فتنه اینروزهای پاکستان
به صورت خلاصه، نزدیکی دولت عمران خان و حزب تحریک به ایران، چین و روسیه،قرار گرفتن پاکستان در مسیر راهگذر جاده ابریشم ،اقدام جهت واردات گاز از روسیه از مسیر ایران، عدم اعطای پایگاه نظامی به آمریکا پس از خروج از افغانستان و منطقه استراتژیک نزدیک به ایران و چین، گسترش مراودات اقتصادی با شرق، داشتن گرایشات نزدیک به تشیع و مخالفت با حزب مسلم لیگ به رهبری نواز شریف و نزدیک به وهابیت سعودی، عدم شرکت در معامله قرن و مخالفت با حضور در جنگ یمن ،از جمله موارد مخالفت جبهه غربی_عربی_عبری با او است؛
تا جایی که مانند «بی نزیر بوتو» اقدام برای حذف فیزیکی او در دستور کار بخش اسیای جنوبی وزارت خارجه امریکا قرار گرفت،اما پس از ناکام ماندن این پلن،پارلمان این کشور تحت نفوذ سفارتخانهها درصدد برکناری او برآمدند.
پس از درخواست کمک عمران خان از یکی از کشورهای منطقه که سابقه خنثی سازی کودتا در ترکیه، کودتا علیه امیر قطر نجات قطر از بحران، نجات سوریه و عراق از داعش و حفظ دولت های قانونی آنها در کارنامه خود داشته، اطلاعاتی در اختیار سازمان اطلاعات ارتش پاکستان قرار میگیرد که قطعیت اقدام جهت تجزیه پاکستان در آن سبب میشود تا ارتش غربگرای پاکستان و دستگاه امنیتی آن نیز به توطئه بودن اقدام پارلمان صحه بگذارد و با دستور رئیس پارلمان،جلسه رایگیری کنسل شود.
در این هنگام با اقدام غیرقابل پیشبینی و البته مشورت شده از سوی عمرانخان، درخواست انحلال پارلمان و انتخابات مجدد اعلام،و با موافقت رئیس جمهور ، فتنه پارلمان در نطفه خفه میشود.
همچنین انحلال پارلمان،همزمان سبب ساقط شدن نخست وزیر نیز میگردد،که بنظر میرسد عمرانخان با این عمل بر روی اقبال مردم به خود و یکدست کردن پارلمان وارد قماری نزدیک به پیروزی شده است.
در شرایط عادی، با برکناری نخست وزیر توسط پارلمان، باید رئیس مخالفین پارلمان،نخست وزیر موقت تا انتخابات مجدد پارلمان شود،اما درصورتی که نخست وزیری با انحلال پارلمان، به پایان برسد، این خود عمرانخان است که میتواند تا انتخابات مجدد(نود روز دیگر)،نخستوزیر موقت کشور باقی بماند.
البته در این مدت ائتلاف غربی_عربی_عبری بیکار نخواهند ماند!