مرکز اندیشه کوثر

دارای مجوز از سازمان تبلیغات اسلامی مشهد مقدس
مشخصات بلاگ
مرکز اندیشه کوثر

سلام علیکم
لاحول و لا قوه الا بالله
ان شاء الله با عنایت حضرت فاطمه سلام الله علیها، وبلاگ مرکز اندیشه کوثر زیر نظر تشکیلات محبان الزهرا (س) از تاریخ 7 اسفند 1399 مصادف با ولادت امام علی (ع) آغاز به کار می کند. امید است نگاه ویژه آن حضرت شامل حال این تشکیلات گردد و عنایات ایشان هادی و گره گشای راهمان باشد.
پروردگارا ما را برای خودت و برای راهت و برای نظام اسلامی و انقلاب مهدوی تربیت بفرما.
یا علی

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۴۶ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

سال ۱۲۸۶ در اوج مجاهدت ملت رنج دیده ایران در مسیر پیروزی انقلاب مشروطه دولت انگلستان و روسیه بصورت سری و بدون اطلاع ایران طی قرارداد ۱۹۰۷ کشورمان را بین خود تقسیم کردند. این قرارداد چراغ سبز انگلستان به روس ها بود تا مشروطه را سرکوب کنند.

چند سال بعد یعنی در ۱۲۹۴ دولت انگلستان و روسیه تزاری قرارداد قبلی را تکمیل کرده و مناطق نفوذ خود را گسترش دادند. این قرارداد، همان قرارداد ۱۹۱۵ است که در این تقسیم بندی خاک ایران باز هم دولت ایران از انعقاد آن اطلاع نداشت.

ششم آذر ۱۳۲۲ در دوره محمدرضا پهلوی و دوره پیروزی نهایی متفقین بر آلمان نازی بدلیل درخواست استالین کنفرانسی در سفارت شوروی در تهران برگزار شد. نخست وزیر انگلستان چرچیل و رئیس جمهوری آمریکا روزولت نیز در اجلاس حضور داشتند. اما این بار هم سری و بدون اطلاع دولت علی سهیلی وارد ایران شدند

سهیلی نخست وزیر می نویسد:

ابتدا از طریق کاردار شوروی در تهران در جریان برگزاری این اجلاس در تهران قرار گرفتم... روز چهار آذر استالین و روز پنجم آذر روزولت و چرچیل وارد تهران شدند. کنفرانس مشترک آنان روز شش آذر شروع شد. روز هفتم آذر نشست محرمانه آنان در سفارت شوروی جریان داشت، روز نهم این نشست خاتمه یافت و اعلامیه مشترک آنان منتشر شد و روز دهم رهبران هر سه کشور از ایران خارج شدند

چرچیل در صحن سفارت به شاه ایران به اندازه احوال پرسی وقت داد، روزولت حاضر نشد به کاخ و دیدار شاه جوان برود و استالین شرط گذاشت در صورت تغییر محافظان کاخ شاه و گماشتن روس‌ها بعنوان محافظ به دیدار شاه خواهد رفت.

تحقیر پشت تحقیر...

حالا استعمارگران دیروز که پر و بال شان ریخته امروز با خاطرات خوش آن دوران زندگی می‌کنند!!!!

واکنش تند و غیرتمندانه کاربران فضای مجازی به این گستاخی سفیر روسیه در یادآوری آن روز تحقیر آمیز ملت ایران قابل ستایش است. البته مقامات رسمی ما نباید به "موضع گیری" بسنده کنند و برخورد لازم است.

در واقع وزارت خارجه و رئیس مجلس به توییت زدن اکتفا نکنند، این دو نفر را فراخوانده و دو کتاب تاریخ معاصر و تحولات ایران به آنها بدهند تا قدری با مطالعه متوجه شوند: اینجا "انقلاب" شده است. الان قاجاریه یا پهلوی نیست که اینها بتازند.

نه ما آن ایران توسری خوریم...

نه شما ابرقدرت های بعد جنگ جهانی دوم...

تمام شده...

بفهمید...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۰۰ ، ۰۸:۰۸
مرکز اندیشه کوثر

عکس یادگاری حاشیه ساز سفرای روسیه و انگلستان در تهران واکنش‌های بسیاری در پی‌داشت.

برخی انتشار این عکس که یادآور کنفرانس ۱۹۴۳ تهران‌ (فاتحان جنگ جهانی دوم) می‌باشد را دهن کجی به مردم ایران و برخی آن را نماد اشغالِ کشورمان در زمان جنگ جهانی می‌دانند.

ابتدا لازم به ذکر است در کنفرانس ۱۹۴۳ (آذر ۱۳۲۲) که با حضور چرچیل، استالین و رزولت در تهران و هرچند با تحقیر شاه و حکومت ایران برگزار شد، اصلا مسئله ایران نبود.

بلکه هدف کلی این کنفرانس توافق فاتحین درباره چهره جهان پس از پایان جنگ و طرح ریزی تاسیس سازمان ملل بود و اتفاقاً استقلال و تمامیت ارضی ایران با صدور اعلامیه‌ای در پایان همین کنفرانس تضمین گردید.

🔺۱- اما یک حاشیه مهم تر از متن تصویر فوق، شیطنت سفارت روسیه و قرار دادن صندلی ایست که براساس همان عکس تاریخی، جای خالی آمریکاست.

اگر نیت صرفاً گرفتن یک عکس یادگاری بین دو طرف در یک لوکیشن تاریخی بود، پس نیازی به قراردادن یک صندلی خالی آن وسط نبود و احتمالا این صندلیِ خالی در راستای همان کل‌کل همیشگی روسیه-آمریکا و این پیام است که در غیاب تو این ما هستیم که در منطقه حضور داریم و مدیریت می‌کنیم!

این پیام هرچه باشد، ایران نباید وسیله و ابزار کل‌کل های طرفین باشد و نیاز به واکنش قاطع دارد تا دیگر تکرار نشود.

‌‌‌🔺۲- واکنش سفارت روسیه و بیان اینکه «صرفاً قصدما یادآوری و احترام به تلاش‌های مشترک دولت‌های متحد علیه نازیسم در جنگ جهانی دوم بوده و قصد بی احترامی به ایران را نداشتیم» حاشیه مهم تر از متن دیگر این اتفاق بود.

سال ۱۹۴۳، سران سه کشور قدرتمند دنیا در تهران گردهم می‌آیند و حتی شاه جوان را لایق یک اطلاع ساده نیز نمی‌دانند و صرفا جداگانه و برای چند دقیقه شاه را به حضور می‌پذیرد (توجه کنید، میهمان میزبان را به حضور می‌پذیرد)

حالا بعد از انتشار یک عکس یادگاری حاشیه‌ساز، حتی پیش از هرگونه واکنش رسمی از سوی کشورمان، سفارت روسیه به عنوان منتشرکننده این عکس عذرخواهی کرده و البته عذرخواهی غیر رسمی و توییتری کافی نیست و منتظر واکنش قاطع از سوی دستگاه سیاست خارجه هستیم تا بیش از اینها تنبیه بشوند و بدانند نه ایران امروز آن ایرانِ ذلیلِ ۱۹۴۳ است و نه آنها تنها تصمیم گیران نظم و امنیت امروز منطقه و جهان!

این تفاوت ایران امروز و دیروز ما قابل توجه است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۰۰ ، ۰۹:۱۲
مرکز اندیشه کوثر

امیر قلعه نویی بعد از پایان بازی تیمش مقابل استقلال بدون هیچ لکنتی از نمایشی بودن مقوله عدالت در ۴ دهه گذشته و ظلم به مردم سخن گفت.

اما این اظهارات از قلعه نویی برای افکارعمومی به هیچ وجه قابل پذیرش نیست؛

دستمزد این مربی برای حضور در تیم گل گهر سیرجان برای یک فصل حدود ۱۱ میلیارد تومان عنوان شده است؛

اگر دستمزد سالانه یک کارگر را با استناد به جدول دستمزدها و حقوق های وزارت کار در سال ۱۴۰۰ محاسبه کنیم این مبلغ به ۳۱ میلیون و ۸۶۰ هزار تومان میرسد؛ به عبارتی یک کارگر باید ۳۴۵ سال کار کند تا بتواند ۱۱ میلیار تومان پول بدست بیاورد!!

قلعه نویی باید پاسخ دهد که ۵ قهرمانی و ۴ نایب قهرمانی در لیگ و ۲ قهرمانی در جام حذفی کشور و انباشته شدن این ثروت کلان در این ۴۰ سال با عدالت بدست آمده یا ظلم؟!

اگر وضعیت همچون ماقبل این ۴ دهه بود، قلعه نویی بجای غوطه ور بودن در ثروت در شمال تهران، از فقر و اعتیاد در جوی های جنوب شهر چرت میزد.

گویی هرکه بیشتر از بیت المال ارتزاق کند و فربه تر شود طلبکارتر می شود!

امثال قلعه نویی عدالت را خورده اند و قِی کردند و حالا آروغ عدالت طلبی می زنند!

اتفاقا ۴ دهه است دوره خان و خان سالاری تمام شده اما قلعه نویی در همین ۴ دهه شده امیرخان!

اگر در این چهل سال ظلمی از قبل باقی مانده باشد ماحصل مسئولیت دوستان وی (جز هشت سال دولت احمدی نژاد) در راس کشور است که بیش از سه دهه جولان دادند و قلعه نویی بیشتر از هر چهره ورزشی دیگر با آنها حشر و نشر داشته است؛ از دیدارهای گاه و بیگاه با هاشمی رفسنجانی و تمجید از وی و رفاقت دیرینه با خاتمی و تاکید بر لزوم اطاعت از دستورات وی! تا حضور در میتینگ انتخاباتی روحانی در سال ۹۲ و سنگ تمام گذاشتن برای اصلاح طلبان.

قلعه نویی هم شریک و همسفره دوستانش است و هم در این لِه شدن مردم زیر چرخ های توسعه ی کارگزاران و اصلاحات و اعتدال، سهیم.

تجمیع قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی در دستان رفقای سرمایه دار قلعه نویی جامعه را به سمت تمرکز منافع در ید اشراف و استثمار مردم برد و سلبریتی هایی مثل قلعه نویی همانطور که روز به روز ثروتمندتر و فربه تر شدند، روز به روز وقیح تر و طلبکارتر نیز شدند.

ای کاش امثال پورحیدری زنده بودند تا اخلاق، معرفت، بزرگ منشی و اسطوره بودن همچنان ادامه داشت نه لقمه و نطفه خراب خطاب کردن باشگاهی که قلعه نویی همه آبرو، اعتبار و ثروتش را از آن دارد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۰۰ ، ۱۹:۴۶
مرکز اندیشه کوثر

در جریان تحریم ایران توسط انگلستان در ماجرای ملی شدن صنعت نفت، وقتی دولت مصدق با خزانه خالی و بحران اقتصادی مواجه شد از دولت آمریکا درخواست کمک مالی کرد.

در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۳۱ جمهوری خواهان در آمریکا به پیروزی رسیدند، مصدق در خرداد سال ۱۳۳۲ بعد از اینکه آمریکایی ها مدام اعطای کمک مالی را به تعویق می انداختند، به پرزیدنت آیزنهاور نامه نوشت و تهدید کرد اگر آمریکا به ایران کمک نکند، او سیاستش را تغییر خواهد داد.

اما این نامه جواب عکس داد، آیزنهاور در پاسخ ضمن بیان شروطی برای مصدق نوشت: "اگر ایران این شرایط را رعایت نکند، دولت آمریکا با اعطای وام در حق مودیان مالیاتی آمریکایی شرط انصاف را رعایت نکرده است"

اما این همه ماجرا نبود، مصدق با سفیر آمریکا در تهران، هندرسون قرار گذاشته بود که در صورت منفی بودن پاسخ دولت این کشور، نامه منتشر نشود و محرمانه باقی بماند.

اما آمریکا نه تنها به مصدق کمک مالی نکرد بلکه نامه را منتشر کرده و باعث ایجاد جاروجنجال سیاسی در مطبوعات ایران و مخالفین مصدق شدند.

مصدق حرف از حکومت اسلامی و مبارزه با آمریکا نمیزد، اما آنجا که اقتضای منافع آمریکا بود، آمریکایی ها در مقابل انگلستان او را رها کرده و با اجرای کودتا موافقت کردند.

حال این موضوع را بگذارید کنار اینکه آقای ظریف، چند روز پیش آخرین نامه خود را به دبیرکل سازمان ملل ارسال کرد.

او از بی پاسخ گذاشتن نامه هایش توسط غربی ها گله می‌کند و خطاب به دبیرکل مینویسد:

ایران کشورهای اروپایی را آگاه ساخت که دیگر تدابیر جبرانی را به تعویق نخواهد انداخت. (با این وجود) هیچ اقدامی از سوی اتحادیه اروپا صورت نگرفت و تا شش ماه پس از آن نامه، هیچ یک از مشارکت کنندگان اروپایی برجام حتی به خود زحمت نگارش یک نامه در پاسخ به نامه ایران را هم ندادند.

ضمن اینکه در تحلیل رفتار اروپایی ها در جواب ندادن به "نامه هایش" می‌نویسد:

نتیجه نگران کننده دیگری که در طول تجربه طولانی ام در دیپلماسی بدست آورده ام این است که قدرت های غربی ورود به تعامل برابر با کشورهای با درآمد متوسط و نه حتی کشورهای در حال توسعه را کسر شأن خود می دانند - مگر آن که آن را همچون دوران مذاکرات برجام از سال ۹۲ تا سال ۹۴ غیر قابل اجتناب بیایند.

آنها عادت کرده اند که با«ما»ی غیر غربی همواره به عنوان موضوع، مشتری و تأمین کننده منابع و نه هیچ گاه به عنوان شریک رفتار کنند. بدیهی است که این نگرش در مورد ایران، با تمدن چندین هزار ساله اش، نتیجه معکوس داد.

قابل ذکر است، آقای روحانی نیز در روزهای پایانی مسئولیتش به عنوان رئیس تیم مذاکره کننده کشورمان در موضوع هسته‌ای (سال 82 تا 84) طی نامه ای تاریخی خطاب به محمد البرادعی می‌نویسد:

متأسفانه،در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابه‌ازای بسیار اندکی دریافت کرد و با قول‌های انجام نشده و درخواست‌های بیشتر روبه رو شد.

روحانی همچنین در کتاب خاطراتش راجع به مذاکرات هسته ای آن سال ها مینویسد:

«پیشنهادهای ارائه شده اروپایی ها به ایران به طورمضحکی کوتاه و نارسا می باشد. این پیشنهاد به دستور استعماری کاپیتولاسیون شبیه میباشد و توهینی به تمام ملت ایران است»

آمریکا، آمریکاست تاریخ جنایتشان را رتوش و فراموش نکنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۰۰ ، ۰۱:۱۷
مرکز اندیشه کوثر

احتمالا الان اطراف آقای رییسی صدا به صدا نمی رسد، شاید طبیعت انتقال دولت همین باشد ، این چند خط را می نویسم نه به امید رسیدن به گوش رییس جمهور منتخب و تاثیر در دولت آتی بلکه بیشتر برای آنکه ثبت شود قبل از شروع دولت جدید تصور و توقع خودم چه بوده و بعدا چه طور می شود این توقعات را قضاوت کرد.

اول اینکه فضای عمومی جامعه در آغاز به کار هیچ دولتی این همه اعتراضی نبوده است، انتخابات سیزدهم نماد تام و تمام این فضا بود ، رای دادن به رییسی و تحریم انتخابات توسط طیفی از مردم نتیجه همین فضا بود، جماعتی معترض و جماعتی معترض تر که هر چند در شکل اقدام با هم اختلاف دارند اما در اصل اعتراض نه.

اعتراضی که اگر به نتیجه نرسد و اثر واقعی نداشته باشد.

دو سرنوشت بیشتر ندارد ، انفعال یا خشونت و نتیجه هر دو هم می شود ضعیف شدن ملت و دولت و..‌.

این فضای اعتراضی که امروز همه از سلطنت طلب و منافق تا اصلاح طلب و احمدی نژادی و اصولگرا می خواهند سوار موج آن شوند اصلی ترین فرا واقعیت فضای اجتماعی کشور است که همه اجزای دولت رییسی از رییس جمهور تا بخشدار باید توان تحلیل آن را داشته باشند و قبل از هر انتخاب و تصمیم و اقدام و حرف زدن و حرف نزدنی باید آن را مبنا قرار دهند.

دومین مسئله میراثی است که روحانی و دولتش از خود بجا می گذارند.

به اوضاع امروز خوزستان نگاه کنید ، روحانی دوازده مرداد صدها خوزستان در اقتصاد و سیاست و فرهنگ و جامعه و... تحویل می دهد ، شاید بگویید این که همان اولی است، نه، اولی واقعیت ناکارآمدی بعلاوه فرا واقعیتی است که ساخته شده و به یک حس عمومی تبدیل شده است ولی دوم خودِخودِ انباشت ناکارآمدی هاست بدون روتوش که البته بخش هایی از آن هم صرفا دستپخت دولت روحانیست و بخش‌هایی هم نیست.

خوب است رییسی بر خلاف روحانی که از آغاز تا پایان سال هشتم از دولت قبل می گفت، یک بار برای اولین و آخرین بار واقعیت آنچه تحویل می گیرد را مستند به آمار رسمی به اطلاع عموم مردم برساند _حداقل آن بخش هایی که قابل انتشار است_

آیا اینها رو گفتم که همین اول کار بهانه جور کنم برای دولت رییسی؟

ابدا...

در چنین شرایطی چه باید کرد؟

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۰۰ ، ۰۰:۳۸
مرکز اندیشه کوثر
۲۴ تیر ۱۴۰۰

سقوط 8 ساله

سرعت بالای دنده عقب در دولت آقای روحانی:

روحانی: "والله بالله تالله سال‌های ۸۴ تا ۹۲ گذشت و دیگر تکرار نمی‌شود"

انتقاد به آقای روحانی الان سکه رایج است، مُد است، امتیاز دارد، کلاس دارد...

اما برخی در اوج دوران هشتگ روحانی مچکریم و ماه عسل روزهای نخست گفتند که این رویه و این مدیریت دنده عقب است.

دود اینکه سال هشتم دولت متوجه این نکته شویم به چشم همه میرود.

دولت بعدی فرصتی برای آزمون و خطا ندارد، بهانه ای برای کم کاری، خستگی و نتوانستن ندارد هرچند اگر دولت فعلی زمین سوخته ای تحویل بگیرد.

ایران، مدیر آینده نگر می‌خواهد.

مدیر نخبه جامعه است.

نخبه باید بداند که چه حوادثی در آینده رخ خواهد داد.

پیش از وقوع آن را رفع کند.

مجلس هم در این کم کاری دولت نقش دارد، بخصوص مجلس قبل که از سال ۹۶ بعد از آن اظهار نظر وزیر نیرو کاری نکرد که نکرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۰۰ ، ۱۸:۰۴
مرکز اندیشه کوثر
۱۴ تیر ۱۴۰۰

ترمزهای انقلاب !

اصلاح طلبی یعنی منافع حزبی به هر قیمتی و هر وسیله ای حتی بی شرفی و وطن فروشی!

اصولگرایی یعنی بی عرضگی و در عین حال میدان ندادن پخمه های کهنسال صدر نشین حزب مورد نظر به جوانان نخبه دغدغه مند انقلاب!

اصلاح طلبی یعنی گرفتن رای و محبوبیت به وسیله تحریک شکم و زیر شکم خلق الله!

اصولگرایی یعنی به باد دادن محبوبیت انقلاب و اسلام به وسیله ی پخمگی و غرور پدرخوانده های حزب!

اصلاح طلبی یعنی استفاده ابزاری از مراجع و علما!

گاهاً تایید و گاهاً تکفیر!

اصولگرایی یعنی ترس و مصلحت اندیشی احمقانه از نقد انقلابی عملکرد سیاسی و مواضع دو پهلوی برخی مراجع!

اصلاح طلبی یعنی جوان، جور میکنم برقصی، توی جنس مخالف بلولی ، هر شکلی خواستی بگردی ، فقط طرفدار صرف و افراطی من باش و دغدغه و آرمان فراتر از شکم نداشته باش!

اصولگرایی یعنی جوان، من شعار آرمان ها رو میدم، تو برو برای آرمانهامون بجنگ و...!

اصلاح طلبی یعنی کلی همایش و کنگره و جلسه بی خاصیت با تمِ کراوات و غربزدگی و...

اصولگرایی یعنی کلی همایش و کنگره و جلسه بی خاصیت با تمِ چفیه و مداحی و عکس شهدا!

اصلاح طلبی یعنی کلی آقازاده غربزده و هرزه و فاسد میلیاردر اونور آبی!

اصولگرایی یعنی کلی آقازاده یقه دیپلمات ریشو و پست و مقام دار اینور آبی!

اصلاح طلبی یعنی حمایت همه جانبه از مفسد اقتصادی هم حزبی!

اصولگرایی یعنی استفاده ابزاری از مفسد اقتصادی برای کوبیدن هم حزبی سابقی که دیگه تمکین نمیکنه!

اصلاح طلبی یعنی تا نابودی جناح مخالف متحد باشیم و هیچ تفاوت اندیشه ای بینمون باعث اختلافمون نشه!

اصولگرایی یعنی هر اختلاف نظر کوچیکی رو تبدیل کنیم به معضل و بحران حزبی و تکفیر همدیگه!

اصلاح طلبی یعنی به لجن کشیدن واژه ی آزادی و تقلیل آزادی به بی بند و باری و لااوبالی گری!

اصولگرایی یعنی برخورد قهر آمیز و ایجاد دافعه حداکثری کردن برای واژه دین!

اصلاح طلبی یعنی ، سلطنت طلب و آتئیست و فمنیست و دموکراسی خواه و هرزه و رقاصه و...رو متحد کن علیه انقلاب!

اصولگرایی یعنی هر روز یه نمایندگی و شعبه انحصاری زدن برای انقلاب با اسامی مختلف و کوبیدن رفقای سابق!

پی نوشت؛

در نهایت اصولگرایی و اصلاح طلبی یعنی کوبیدن هماهنگ هر با عرضه ای که بخواد سفره فسیل ها و پخمه های لیبرال رو جمع کنه!

چه ریشوی یقه بسته

چه کراواتی سه تیغه!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۰۰ ، ۰۱:۱۵
مرکز اندیشه کوثر
۱۰ تیر ۱۴۰۰

سازمان خون

دو واژه پرکاربرد در دهه شصت در ادبیات مطبوعاتی، امنیتی و مردم کوچه و بازار بدون شک " خانه تیمی" و "کمیته" است. البته پیش از انقلاب هم برای پیشبرد عملیات ها و مخفی نگاه داشتن فعالیت ها از "خانه امن" استفاده می شد. کارکرد خانه تیمی پس از انقلاب تغییر شکل داد. سازمان مجاهدین (سازمان خون) در چند لایه و سطح "خانه ها" را تقسیم می کردند. خانه سفید یا امن خانه ای بود که از بالاترین سطح اطمینان برخوردار بود و معمولا محل اختفا شورا یا کادر اصلی سازمان به حساب می آمد. در دهه شصت سپاه و کمیته انقلاب اسلامی با گزارشات متعدد مردمی بسیاری از این خانه ها را شناسایی و با درگیری به مقابله با آنها پرداختند.

این که در بالا اشاره داشتم سازمان مجاهدین (سازمان خون) کارکرد "خانه تیمی" را تغییر داد برای یادآوری یک نمونه مشهور اما فراموش شده است. خانه ای در خیابان "بهار" تهران که انتشار خبر مربوط به آن افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داد.

شرح ماجرا:

خسرو زندی در تاریخ ۲۲ مرداد سال ۶۱، حین سرقت خودرو توسط مردم بازداشت شد. در بازجویی ها مشخص شد او از اعضای سازمان است. زندی ماموران دادستانی را به بیابان‌های باغ‌فیض، محل دفن اجساد افرادی که در خانه تیمی بهار به فجیع ترین شکل ممکن شکنجه و کشته شده بودند برد. جنازه های سوخته و پوست سر که جدا شده بود تعلق داشت به: محسن میرجلیلی و طالب طاهری (پاسداران کمیته انقلاب) و عباس عفت‌روش (یک کفاش حزب‌اللهی).

هفدهم‌ مرداد سال ۶۱ در پوشش مامور کمیته وارد مغازه عباس عفت روش که کفاش بود شدند و او را ربودند. اتهام او و همسرش این بود که مخبران نیروهای امنیتی بودند که بعدتر ثابت شد دروغ است

با شانه تخم مرغ دور تا دور اتاق را پوشانده بودند تا صدای کسی بیرون نرود. شکنجه شروع شد، اتو را روی آلت آن دو گذاشتند بعد چشم کفاش را بستند و به او سیانور تزریق کردند،

از گلویشان صدای خُرخُر می آمد...

علی اکبر راستگو عضو جدا شده سازمان می گوید: پس از ضربات سال ۶۱ سازمان "عملیات مهندسی" را طراحی کرد. ما شکنجه می‌کنیم چون مجبور هستیم، ولی وقتی حاکم شویم، نمی‌کنیم.

نتیجه گیری نمی کنم و بحث را همین جا با دعوت شما به یک جستجوی ساده در گوگل به پایان می رسانم.

استدعا دارم جستجو کنید و نسلی که بی خبر از آنچه بر ما گذشته است را از ماهیت گروهک های فعال امروزی با خبر سازید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۰۰ ، ۲۳:۴۷
مرکز اندیشه کوثر

بسم‌الله

در مقابل قرشمال‌بازی ضدانقلاب خارج‌نشین و اصلاح‌طلب‌های همیشه طلبکار و ضدانقلاب در لباس بهاری‌ها، منفعل نشوید

ادعای اینکه کاهش مشارکت، اعتراض به اصل حاکمیت و نتیجه بررسی قانونی صلاحیت‌ها در شورای نگهبان است، حرف بی‌اساسی‌ست!

کاهش مشارکت در انتخابات، مستقیما به عملکرد فاجعه‌بار دولت روحانی در این ۸ سال برمی گردد و نتیجه مستقیم بی‌کفایتی دولت در مدیریت کشور است..

در کنار این، در همه نظرسنجی‌های پیش از انتخابات، قریب به ۱۵درصد از مردم گفته بودند که به خاطر نگرانی از ابتلا به کرونا، در انتخابات شرکت نمی‌کنند

براساس بررسی‌های آماری هم، اختلال ساعات اولیه در روند رأی‌گیری، حدود ۶ درصد به مشارکت انتخاباتی آسیب زده که عدد قابل توجهی‌ست

درباره آراء باطله هم باید بدانیم که این میزان اتفاقا نشان‌دهنده تعداد کسانی‌ست که به اصل انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و فرآیند رأی‌گیری اعتماد و اعتقاد دارند و اما در عین‌حال به وضعیت موجود کشور که نتیجه مستقیم خیانت‌های دولت لیبرال و غرب‌پرست روحانی‌ست اعتراض جدی دارند ولی به‌جای قهر از صندوق‌های رأی، اینگونه اعتراض خود را بیان کردند.

حرف آخر اینکه؛

الان وقت انفعال و به‌خودمشغول‌شدن نیست. دولت بی‌کفایت روحانی به پایان خود رسیده و مردم با حضور در انتخابات و رأی قاطع ۶۰ درصدی به آیت‌الله رئیسی، تغییر اساسی در شیوه مدیریت امور کشور را انتخاب کردند. باید این موفقیت را به جشن ملی پایان دولت تحقیر و ذلت تبدیل کنیم

بسم‌الله...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۰۰ ، ۲۳:۳۰
مرکز اندیشه کوثر
۱۶ خرداد ۱۴۰۰

شورای نگهبان

صحبتهای دیروز رهبری با عنوان «جفا به برخی کاندیداها که احراز صلاحیت نشدند»، ناظر بر گزارشی (حضور و تابعیت فرزند علی لاریجانی در آمریکا) بود که یکی از دستگاه های امنیتی به شورای نگهبان ارسال کرده بود و در رسانه های غیررسمی دست به دست شد، نه اصل عدم احراز صلاحیت لاریجانی.

متاسفانه صادق آملی لاریجانی که در روز بعد از اعلام صلاحیت ها با بیانیه تند شورای نگهبان را که خود عضوی از آن است به باد انتقاد گرفت با نقل اطلاعات از جلسات شورا در رسانه ها زمینه را برای این بی اخلاقی فراهم کرد تا اصل ماجرای عدم احراز صلاحیت برادرش به خاطر هشت مورد اصلی دیگر پنهان بماند!

تنها دقایقی پس از سخنان رهبری، کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان با دستپاچگی با انتشار یک توییت سخن از «حکم لازم الاتباع رهبری»، «خطای شورای نگهبان» و «رای جدید شورا» به میان آورد!

درحالی که دو روز بعد از اعلام نتایج صلاحیت ها رهبری صریحا در این خصوص موضع گرفته و بر اقدام قانونی شورای نگهبان در بررسی صلاحیت ها تاکید کرده بودند اما این توییت جناب سخنگو فضای هجمه علیه شورای نگهبان و تثبیت ادعای دروغین جریان اصلاحات و برخی اصولگرایانِ همراه با لاریجانی مبنی بر لزوم تایید صلاحیت لاریجانی توسط شورا براساس صحبتهای رهبری را رقم زد.

اما لاریجانی که بازیگر ماهری در صحنه سیاست است طی نامه ای به رهبری تلاش کرد صحبتهای وی را تحریف و مصادره به مطلوب کند! لاریجانی در این نامه رهبری را بابت «تاکید بر رفع ظلم و جفایی که در بررسی صلاحیت وی رخ داده» تحسین کرده و وی را حق طلب خواند!

درحالی که تاکید رهبر انقلاب بر لزوم دلجویی از کاندیدای مذکور به منظور انتشار اطلاعات خلاف واقع درمورد خانواده وی در فضای مجازی بود نه عدم احراز صلاحیت‌‌اش توسط شورای نگهبان!

دراین فضای غبارآلود برخی اصولگرایان نیز با سوار شدن بر این موج، هم به شورای نگهبان تاختند و هم زمینه را برای مظلوم نمایی بیشتر لاریجانی فراهم کردند.

بعنوان مثال عبدالله گنجی مدیرمسئول روزنامه جوان با طعنه به شورا در توییتی نوشت: چرا در بیانیه شورای نگهبان اثری از اعاده حیثیت و جبران خطا نسبت به لاریجانی دیده نمی شود؟!(قریب به مضمون) و یا پرویز امینی تحلیلگر سیاسی اصولگرا ضمن لزوم تغییر ساز و کار انتخابات، مردم سالاری، شفافیت، قواعد حاکم بر انتخابات و پاسخگویی شورای نگهبان را زیرسوال برد و در توییتی دیگر مدعی بی عقلی مذهبی ها در سیاست و حکمرانی شد!

یا زمانی که محسن مهدیان سردبیر خبرگزاری فارس در برنامه ی زنده می آید و به صورت کاملا شفاف از علی لاریجانی دفاع و حمایت می‌کند.

القصه اینکه به زبان ساده باید عرض کنم آقایان زمان پدر خوانده بازی یا پاس کاری قدرت بین اصولگرایان و اصلاح طلبان به سر آمده ، تمام کنید این مسخره بازی را، باور کنید حنای شما دیگر رنگی ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۰ ، ۰۷:۵۱
مرکز اندیشه کوثر