواسط سال1398 که زمزمه دریافت مالیات از اینفلوئنسرها به گوش رسید، تا امروز که حرف‌وحدیث‌های بسیاری دراین‌باره مطرح می‌شود، همچنان جامعه چشم‌انتظار تحقق این قانون است.

آیین‌نامه اجرایی اخذ مالیات از اینفلوئنسرهای دارای بیش از پانصدهزار دنبال‌کننده را ابلاغ شده است که براساس بند ذ تبصره شش قانون بودجه سال هزار و چهارصد کل کشور، درآمد کاربران دارای بیش از پانصدهزار دنبال‌کننده از تبلیغات، مشمول مالیات بر درآمد می‌شود. درحالی‌که عده‌ای از اینفلوئنسرها برای فرار از پرداخت مالیات به ترفندهای گوناگون ازجمله ایجاد صفحات تازه و تقسیم مخاطبان خود دست می‌زنند، باید دید که این قانون با چه شکل‌ و شمایلی پیاده خواهد شد.

 

✍ اسماعیلی

زیست مجازی

کاش در زیست مجازی خود یاد بگیریم راجع به آنچه می‌بینیم و می‌شنویم آنقدر سریع و سطحی قضاوت نکنیم. اخبار تک خطی و یک‌طرفه مطلقا قابل اعتماد نیستند و بارها ثابت شده موضوع فراتر از چیزی است که روایت و پذیرفته می‌شود. خیلی اگر احساسات‌مان جریحه‌دار شده، برویم دنبال کشف حقیقت و مطالبه واقعیت، نه نشر بدون تحقیق روایت. خدا را شکر که این جماعت دست به نقد مجازی قاضی نشده‌اند وگرنه معلوم نبود سر چند بی‌گناه را بدون تحقیق برباد می‌دادند! هیچ‌وقت بدون شنیدن توضیحات طرف از زبان خود او نباید قضاوت کرد.

به چند مورد عجله در قضاوت و نتیجه متفاوت روایت توجه کنید:

۱. پسری سیرجانی فیلمی در اینستاگرامش منتشر می‌کند که دارد دختری را در خانه باغی کتک می‌زند. همه چیز طبق ویدئو به نفع دختر و شبیه یک جنایت است. ماجرا اما یک حلقه مفقوده مهم دارد؛ دختر عاشق پسر بوده و چند ماه در مجازی به دلیل بی‌محلی شدن از جانب او فحاشی می‌کرده و آن پسر آنگونه انتقام گرفته. با وجود این نکته حق با کیست؟ نمی‌دانیم! اما می‌دانیم قضیه خیلی تفاوت می‌کند با روایت نخست.

۲. فیلمی منتشر می‌شود که دختری آبادانی، زخمی روی زمین افتاده و چند زن دست‌وپای او را گرفته‌ و کتک می‌زنند و نگهبانی نیز بدن او را لمس می‌کند. اینجا هم همه چیز تداعی کننده یک جنایت است اما در ادامه مشخص می‌شود آن دخترِ دارای اختلال روانی، به قصد باج‌گیری و با سلاح سرد به خانه و خانواده طرف مقابل حمله کرده. در این صورت آیا همه تقصیر متوجه اوست؟ شاید آری و شاید خیر؛ اما در اینجا نیز آنچه اهمیت دارد این است که ماجرا به کلی متفاوت شد از آنچه در ابتدا نقل محافل بود.

۳. طبق توضیحات ذیل قطعه فیلمی منتشره در رسانه‌ها از یک دوربین مدار بسته‌، گفته می‌شود مردی با ظاهر مذهبی به زنی بی‌حجاب تذکر می‌دهد و در ادامه با او درگیری فیزیکی پیدا می‌کند. تیترها چنین تنظیم می‌شود: کتک خوردن یک زن به دلیل کشف حجاب! اذهانی که زن را همیشه مظلوم می‌پندارند و از تیتر تأثیر می‌پذیرند، مرد را مقصر می‌دانند؛ خصوصا که فرصت تخریب فریضه امربه‌معروف نیز مهیاست! دقت در فیلم اما نشان دهنده موضوعی دیگر است: تذکر مرد به زن، لگد پرانی زن به مرد، و سپس دفاع و واکنش فیزیکی متقابل مرد. در اینجا حق با کیست؟ چون روایات دو طرف را نشنیده و کلام رد و بدل شده را نمی‌دانیم، از قضاوت و تعیین تقصیر اجتناب می‌کنیم و البته می‌دانیم که اگرچه فیلم همان است اما تیترهای شیطنت‌‌آمیز و بی‌دقتی در فیلم، چقدر می‌تواند حتی بر مشاهدات عینی مخاطب اثر بگذارد.