کانون فرهنگی مرکز اندیشه کوثر

دارای مجوز فعالیت از سازمان تبلیغات اسلامی استان خراسان رضوی
مشخصات بلاگ
کانون فرهنگی مرکز اندیشه کوثر

سلام علیکم
لاحول و لا قوه الا بالله
ان شاء الله با عنایت حضرت فاطمه سلام الله علیها، وبلاگ مرکز اندیشه کوثر توسط جمعی از جوانان انقلابی ایران اسلامی زیر نظر تشکیلات محبان الزهرا (س) از تاریخ 7 اسفند 1399 مصادف با ولادت امام علی (ع) آغاز به کار می کند. امید است نگاه ویژه آن حضرت شامل حال این تشکیلات گردد و عنایات ایشان هادی و گره گشای راهمان باشد.
پروردگارا ما را برای خودت و برای راهت و برای نظام اسلامی و انقلاب مهدوی تربیت بفرما.
یا علی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۳ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است

‌ما چرا اینطور شده‌ایم؟

دیگر کمتر خوشحال می‌شویم و با افتخار کردن بیگانه‌ایم.

چه چیز تغییر کرده؟

ما چه اخلاقی پیدا کرده‌ایم؟

مایی که صبح تا شب دنبال لایک عروسک‌ها و دفترهای نوستالژیک هستیم تا آن گذشته دوست داشتنی را برای چند لحظه در ذهن‌مان مرور کنیم چرا اینطور دربرابر خوبی‌های امروزمان منفعل هستیم؟

این روایتِ ما بدبخت‌ترین ملت دنیاییم را چرا بدبخت کنندگان دنیا در سرمان گنجانده‌اند؟

نه؛ نمی‌گویم هر روز صبح مثل کره شمالی، سرود خوشبختی بخوانیم.

نه؛ قرار نیست به توصیه این مشاوران اینستاگرامی به هرچه که می‌بینیم لبخند بزنیم.

اما معتقدم من و هم نسل‌های من، آنقدری که یک جوان بیست و خورده‌ای ساله از گل خداداد عزیزی به استرالیا و چهره غم زده مارک بوسنیچ خوشحال شد، از پرش علی بیرانوند و گرفتن پنالتی رونالدو و چهره غم‌زده صاحب اِن‌تا توپ طلا خوشحال نشدیم و با آن خاطره نساختیم.

ما زندگی کنندگان در لحظه‌ایم. انگار ما در برخورد با خوشبختی و افتخار، بزرگترین آلزایمرداران تاریخ شده‌ایم!

احساسات‌مان را نهایتا نیم تا یک‌ساعت، به اندازه خاطره‌ای که از یک پست اینستاگرامی در ذهن‌مان می‌ماند، با خودمان حمل می‌کنیم.

اگر چنین نبود،

لذت می‌بردیم از آنچه که می‌بینیم

مثلا افتخار می‌کردیم به فداکاری پزشک و پرستار این مملکت که چطور رفته‌اند وسط سختی

افتخار می‌کردیم به مردم باشعوری که مثل آمریکا جنگ نمی‌کنند بر سر دستمال با هم و هرچه سختی‌ دارند دادش را بر سر پرستار نمی‌کشند.

یا ضدعفونی کردن کلیسا توسط طلبه مسلمان چقدر تصویر لذت بخشی است!

به اینکه وسط این همه تحریم و سختی یک تنه داریم با کرونا می‌جنگیم افتخار می‌کردیم

به اینکه اگرچه تنهاییم و بزرگترین و سخت‌ترین تحریم‌ها (با هزار و هشتصد و اندی تحریم) را داریم اما غذا کم نداریم و قحطی نشده...

مثلا همین راه‌اندازی خط تولید واکسن و ماسک و کیت تشخیص کم‌چیزی نیست که نتوانیم به آن افتخار کنیم!

می‌خواهی بفهمی تحریم یعنی چی؟

یعنی چیزی که قطر را در کمتر از ۲۴ ساعت در آستانه قحطی قرار داد!

و حالا تو ۲۴ ساعت را ضرب در ۳۶۵ روز کن و نتیجه را در ۴۰ و اندی ضرب کن تا ببینی چه کرده‌ایم...

اینها را که می‌بینیم

خیلی منصف باشیم، لایک می‌کنیم اما فراموش‌مان می‌شود.

بی انصاف باشیم، فحش می‌دهیم به زندگی‌مان...

اما من می‌گویم، نکند بشویم مثل آن فردی که انقدر عادت کرده بود به بوی بد وقتی وارد بازار عطارها شد، از هوش رفت؛

نکند انقدر رسانه‌هایشان به ما بگویند که بدبختیم، یادمان برود قشنگی را ببینیم و برای خودمان نوستالژی بسازیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۰۰ ، ۱۴:۴۴
جمعی از جوانان انقلابی ایران اسلامی
۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۰

زیست مجازی

کاش در زیست مجازی خود یاد بگیریم راجع به آنچه می‌بینیم و می‌شنویم آنقدر سریع و سطحی قضاوت نکنیم. اخبار تک خطی و یک‌طرفه مطلقا قابل اعتماد نیستند و بارها ثابت شده موضوع فراتر از چیزی است که روایت و پذیرفته می‌شود. خیلی اگر احساسات‌مان جریحه‌دار شده، برویم دنبال کشف حقیقت و مطالبه واقعیت، نه نشر بدون تحقیق روایت. خدا را شکر که این جماعت دست به نقد مجازی قاضی نشده‌اند وگرنه معلوم نبود سر چند بی‌گناه را بدون تحقیق برباد می‌دادند! هیچ‌وقت بدون شنیدن توضیحات طرف از زبان خود او نباید قضاوت کرد.

به چند مورد عجله در قضاوت و نتیجه متفاوت روایت توجه کنید:

۱. پسری سیرجانی فیلمی در اینستاگرامش منتشر می‌کند که دارد دختری را در خانه باغی کتک می‌زند. همه چیز طبق ویدئو به نفع دختر و شبیه یک جنایت است. ماجرا اما یک حلقه مفقوده مهم دارد؛ دختر عاشق پسر بوده و چند ماه در مجازی به دلیل بی‌محلی شدن از جانب او فحاشی می‌کرده و آن پسر آنگونه انتقام گرفته. با وجود این نکته حق با کیست؟ نمی‌دانیم! اما می‌دانیم قضیه خیلی تفاوت می‌کند با روایت نخست.

۲. فیلمی منتشر می‌شود که دختری آبادانی، زخمی روی زمین افتاده و چند زن دست‌وپای او را گرفته‌ و کتک می‌زنند و نگهبانی نیز بدن او را لمس می‌کند. اینجا هم همه چیز تداعی کننده یک جنایت است اما در ادامه مشخص می‌شود آن دخترِ دارای اختلال روانی، به قصد باج‌گیری و با سلاح سرد به خانه و خانواده طرف مقابل حمله کرده. در این صورت آیا همه تقصیر متوجه اوست؟ شاید آری و شاید خیر؛ اما در اینجا نیز آنچه اهمیت دارد این است که ماجرا به کلی متفاوت شد از آنچه در ابتدا نقل محافل بود.

۳. طبق توضیحات ذیل قطعه فیلمی منتشره در رسانه‌ها از یک دوربین مدار بسته‌، گفته می‌شود مردی با ظاهر مذهبی به زنی بی‌حجاب تذکر می‌دهد و در ادامه با او درگیری فیزیکی پیدا می‌کند. تیترها چنین تنظیم می‌شود: کتک خوردن یک زن به دلیل کشف حجاب! اذهانی که زن را همیشه مظلوم می‌پندارند و از تیتر تأثیر می‌پذیرند، مرد را مقصر می‌دانند؛ خصوصا که فرصت تخریب فریضه امربه‌معروف نیز مهیاست! دقت در فیلم اما نشان دهنده موضوعی دیگر است: تذکر مرد به زن، لگد پرانی زن به مرد، و سپس دفاع و واکنش فیزیکی متقابل مرد. در اینجا حق با کیست؟ چون روایات دو طرف را نشنیده و کلام رد و بدل شده را نمی‌دانیم، از قضاوت و تعیین تقصیر اجتناب می‌کنیم و البته می‌دانیم که اگرچه فیلم همان است اما تیترهای شیطنت‌‌آمیز و بی‌دقتی در فیلم، چقدر می‌تواند حتی بر مشاهدات عینی مخاطب اثر بگذارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۳:۱۰
جمعی از جوانان انقلابی ایران اسلامی

بیایید جهان و انسان‌هایش را اینطور تصور کنیم. زمینی هموار داریم که انسان‌ها، حکم لامپ‌های روشنی را دارند که سرتاسر این زمین را پر کرده‌اند. این چراغ‌های روشن، این ضمایر نورانی در معرض خطر هستند که خاموش شدن هر کدامشان یعنی خاموش شدن این زمین. حامیان تاریکی، تمام تلاششان را می‌کنند برای خاموش کردن این چراغ‌ها و در سوی دیگر علاقه‌مندان به روشنایی قرار دارند که باید بایستند و محافظت کنند از منابع نور...

تمثیل نور و ظلمات را خداوند در سوره بقره آورده است: «خدا یاور مؤمنان است. ایشان را از تاریکی‌ها به روشنى مى‌برد. ولى آنان که کافر شده‌اند طغیان‌گران یاور آنها هستند، که آنها را از روشنى به تاریکی‌ها مى‌کشانند.»

🔴اکنون این چراغ‌های روشن و ضمایر پاک انسانی که نشأت گرفته از نور واحد هستند، در معرض سنگ‌های عصیان‌گرانند. این چراغ‌ها محافظ می‌خواهند. همیشه این جمله تکراری را می‌گفتیم که «چرا ما فقط برای خودمان جلسه می‌گذاریم؟» و پاسخ همینجاست؛ تا نگذاریم که چراغ‌ها شکسته و خاموش بشوند!

🔴کلیپ جدید ساسی مانکن نشان داد که کفر با تمام قوا به میدان آمده! یکی با ابزار موسیقی، دیگری با شهوت، آن یکی با شکم‌پرستی حیوانی و دیگری با تنبلی و سرخوشی و آن یکی با طمع و پول پرستی. دیدید که چطور ابراهیم حامدی یا همان ابی را که چپ و راست به ما به عنوان نماد موسیقی متعالی معرفی می کردند با عکس یادگاری با ساسی مانکن و گذراندن عروسی فرزندش با او، برایش رپورتاژ آگهی رفت؛ دیدید که چطور شادمهر عقیلی که او هم نماد هنر ارزشمند بود، طمع را به ما تزریق کرد. بله؛ عصیان‌گران با هم و در کنار هم هستند. آنها سربازان ارتش شیطان هستند و ساسی مانکن هم سربازی‌اش را طی می‌کند.

🔴اما در جبهه حق، در جایی که ما نیازمند محافظان چراغ‌های پاک فطری هستیم وضعیت چگونه است؟ اگر ما وسط جنگ میان حق و باطل هستیم، چرا کنار هم و با هم نیستیم؟

🔴چرا اینطور به ماجرا نگاه نمی‌کنیم که مثلا علی‌اکبر رائفی‌پور، ۱۰۰۰ چراغ را محافظت می‌کند، علیرضا پناهیان ۵۰۰۰ هزار چراغ و حسن عباسی مثلا ۸۰۰۰!؟ آیا در جنگ نظامی، آنکه کلاشینکف در دست می‌گیرد را کنار می‌گذارند و فقط تک‌تیرانداز وارد عملیات می‌کنند؟

🔴ماجرای ساسی مانکن نشان داد که ما نیاز داریم، حتی برای خودمان، برای ما جماعت ریش‌دار و یا چادری هم مدام و مدام کار کنیم و نگوییم و نپرسیم تاثیرش کجاست؟ ما نیاز داریم به اینکه محافظان این چراغ‌ها را کنار نگذاریم! کنار گذاشتن هر کدام از اینها، یعنی نابودی چراغ‌های بیشتر! سربازان خود را نکشیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۵:۱۲
جمعی از جوانان انقلابی ایران اسلامی